این #رشته_توییت رو در انتقاد از بعضی دوستان می نویسم اما منظور اصلی در قسمتهای آخر رشتو بیان شده:
یک موضوع تاسفبار که در بحثهای طرفداران سیستمهای مختلف حکومتی شاهدیم اینه که دوستان مشروطه خواه برای اثبات بد بودن سیستم جمهوری و دوستان جمهوری خواه برای اثبات بد بودن پادشاهی مشروطه بدترین نمونه کشورهای دارای این دو نظام رو مثال میزنند تا ثابت کنند سیستم مورد علاقه شون بهتره⬇️
عزیزان، این سیستمهایی که مثال میزنید فقط حکومتهای دیکتاتوری هستند که یک نفر یا یک گروه یا یک تفکر خاص در آن، به صورت مادام العمر قدرت را به طور کامل در اختیار دارند.
به نظر من اسم حکومت مهم نیست. مهم قوانینیه که مانع استبداد و فساد شوند و باعث ایجاد شفافیت در همه عرصه ها گردند⬇️
ما فقط این دو نوع سیستم کشورداری را نداریم و سیستمهای دیگری هم در دنیا موجوده. مثلن در آلمان و اسرائیل، پادشاه و یا رییس جمهوری مانند نظامهای جمهوری نداریم. مثالهای دیگری هم هست.
آنچه که مهمه قوانین و عرف باید طوری تعریف شوند که "تقدیس قدرت" به امری محال در جامعه تبدیل شود.
تمام
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
#رشتو
ص1/7)
بله قتل و خشونت و آتش به اختیار بودن حتی برابر مجرمان نیز پذیرفته نیست. این در صورتی امکان پذیر است که در کشور، نظامی منطقی، آزاد و به دور از ایدئولوژی، حاکم باشد. نظامی مبتنی بر عدالت، عقلانیت، منطق و احترام به حقوق تک تک افراد. ...⬇️
ص2/7)
اما شرایط امروز کشور و مردم مستاصل از ستم و خشونت عریان حاکمان مستبد، دروغگو، دزد و البته جنایتکار با کدامیک از شرایط ذکر شده بالا مطابقت دارد؟ ...⬇️
ص3/7)
حاکمیتی که کوچکترین نقدی را برنمی تابد و پاسخ کمترین اعتراض و حق خواهی را با باتوم، گاز اشک آور، اسپری فلفل، زندانی کردن، شکنجه و کشتن می دهد. ...⬇️
در این #رشته_توییت سعی کردم به طور خلاصه و تقریبن مرتبط، راجع به محمد و آیههای قران، با توجه به محدودیتهای توییتر مطالبی بنویسم.
امیدوارم مفید واقع بشه و نظری هم داشتید بنویسید.
1
همه میدانیم محمد در چهل سالگی و پس از تشدید بیماری اسکیزوفرنی، یک روز در غار حرا دچار توهم شد و صدایی را شنید که او را برگزیده از طرف خدا برای هدایت مردم میخواند...
2
حالا بماند که چرا خدا از بین این همه دانشمند و ادیب و فیلسوف و نابغه در تاریخ، یک فردِ عامیِ بیسواد و بیهنر را باید برای هدایت بشر انتخاب میکرد...
3
ماه رمضان که میشه دوباره یاد این خاطره سالهای اول جوانیم میفتم. گفتم اینجا هم باهاتون به اشتراک بذارم شاید خوشتون اومد و به دردتون خورد:
یادمه اون دورانی که هنوز یه مسلمون معتقد بودم یکی از روزهای ماه رمضان، موقع اذان ظهر مسیرم به سمت یکی از مسجدهای معروف افتاد...
قبلش هم شنیده بودم که خطیب معروفی هم چند روز قرار بوده اونجا بعد از نماز سخنرانی کنه. من هم خوشحال از اینکه با یه تیر دو نشون میزنم رفتم وضو گرفتم برای نماز. بعد از نماز نشستیم تا این آخوند که خیلی هم معروف بود به باسواد بودن بره بالای منبر...
اون روز راجع به فضائل پیامبر صحبت میکرد تا رسید به اینجا که گفت پیغمبر هر گاه وضو میگرفت بقیه مسلمانان بلافاصله ظرفی میآوردند تا قطرات آبِ باقی وضو را جمع کرده و به عنوان تبرک استفاده کنند. اینجا که رسید چشماشو گرد کرد و با غرور خاصی گفت:...