Siminoff Profile picture
May 28 13 tweets 3 min read
توی راهروی پاساژ تقریبا دارم میدوم که برسم به مغازه‌م. دیرم شده باید سفارش مشتری رو زودتر می‌فرستادم. درِ شیشه‌ای مغازه رو پشت سرم میبندم. یهو صدای عجیبی توی سرم می‌پیچه. صدای هوهو میاد، دیوارها میلرزن. زلزله، لابد زلزله اومده. دستمو روی سرم میذارم. آوار میریزه روی سرم. زمین/
و زمان و سقف و دیوارها بهم میریزند.
چشمامو باز میکنم. پاهام زیر خروارها بتن و آجر گیر کردن. کمرم، سرم، دستام، تمام بدنم درد میکنه. هیچی نمی‌بینم، تاریکه. تاریکِ تاریک. خاک رفته توی دهنم، توی بینیم، توی چشمام، گوشام همه جام خاک رفته. دهنم مزه گِل میده. سرفه/
میکنم. درد توی قفسه سینه‌م می‌پیچه. دستمو به زور از لای سنگ و آجر بیرون میارم و صورتمو تا جایی که بتونم پاک میکنم. دستمو به دور و برم می‌کشم. همه‌جا سنگه و خاک. انگار یه تیرآهن بالای سرمه. پس این بوده که نذاشته بمیرم، خوبه، خوبه که زنده‌ام حتما کسی میاد کمکم.
قفسه سینه‌م/
درد میکنه. خاکها رو کنار میزنم دست میکشم روی قلبم، دستم خیس میشه. این چیه؟ چرا چسبناکه؟ خونه؟ واقعا خونریزی دارم؟ میترسم، بیشتر از قبل میترسم. داد میزنم: کمک، کمک کنین. صدام لای خاک و سیمان و آهن، گم میشه. باید بلند شم باید خودمو نجات بدم. هیچ جا رو نمی‌بینم. با دست آزادم دست/
دیگه‌مو از زیر آوار بیرون میکشم. یه چیزی دستمو می‌بُره. دست می‌کشم روی زخم، نه زیاد عمیق نیست میشه تحمل کرد. دارم سعی می‌کنم پاهامو بکشم بیرون. پاهامو حس نمی‌کنم، حتما بخاطر اینه که مدتی زیر این وزن سنگین بوده، درست میشه. پاهام تکون نمیخورن اصلا نمیدونم پاهام کجا و تو چه وضعیتی/
هستن. ایستاده‌ام؟ نشسته‌ام؟ زانو زدم؟ نمیدونم. پاهامو حس نمیکنم. میترسم، نفس نفس میزنم. خاک بیشتری میره توی ریه‌هام. باید سنگا رو کنار بزنم تا پاهامو پیدا کنم، بدون پا نمیتونم برم بیرون. دست میکشم رو سینه‌م زخمم خونریزی نمیکنه. خون و خاک مخلوط و گِل شدن. دست میکشم/
رو سنگهای تیز و زبر. یه قلوه سنگ برمیدارم و پرت میکنم جلوم. سنگ برمیگرده و میخوره بغل گوشم. یعنی جایی که توش گیر افتادم انقدر کوچیکه؟ به زور خودمو میکشم و سعی میکنم توی تاریکی با دستام محیطم رو بشناسم. واقعا دور تا دورم بسته اس؟ مگه میشه؟ باز هم دست میکشم. چند تا تکه سنگ/
میافته روی بدنم. بدنم؟ من فقط کمر به بالا بدن دارم، بقیه‌ش زیر خاکه. درد به قفسه سینه و دست مجروحم برمی‌گرده. مثه اینکه واقعا این زیر گیر افتادم. داد میزنم، کمک میخوام، ضجه میزنم، زار میزنم. هیچکس نیست، واقعا هیچکس نیست؟ خسته‌ام. نباید بخوابم باید بیدار باشم تا وقتی/
کسی رسید، داد بزنم که پیدام کنن. چشمام بسته میشن.
دریا آرومه، خیلی آروم. روی آب دراز میکشم دستامو باز میکنم. گرما و نور خورشید میافته روی صورتم. سرمو میبرم عقب، گوشامو تو آب فرو میکنم. صدای خش‌خش ماسه و صدای نفسهام توی گوشم پیچیده‌اند.
کسی سیلی زد به صورتم؟ چشمامو/
باز میکنم چیزی نمی‌بینم. سینه‌م چقدر سنگین شده. من از کمر به بالا توی خاک بودم چرا، چرا رفتم زیر خاک؟ گردنم به سختی میتونه حرکت کنه، دست راستم تو هوا مونده دست چپم کو؟ نمیتونم سنگها رو جابجا کنم، حفره‌ای که توش اسیرم به اندازه سَرَمه.
انقدر وزن و فشار روی سینه‌مه که/
به سختی میتونم نفس بکشم، شایدم هوایی نیست که بکشم تو ریه‌هام. یه نفس عمیق میکشم، ریه‌م میسوزه. داد میزنم: کمک، من اینجام، کمکم کنین، کمک. هر چه توان دارم تو ریه‌ها و حنجره‌م میریزم. گوش میدم. گاهی از جایی تکه سنگی میافته. باز هم فریاد میزنم. کسی نیست.
شاید مُردم. شاید/
فکر میکنم زنده‌ام. شاید مردم و دفنم کردن و توی قبر زنده شدم.
چشمامو باز میکنم. فشار قبر بیشتر شده، به سختی نفس میکشم. نمیدونم چند ساعته، چند روزه، چند ساله که اینجام. من نباید بخوابم نباید بیهوش بشم. به مادرم فکر میکنم، به خواهر کوچیکم، برادرم که قراره آخر تابستون/
داماد بشه. صدای کل کشیدن زنها گوشمو پر میکنه. صدای سنج و دمام میاد. صدای هلهله میاد. زنها کِل میکشن. زنها کل میکشن. زنها کل میکشن. زنها کل میکشن ... .
#آبادان

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with Siminoff

Siminoff Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @SiminDokhtz

Feb 6, 2021
شاید شما هم مثل من زیاد با عدس قرمز یا دال عدس آشنایی نداشته باشین. قبلا وقتی تو سوپرمارکتها می‌دیدمش می‌گفتم آخه عدس قرمز به چه درد میخوره!؟ یه روز خریدمش و سعی کردم باهاش ارتباط برقرار کنم. جنوبیها باهاش یه جور عدس پلو درست میکنن که من نتونستم خوب درستش کنم. بعد سوپ/
دال‌عدس ترکی رو کشف کردم و بسی خرسندم از این کشف :)
طرز تهیه:
یه لیوان عدس قرمز رو بریزین تو کاسه و بشورین. فکر نکنین با شستن همه کفِش میره، همینکه کم بشه کافیه. بذارین تو آب، یه نیم ساعتی خیس بخوره. یه قابلمه تپل بذارین رو گاز، یه پیاز متوسط رو نگینی خرد کنین و تو یه کم/
روغن تفت بدین. نمی‌خوایم پیاز داغ سوخته درست کنیم، همینکه بلوری بشه کافیه. یکی دو حبه سیر له شده و یکی و دو قاشق رب بریزین و تفت بدین. بعد یه هویج و سیب‌زمینی متوسط رو خرد کنین و بریزین تو قابلمه. یه لیوان آب بریزین و هم بزنین تا رب حل بشه.
اگه آب مرغ دارین که فبها، اگه ندارین/
Read 7 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Don't want to be a Premium member but still want to support us?

Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal

Or Donate anonymously using crypto!

Ethereum

0xfe58350B80634f60Fa6Dc149a72b4DFbc17D341E copy

Bitcoin

3ATGMxNzCUFzxpMCHL5sWSt4DVtS8UqXpi copy

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(