1- اولین بانک خاورمیانهای در پایتخت چین: بانک دبی الوطنی 2- اولین بانک خاورمیانه که مجوز فعالیت با واحد پول ملی چین (یوان) را دارد: بانک دبی الوطنی 3- افتتاح اولین مرکز آموزش زبان چینی در خ.فارس 4- امارات؛ اولین کشور خاورمیانهای که شهروندانش از دریافت ویزای چین معاف شدند.
(2)
از بزرگترینها هم بگویم: 5- بزرگترین بازار اختصاصی چین در خارج از کشور: بازار «التنین» در دبی 6- بزرگترین نیروگاه خورشیدی جهان: پروژه چینی در ابوظبی 7- بزرگترین شهرک اختصاصی چینیها در خاورمیانه: پروژه در حال ساخت در خور دبی 8- بالاترین مقصد توریستی چینیها در خاورمیانه
(3)
اما اینها فقط بخش کوچکی از کار است.
در معادلات راهبردی منطقه، بندر «جبل علی» قرار است بارانداز لجستیک صادراتی چین به آفریقا و غرب باشد.
در همین راستا، دبی در اهداف راهبردی خود میخواهد تا 80 درصد صادرات چین را بارگذاری کند: bloomberg.com/news/articles/…
(4)
حتی اخباری دال بر احداث پایگاه نظامی یا پایگاه امنیتی و جاسوسی چین در امارات منتشر شده است که هیچ گاه به اثبات نرسید.
همه اینها را بگذارید در کنار این نکته که ابوظبی میزبان پایگاههای آمریکایی در منطقه است و همزمان با آنها شراکت قدیمی و عمیق دارد.
حالا انتخاب با ماست که بخواهیم «پاسبان چین» یا غرب باشیم یا برعکس، بخواهیم با هر دو سو - با استفاده از ظرفیتهای ژئوپلتیکمان - شراکت راهبردی داشته باشیم.
البته قدم اول این است که «آیا از انگارههای دوره جنگ سرد فاصله میگیریم؟»
سال 88، خیلی از مردم عادی عراق نمیتونستند رخدادها و اعتراضات ایران (تهران) رو درک کنند.
لذا خیلی سریع وارد گفتگو میشدند که واقعا تو تهران چه خبره؟ چرا میرحسین و بخشی از مسئولین باسابقه و قدیمی نظام در برابر احمدی نژاد و بخش اصلی نظام صفآرایی کردهاند؟ و...
(2)
یک بار تو کربلا با دو تا عراقی اهل استان دیاله صحبت میکردم. {پادگان اشرف هم تو دیاله است.}
ازم پرسیدند احتمال میدی مجاهدین تهران رو به دست بگیرند؟
گفتم: «مجاهدین در داخل ایران، حقیقتا "مردهاند". اونی که میبینی تو اشرف و دیاله هست نه در داخل مرزهای ایران!»
در مورد «نایف الکردستانی» که پریشب به حریم مرجعیت و حوزه نجف - و بلکه به کلیه سادات غیرعرب - توهین کرد، نکات جالبی وجود داره:
1- اسم «نایف» اصلا در میان کردها رواج نداره. 2- ایشان اهل استان نینوی و ظاهرا شهر «موصل» هست.
اما نکات جالبتری هم وجود داره!
1/4
نکته اول)
ایشان فرزند عشیره «الجرجریة» است که امروزه «الگرگریة» خوانده میشود.
این عشیره تا زمان صدام، خود را عرب میخوانند؛ اما بعد از اسقاط صدام فهمیدند کرد هستند!
حداقل دو شخصیت برجسته صراحتا آنان را عربتبار خواندهاند.
2/4
نکته دوم)
بسیار جالب است:
ایشان در دوران تحصیل در دانشگاه نینوی، به شدت شیعهستیز و مدافع اندیشههای تکفیری بود. {نفرت از تشیع را میتوان در توییترش هم مشاهده کرد.}
حتی یکی از بزرگان واسط مینویسد او مروج داعش هم بوده! منابع محلی هم تأیید میکنند.
مقدمه کوتاه:
ابعاد مختلف هر پدیدهی اجتماعی را باید به صورت مجزا بررسی کرد.
در قرارداد کرسنت هم ابعاد فنی، حقوقی، اقتصادی و ژئوپلتیک را باید مجزا از هم بررسی کرد.
ضمن اینکه باید بین زمان پیش از انعقاد (علل توافق) با زمان پس از انعقاد و متعهد شدن ایران (علل تعلیق) تفکیک نمود.
(1)
در رشتوی کوت شده، فقط و فقط از جنبه «ژئوپلتیکی» یا تأثیر احتمالی این قرارداد بر نظم عمومی منطقه و موازنه قدرت کشورها به بررسی موضوع پرداختیم.
زاویه ورود هم صرفا به بعد از انعقاد قرارداد برمیگردد که ما اجرای آن را متوقف کردیم.
معارضین سوری در واکنش به برکناری حسون و انحلال منصب «مفتی العام» (بالاترین مقام مذهبی سنی در سوریه)، شیخ «اسامه الرفاعی» را به عنوان مفتی العام سوریه انتخاب کردند!
اسامه الرفاعی، فرزند عالم بزرگ قدیمی سوریه، شیخ عبدالکریم الرفاعی (۱۹۰۴-۱۹۷۳) است که از سال ۱۹۷۱ (مقارن با آغاز دوره حکومت حافظ اسد!) جایگزین پدر در امامت مسجد عبدالکریم الرفاعی دمشق شد.
او در سال ۱۹۸۱ - به دنبال سرکوب قیام اخوان المسلمین - از سوریه فرار و به عربستان پناه برد.
با بهبود رابطه دمشق و ریاض در ابتدای دهه نود قرن پیشین، زمینه برای بازگشت الرفاعی به سوریه فراهم شد و او بار دیگر اداره مسجد عبدالکریم الرفاعی در محله کفرسوسه دمشق را از سر گرفت.
با آغاز اعتراضات در سال ۲۰۱۱، الرفاعی از نخستین کسانی بود که علنا علیه حکومت بشار اسد سخنرانی کرد...
@QawluAlsawarem@haj_naghi@AdnanMatouri سلام فرشاد جان، 1- ببین اولین نکته اینه که باید دو فاکتور «رشد جمعیت» و «بازگشت آوارگان» رو در نظر بگیریم.
در مورد حجم آوارگان هم اختلافاتی وجود داره، چون هر دولتی که آمار بیشتری ارائه بده، میتونه کمکهای بیشتری جلب کنه.
لذااگر آمار آوارگان و جمعیت سکنه هر منطقه رو جمع بزنی...
@QawluAlsawarem@haj_naghi@AdnanMatouri ... از جمعیت کل، فراتر میره.
الان اگر جمعیتهای آوارگان کشورهای همجوار و اروپا رو جمع و در کنار جمعیتهای ادعایی در مناطق سهگانه (نظام، معارضه و قسد) قرار بدی، به رشد حدودا 25 درصدی نسبت به جمعیت 2011 میرسی که ناشی از سه عامله:
1-بزرگنمایی درآمار
2-رشد جمعیت
3-بازگشت آوارگان
@QawluAlsawarem@haj_naghi@AdnanMatouri لذا اون منطق که بیایم مبنا رو آمار 2011 قرار بدیم و از طرفهای دیگر کم کنیم تا به جمعیت سنی تحت سیطره اسد برسیم، اشتباهه!