ابومصعب، فرمانده گروههای وابسته به القاعده در عراق بود و چنین وانمود میشد که گویا گرفتاریهای آمریکا در عراق، ناشی از وجود «تروریسم» در این کشور است و در رأس تروریسم نیز ابومصعب قرار دارد.
در واقع این را گام نهایی «عملیات عراق» میخواندند...
پرده دوم)
سال 2011 و در فاصله یک سال به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، این بار باراک اوباما بود که خبر «قتل اسامه بن لادن» رهبر سازمان القاعده را اعلام کرد.
او شخصا در اتاق فرماندهی این عملیات حضور داشت و توانست از این خبر/عملیات، خوراک تبلیغاتی خوبی برای انتخابات آماده کند.
(3)
پرده سوم)
در سال 2019 و در فاصله یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری، این بار نوبت «ترامپ» رسید که در آستانه انتخابات اعلام کند ارتش آمریکا «تروریست بزرگ» را از میان برداشته است: «ابوبکر البغدادی»، رهبر داعش
دولت بایدن در فاصله چند ماه مانده به انتخابات، خبر قتل «ایمن الظواهری» رهبر جهانی القاعده را اعلام میکند.
این عملیات در پایتخت افغانستان انجام شده؛ یعنی همان جایی که دستور بایدن برای خروج باعث افول شدید جایگاه وی شد...
(5)
نتیجهگیری:
فرمول سادهای وجود دارد:
برای انتخابات سنا: چند ماه مانده
برای انتخابات ریاست جمهوری: یک سال مانده
باید «تروریست بزرگ» در منطقهای که چالشزا شده ترور شود.
(6)
سئوالات اساسی: 1- آیا این تروریستها از قبل، در تیررس قرار دارند؟
2- عملیات ترور آنها، صرفا یک تصمیم سیاسی و ناشی از نیازهای رئیس جمهور و حزب حاکم در فضای سیاست داخلی آمریکاست یا نتیجه جمعبندی سازمانهای نظامی و امنیتی؟
3- در این معادلات، «ملتهای منطقه» چه جایگاهی دارند؟ (7)
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
سال 88، خیلی از مردم عادی عراق نمیتونستند رخدادها و اعتراضات ایران (تهران) رو درک کنند.
لذا خیلی سریع وارد گفتگو میشدند که واقعا تو تهران چه خبره؟ چرا میرحسین و بخشی از مسئولین باسابقه و قدیمی نظام در برابر احمدی نژاد و بخش اصلی نظام صفآرایی کردهاند؟ و...
(2)
یک بار تو کربلا با دو تا عراقی اهل استان دیاله صحبت میکردم. {پادگان اشرف هم تو دیاله است.}
ازم پرسیدند احتمال میدی مجاهدین تهران رو به دست بگیرند؟
گفتم: «مجاهدین در داخل ایران، حقیقتا "مردهاند". اونی که میبینی تو اشرف و دیاله هست نه در داخل مرزهای ایران!»
1- اولین بانک خاورمیانهای در پایتخت چین: بانک دبی الوطنی 2- اولین بانک خاورمیانه که مجوز فعالیت با واحد پول ملی چین (یوان) را دارد: بانک دبی الوطنی 3- افتتاح اولین مرکز آموزش زبان چینی در خ.فارس 4- امارات؛ اولین کشور خاورمیانهای که شهروندانش از دریافت ویزای چین معاف شدند.
(2)
از بزرگترینها هم بگویم: 5- بزرگترین بازار اختصاصی چین در خارج از کشور: بازار «التنین» در دبی 6- بزرگترین نیروگاه خورشیدی جهان: پروژه چینی در ابوظبی 7- بزرگترین شهرک اختصاصی چینیها در خاورمیانه: پروژه در حال ساخت در خور دبی 8- بالاترین مقصد توریستی چینیها در خاورمیانه
(3)
در مورد «نایف الکردستانی» که پریشب به حریم مرجعیت و حوزه نجف - و بلکه به کلیه سادات غیرعرب - توهین کرد، نکات جالبی وجود داره:
1- اسم «نایف» اصلا در میان کردها رواج نداره. 2- ایشان اهل استان نینوی و ظاهرا شهر «موصل» هست.
اما نکات جالبتری هم وجود داره!
1/4
نکته اول)
ایشان فرزند عشیره «الجرجریة» است که امروزه «الگرگریة» خوانده میشود.
این عشیره تا زمان صدام، خود را عرب میخوانند؛ اما بعد از اسقاط صدام فهمیدند کرد هستند!
حداقل دو شخصیت برجسته صراحتا آنان را عربتبار خواندهاند.
2/4
نکته دوم)
بسیار جالب است:
ایشان در دوران تحصیل در دانشگاه نینوی، به شدت شیعهستیز و مدافع اندیشههای تکفیری بود. {نفرت از تشیع را میتوان در توییترش هم مشاهده کرد.}
حتی یکی از بزرگان واسط مینویسد او مروج داعش هم بوده! منابع محلی هم تأیید میکنند.
مقدمه کوتاه:
ابعاد مختلف هر پدیدهی اجتماعی را باید به صورت مجزا بررسی کرد.
در قرارداد کرسنت هم ابعاد فنی، حقوقی، اقتصادی و ژئوپلتیک را باید مجزا از هم بررسی کرد.
ضمن اینکه باید بین زمان پیش از انعقاد (علل توافق) با زمان پس از انعقاد و متعهد شدن ایران (علل تعلیق) تفکیک نمود.
(1)
در رشتوی کوت شده، فقط و فقط از جنبه «ژئوپلتیکی» یا تأثیر احتمالی این قرارداد بر نظم عمومی منطقه و موازنه قدرت کشورها به بررسی موضوع پرداختیم.
زاویه ورود هم صرفا به بعد از انعقاد قرارداد برمیگردد که ما اجرای آن را متوقف کردیم.
معارضین سوری در واکنش به برکناری حسون و انحلال منصب «مفتی العام» (بالاترین مقام مذهبی سنی در سوریه)، شیخ «اسامه الرفاعی» را به عنوان مفتی العام سوریه انتخاب کردند!
اسامه الرفاعی، فرزند عالم بزرگ قدیمی سوریه، شیخ عبدالکریم الرفاعی (۱۹۰۴-۱۹۷۳) است که از سال ۱۹۷۱ (مقارن با آغاز دوره حکومت حافظ اسد!) جایگزین پدر در امامت مسجد عبدالکریم الرفاعی دمشق شد.
او در سال ۱۹۸۱ - به دنبال سرکوب قیام اخوان المسلمین - از سوریه فرار و به عربستان پناه برد.
با بهبود رابطه دمشق و ریاض در ابتدای دهه نود قرن پیشین، زمینه برای بازگشت الرفاعی به سوریه فراهم شد و او بار دیگر اداره مسجد عبدالکریم الرفاعی در محله کفرسوسه دمشق را از سر گرفت.
با آغاز اعتراضات در سال ۲۰۱۱، الرفاعی از نخستین کسانی بود که علنا علیه حکومت بشار اسد سخنرانی کرد...