1/12) این سخنرانی عجیب #ترامپ را احتمالاَ تا الان صد بار در تایملاین دیدهاید.
او جملهای را #لنین نقل میکند، با تاکید بر این که مردم اسم لنین را سردستی تلفظ میکنند، و تلفظ درستش لنین (با تاکید بر کشیدگی ی ) است.
ترامپ میگوید:
2/12) "The vote counter is far more important than the candidate."
ترجمهاش شاید این طوری بشود که "آن کسی که رایها را میشمارد، بسیار مهمتر از کسی است کاندیدا است."
این ویدیو را رفیق بزرگوار مهدی مازرونی به تایم(دامت افاضاته) به تایم لاین من آورد:
3/12) اما ماجرای این نقل قول چیست؟
اول این که احتمالاَ این را #ترامپ در گروه واتساپ خانوادگی، با پست شوهرعمهاش دیده است.
آن چه گفته شده مهمتر است، نه کاندیدا که رای دهندگان است. شمارندهی رای، مهمتر از رای دهنده است.
آن هم به این استناد
4/12) جملهای با عکسی از #استالین که میگوید:
کسانی که رای میدهند، برای چیزی تصمیم نمیگیرند، آن کسانی که رایها را میشمارند، برای همه چیز تصمیم میگیرند." #ژوزف_استالین
5/12) پرزیدنت ترامپ هم نقل قول و هم انتساب آن را اشتباه کردهاند.
اگر به نظرتان رسیده که چنین خبطی از رئیس جمهور سابق بزرگترین اقتصاد جهان احمقانه است، احتمالاَ بیشتر تعجب کنید که این نقل قول هم جعلی است! استالین هرگز چنین چیزی نگفته! politifact.com/factchecks/201…
6/12) در این میانه هنر دنیای گندیدهی سیاستمداران را قابل تحملتر میکند. این تصویر را ببینید. تصویری که به وضوح یادآورد دوران اوج هنر پروپاگاندا در شوروی در دههی بیست و سی قرن بیستم است.
این گرافیست کماکان رنگ سرخ کمونیسم را به شکل غالب در اثرش استفاده کرده:
7/12) حالا این نقاشی مشهور اثر الکساندر گراسیموف را ببیند. در عکس قبلی #کاخ_سفید جایگزین #کاخ_کرملین شده. و المانهایی مثل پرچم ایالات متحده، عقاب سرسفید که سمبل این کشور است، به جای پرچم سرخ شوروی و داس و چکش مشهور آن.
8/12) این دو را ببینید حالا. شوخی فوقالعادهای که با یکی از مشهورترین پروپاگانداهای دوران انقلاب فرهنگی #مائو کردهاند.
و پوستر پروپاگاندای لنین.
9/12) و این پوسترهای فراموش ناشدنی از روزگاری که دنیا به قطب داشت:
10/12) این هم اشارهای است به نقاشی مشهوری که #لنین در حال سخنرانی برای جمعیتی است. اتفاقی که در نوامبر 1917 رخ داد و این نقاشی پیوسته برای ارجاع به آن به کار میرود.
11/12) اصل این نقاشی بدون کراپ این طوری است. اثر یکی از سرشناسترین نقاشان دوران اوج شوروی "ولادمیر الکساندرویچ سروف"
اما ظاهرن سقف بلند و لوسترهای مجلل و تزئینات کاخ خیلی برای استفادهکنندگان از این اثر جالب نبوده و همیشه کراپ شده است.
12/12) اشتباه ناشیانه ترامپ، قاطی شدن مرزهای چپ و راست وقتی که دنیای سیاستمداران در اقتدارگرایی همگرا میشود، با شوخیهای هنرمندان و درکشان از تاریخ هنر قرن بیستم، اگر نه لذتبخش که تحملپذیر میشود. فکر کردم شاید دانستن این منبع هنری این شوخیها برای کسانی جالب باشد.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
1/9) مثل مشهور حضرت مولانا در مورد فیل در اتاق تاریک را حتماَ شنیده یا خواندهاید.
یک تمثیل خفن شبیه به آن در دنیای غرب وجود دارد، با همان ایدهی اتاق تاریک.
این شکلی است که:
2/9) در تمثل غربی، به جای رابطهی اپیستمولوژیک یک اتاق تاریک و فیل، رابطهای بین اتاق تاریک و یک گربهی سیاه طرح میشود.
3/9) صورت این تمثیل (آنالوژی را دارم این جا به تمثیل ترجمه میکنم) این طوری است:
فلسفه: مثل این است که دریک اتاق تاریک دنبال یک گربهی سیاه بگردید.
1/6) یک سکانس در فیلم #کازابلانکا هست که جزء به یادماندنیترین صحنههای تاریخ سینما شده.
در کافهی ریک، آلمانها که فرانسه و مستعمرات آن را اشغال کردهاند، با پیانیستشان آواز
Die Wacht am Rhein (دیدبان راین)
را میخوانند.
2/6) این سرود "دیدبان راین" چیزی در مایههای "سلام فرمانده" ماست، البته میراث هنری آلمان را باید مد نظر داشت و طبعن نسبت دیدبان راین به سلام فرمانده مثل نسبت واگنر است به آهنگران.
3/6) در این صحنه، ویکتور لازلو در دفتر ریک صدای خواندن نازیها را میشوند. به سراغ بند کافه میرود و از آنها میخواهد که موزیکِ
La Marseillaise (اهالی مارسی)
را بنوازند.
۱/۱۱) در ۱۸ دسامبر ۱۹۸۹ نیکولای چائوشسکو، دیکتاتور کمونیست رومانیایی، به دعوت رسمی جمهوری اسلامی به تهران آمده بود تا اتفاقی عجیب در تاریخ معاصر رقم بخورد.
۲/۱۱) جمهوری اسلامی تلاش میکرد تا هر طوری شده به عنوان یک حاکمیت عرفی مثل هر کشوری در دنیا، با کشورهای دیگر در ارتباط باشد و در این میان دیکتاتور منفور رومانی گزینهی مناسبی به نظر میآمد
۳/۱۱) اما آغوش تهران، خیلی برای چائوشسکو خوشیمن نبود. چند روز بعد زمانی که دیکتاتور به کاخ ریاست جمهوری خود در بخارست برگشته بود، با انقلاب آنی مردم خود مواجه شد.
1/7) "هر چه طولانیتر و بیشتر به یک داستان خندهدار نگاه کنیم، غمانگیزتر میشود."
این روایت #گوگول از کمدی یا تراژدی بودن یک داستان است.
2/7) در مورد عظمت گوگول در ادبیات روسیه، نظر مشهوری وجود دارد که احتمالاً همه بارها شنیدهایم این که "همهی ما از زیر شنل گوگول بیرون آمدهایم."
گوگول و شنل او آن قدر بر ادبیات مدرن روسیه و متعاقب آن کشورهای دیگر تاثیر گذاشت که این بیرون آمدن از زیر شنل او، امری بدیهی شد.
3/7) این را هم در پرانتز عرض کنم که بر خلاف آن چ که در منابع فارسی میبینید، این جمله از ایوان تورگینف نیست. نه این که نظر تورگینف این نبوده باشد، بلکه این جمله به کسان دیگری هم نسبت داده شده و داستایفسکی هم از این نسبت در امان نمانده.
برای این که این را نقاشی میکرد و میگفت دارم طرح استوریبورد برای فیلمام میزنم!
2/8) یکی چیزهایی که تماشای فیلمهای #آکیرا_کوروساوا به طرز فوقالعادهای جذاب میکند، این است که میتوانید هر لحظه که دوست داشتید، روی پلانی فیلم را نگه دارید و یک عکس خوب را تماشا کنید.
3/8) کوروساوا برای کشیدن استوریبوردهای خودش از گچ، آبرنگ، گواش و سومی (تکنیک سیاهقلم ژاپنی) استفاده میکرد.