متاسفانه این رشتو با روند رشتوهای من همخوانی نداره .
اما این نکته رو از من داشته باشید که :
این انقلاب در بهترین شکل و وضعیت خودش داره جلو میره .
ینی در حالی که در داخل کشور مردم در اتحاد کامل و بدون درنظرگرفتن اختلافات نژادی و جنسی و عقدیتی دارند مبارزه میکنند در خارج این
۱.
تفاوتها بسیار پررنگه و اختلافات بسیار شدیده ولی میدان داره توسط طرفداران پادشاهی فتح میشه .
و این نه تنها طبیعیه که شگفت انگیزه . ینی دعواهائی که قراره پس از سرنگونی در داخل انجام بشه که حتماً و ۱۰۰٪ به کشتار منتهی خواهد شد رو در خارج انجام میدن و اتفاقاً
۲.
سنگرها و خاکریزهای فاشیستهای مجاهد و چپ و کمونیست و چپولها یکی یکی توسط طرفداران پادشاهی ، ینی نمایندگان اکثریت قاطع و حتمی مردم در داخل داره فتح میشه .
شگفت انگیزه ، شگفت انگیز .
حتی جرخوردن مجریان ایران اینتراشغال و بیبیسی هم تا این ساعت نتوانسته انحرافی ایجاد کنه
تنها امید این جماعت بسته شده به #دانشگاههای_تروریست_پرور در داخل و تمام فوکوس و فشارشون رو گذاشتن روی تبلیغ تروریستهای داخل دانشگاهها .
برای همین هم طی یکهفته گشته با تمام توان تمام اعتراضات رو سانسور کردن بجز اعتراضات دانشگاههارو .
اما زهی خیال باطل ، هرکس
که بخواهد این حکومت رو با تظاهرات خیابانی سرنگون کنه ، راهی نداره بجز اینکه بیاد سراغ ملت که اونها هم همعقیده انهایی هستند که در خارج دارند شعار میدهند #رضاشاه_روحت_شاد
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
از #مظلومان تاریخ بشر
وقتی به دنیا آمد جسهای بسیار نحیف و ریز داشت .
مادرش ، برادرزاده پدرش بود و او اولین پسر آنها بود ، پدرش کارمند گمرک بود و به الکل هم علاقه زیادی داشت و وقتی مست میکرد فرزند و مادر را به باد کتک میگرفت و وحشیانه تا سرحد مرگ میزدشون
آلوئیس شیکِلگروبر ،
۱.
در تمام زندگیش ارزو داشت که پسرش در ادارهای که خودش کار میکرد استخدام بشه و کار پدر را در ادامه گمرک ادامه بده .
اما پسرک بیش از اون وابسته به مادرش بود و همچنین آنچنان روحیه لطیفی داشت که بتونه بکار در جائی مثل گمرک حتی فکر کنه .
بالاخره پسرک نتونست درسش رو ادامه
۲.
بده و از خانه فراری شد و رفت به وین تا در دانشگاه هنر وین ثبت نام کنه .
اما دانشگاه وی را نپذیرفت .
حالا ادولف که نه در دانشگاه پذیرفته شده بود و نه میتونست برگرده خونه مجبور به یک زندگی حقیرانه در وین بود .
خرج زندگیش رو با نقاشی تابلوهای ارزان قیمت میگذارند .
مدتها بود که میخواستم به ی چندتا مغلطه جواب بدم که تمام مزدوران و سایبریهای رژیم از آنها استفاده میکنند و بدونید و مطمئن باشید که هرکس این مغالطات رو بکار میبره حتما سایبری و نفوذیه .
مغلطه اول :
من خودم بچه مذهبی بودم . الان آتئیستم این دلیل نمیشه که دیگران رو نقد کنید
۱.
پاسخ :
اولاً جنابعالی گوه خوردی که الانم آتئیستی .
اما همین مغلطه جنابعالی نشون میده که تو کلاً مشکل داری و ثبات رای و شرافت اندیشه نداره وگرنه هیچ الدنگی یشبه و ی لحظهای تغییر کلی در دینش و اعتقاداتش نمیده .
حافظ شیرازی ، نمونه دقیقی از سیر تحول یکانسان منطقی
۲.
دارای ثبات رای و روحیه پایداره .
وی ابتدا مسلمون ۲ آتیشه بود ، سپس مسلمون ساده شد ، بعد از دین اسلام خارج شد و یک زرتشتی شد ، در پایان عمر یک میترائیسم شد .
اما این سیر تحول در وی طی بیش از ۶۰ سال طول کشید و به ارامی و با کندی این تحول رو پیدا کرد .
از سوی دیگه توئی
چپ و مصدقی چندتا خصیصه مشترک دارن که نشون میده DNA مشترک دارن و این ینی که هر دو دسته از یک زهدان کثیف ترکمون زده شدن بیرون .
این بابا ، ی مصدقی ۲ آتیشه است و همتون هم میدونید . اما خصوصیات زندگیش دقیقاً با چپها یکیه .
در جوانیش در ارتش خدمت میکرد ، اما به جرم لوات
با سرباز وظیفه دستگیر و سپس از ارتش اخراج شد .
بعد رفت آمریکا در ی دانشگاه مذهبی متعلق به کاتولیکها (مثل حوزه علمیه) درس خوند ، اونم رشته شیمی . با بدبختی و فلاکت و زور و بیچارگی ی لیسانس تونست بگیره .
در اوایلی که شبکه NITV ضیاء آتابای راه افتاده بود ، (اوایل دهه ۷۰)
که خیلی از شماها یادتون نمیاد .
این بابارو ضیاء اتابای اورد و تلویزیونش و ضمن تعریف از قد و بالا و کوهان و گردن درازش گفت که در یک مهمانی دور همی بوده و اونجا با این اسکول آشنا شده و فهمیده که اطلاعات تاریخیش بد نیست و برای همین هفتهای ۱ ساعت بهش برنامه داد .
ی دوسه سالی
اقای @esmaeilion به شخصه بهت حمله کردم ، که کار درستی میدانم اما از اینکه خودت ، خودت رو سوزوندی متاسف شدم . حیف این پتانسیل بود که به این راحتی سوزاندی .
اکنون سئوال مهمی که امروز باید از خودت بپرسی اینه که ایا برای دادخواهی همسر و فرزندت شما ، تکیه بر کدام نیرو
اهداف شمارو محقق خواهد کرد ؟
مردم ایران ؟ یا افراد و مدیائی که امروز برای منافع خود شمارو مطرح کردند ؟
اقای اسماعیلیون ، اگه قرار بود با مظلوم نمائی و توجهات تلویزیونی و پروپاگاندای سیاسی و .... کسی محبوب بشود ، یقیناً اقای خامنهای ، خاتمی و دیگر عمامه داران باید
محبوبترین افراد نزد این مردم باشند .
سرمایه خود را باختید و متاسفانه بر اشتباه خود پافشاری خواهید کرد ، انگونه که تمام بازندگان سیاسی در تاریخ این کشور پافشاری کردند تا آنگاه که عقل و خرد و ابروباخته به سلسله بدنامان تاریخ پیوستند .
کاش میفهمیدید و از این راه باز میگشتید
ی #خاطره
ی تاجر سوپر میلیاردری بود در زمان شاه ، که هژبر یزدانی نوکر در خونشم نمیشد به اسم حَج عباس گورتونی .
اما این حج عباس ی دست کت و شلوار میپوشید که حدود ۵۵ سال تنش بود .
ی موتور گازی رکس هم داشت که سوارش میشد و همیشه هم ی بقچه به دسته موتورش اویزون بود که قابلمه
ناهارش توش بود .
حجعباس گورتونی صاحب ایران پیمای اصفهان هم بود .
ی دو سالی قبل از انقلاب دست عیالش رو میگیره با یکی از اتوبوسهای صفری که تازه خریده بوده میره به مشهد زیارت .
وقتی که میرسه به مشهد میره به یکی از هتلهای گردن کلفت مشهد و وارد میشه و به مسئول رسپشن میگه
اطاق میخاد ، مسئول رسپشن هم کلی معطلش میکنه و بعدم با لحن بدی بهش میگه برای امثال شماها اطاق نداریم .
حجعباس هم که جلوی خانمش بهش توهین شده بود ، به رگ غیرتش بر میخوره و دهنه در هتل رو میگیره و با لهجه غلیظ سدهی میگه :
- هِمیتو چند
کار بالا میگیره و حجعباس درو ول نمیکنه
با اینکه در جنگ #گوگامل ایران شکست خورد و شاه فرار کرد اما روند نبرد کاملاً برعکس بود و از ابتدای نبرد ایرانیان آنچنان بر مقدونیان (یونانیان نه) که اردوی ارتش اسکندر را هم غارت کردند .
این فقط حمله خود اسکندر به همراه تعدادی اندک از سربازان سواره نظامش به قلب سپاه
ایران و پرتاب زوبین به سمت شاه بود که جلوی شکست را گرفت و باعث شد تا شاه با عجله صحنه میدان را ترک کند .
اما این فقط شاه و گارد محافظش بودند که صحنه نبرد را ترک کردند و اتفاقاً ارتش ایران پیروزمندانه در حال پیشروی بود ، به نحوی که مقدونیان مجبور شدند با فریاد و هیاهو
به سپاهیان ایرانی اعلام کنند که شاه رفته و ایرانیان باور نمیکردند ، بلکه فکر میکردند که سوارهنظام ایران داره مانور میده برای حمله به دشمن .
بعداً سربازان ایرانی باور کردند که شاه رفته و شکست شروع شد .
حالا چرا این داستان رو نوشتم ؟
پاسخش رو در همین خیزش ۱۴۰۱ میبینید