آمارها نشان میدهد که در دهه سی خورشیدی که آقایان جبهه ملی شعار دموکراسی میدادند فقط 33 درصد جمعیت شهری ایران باسواد بود و از آنان هم 70 درصد در حد ابتدایی سواد داشتند این وضعیت در دهه پنجاه با سیاستهای شاه تغییر کرد جای باسواد و بیسواد در جدول عوض شد و از میان باسوادان هم /۱
بخش مهمی تحصیلات متوسطه داشتند و جمعیت دانشگاه دیده هم سه برابر شد بنابراین تازه در اواخر دهه پنجاه میشد کم کم دربارۀ دموکراسی یعنی واگذاری کنترلشدۀ بخشهایی از قدرت به مردم صحبت کرد
حرف زدن از دموکراسی در ایران دهه سی خورشیدی یعنی گوینده یا دموکراسی را نمیشناسد یا /۲
ایران دهه سی را،
حرف از دموکراسی قبل از #رضاشاه که درصد سواد تکرقمی بود و تعداد کل تحصیلکردههای دانشگاهی به صد نفر هم نمیرسید که واقعا مضحک است از این رو گفتهاند که دموکراسی بدون دموکراتها نمیشود
متاسفانه بسیاری از هواداران #پهلوی دنکیشوتوار با دموکراسی مبارزه میکنند /۳
درحالیکه مهمترین تئوریسینهای دموکراسی در خارج و مهمترین مشروطهخواهان ایران هم قائل به دموکراسی برای یک جامعۀ بیسواد نبودند اصلا خود مصدق هم مخالف حق رای بیسوادان بود ولی دقت نمیکرد که چطور در یک جامعه میشد حق سیاسی را از 80درصد مردم که بیسواد بودند گرفت و به 20درصد داد /۴
چنین کاری در قرن بیستم پسندیده نبود و در همۀ دنیا حق رای عمومی مردان (یا مردان و زنان) وجود داشت
این معضلات و مشکلات در ایران اصلا دیده نشده و اصلا بحث نشده اما همه یک کلام گفتهاند #رضاشاه و #محمدرضاشاه استبداد ورزیدند و جلوی دموکراسی را گرفتند! ولی کسی بحث نکرده که کسیکه سواد/۵
ندارد یا تحصیلات درحد ابتدایی دارد چطور میتواند اندیشه سیاسی داشته باشد و به یک حزب یا جریان سیاسی رای بدهد؟ تقیزاده که برخلاف مصدق آدم واقعا باسوادی بود و اگرچه عنوان دکتر نداشت ولی سالها در فرنگ تحصیل کرده بود(نه مثل مصدق ۳سال جهشی بخواند و یک عنوان دکتر دست و پا کند) میگفت /۶
جهاد ما فقط سوادآموزی است هیچ چیز مقدم بر سوادآموزی نیست در یک جامعۀ بیسواد ما هیچ چیز دیگری نمیتوانیم بنا کنیم
این کاری بود که پهلویها کردند و درصد سواد را از 3% به 50% رساندند سختی این کار زمانی مشخص میشود که بدانیم الان ج.ا در یک بازۀ 40 ساله هنوز نتوانسته 50% را به 90% /۷
هم برساند!! و هنوز در قرن 21 ما بچههایی داریم که یا مدرسه نمیروند و یا بعد از چند کلاس در همان دورۀ ابتدایی ترک تحصیل میکنند
اگر در آینده ایران دموکرات شود دموکراتهای ایران این پدر و پسر #پهلوی را #قهرمانان_دموکراسی خواهند شمرد نه مصدق را که فقط غر میزد /۸
پهلویها به ایران دموکراسی ندادند ولی با تربیت و آموزش جامعه، دموکرات ساختند ایران بعد از #محمدرضاشاه میتوانست به یک دموکراسی محدود و کنترلشده دست یابد که نگذاشتند و نخواستیم
فرصت از دست رفت اما نسل امروز آن را مطالبه میکند /۹ #مهسا_امینی
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
در سالهایی نه چندان دور در دههی چهل خورشیدی ایران، شاهد یک معجزه اقتصادی بود رشد صنعتی بالا و تورم پایین که در تاریخ ایران از زمان صفویه سابقه نداشت انقلاب سفید شاه و ملت، جامعه را دگرگون کرده بود و هرسال خیل عظیمی از مردم از گرسنگی مطلق که میراث حکومتهای پیشین بود خارج میشدند/۱
در منطقه، عربستان با وجودی که صاحب بزرگترین ذخایر نفت بود پس از ایران حرکت میکرد رشد صنعتی ایران از برخی از کشورها که امروز به جرگه کشورهای صنعتی پیوستهاند بیشتر بود زمانیکه کره جنوبی موتور سه چرخه مونتاژ میکرد اتوموبیلهایی مانند پیکان و شورولت در ایران مونتاژ میشد /۲
پایه صنایع فلزی، الکترونیک، کشاورزی مدرن و پتروشیمی در آن دوران محکم شد این شتاب توسعه با نرمی و مهربانی خارقالعاده #محمدرضاشاه در ایران اجرا میشد توسعه برخلاف تصور عامه، روندی آسان نیست در توسعه باید پسانداز کرد و این پسانداز در بیشتر موارد توام با گرسنگی است /۳
کسی که میگوید شاه باید قدرت را با انتخابات آزاد به مجلس میداد تا جلوی انقلاب را میگرفت دقت نمیکند که در آلمان، نازیها از مسیر رایشتاگ (پارلمان) قدرت را گرفته و بعد قبضه کردند و بعد آن را بستند از مسیر پارلمان آمدن به معنای پارلمانسالاری تا ابد نیست /۱
تازه آلمانِ جمهوریِ وایمار (قبل از هیتلر) از منظر فلسفه و فرهنگ مدرن کجا، ایران قرن بیستم کجا؟
کسیکه میگوید اگر شاه فضای سیاسی را باز میکرد و قدرت را به مجلس و مردم میداد ما به دموکراسی میرسیدیم به این مهم توجه ندارد که در همین ایران خودمان مصدق که سال ۱۳۳۰ از مسیر پارلمان آمد /۲
اختیارات قانونگذاری از مجلس گرفت و بعد آن را بست سنا و دیوان عالی را هم بست و ارتش را هم گرفت و از ۲۸ ماه حکومت ۲۰ماه حکومت نظامی در تهران برقرار کرد تجربۀ تاریخی نازیها و جمهوری وایمار منجر به شکلگیری یک ضربالمثل در غرب شد که "دموکراسی، منهای دموکراتها نمیشود" /۳
حقیقت اینست که اتحاد اسلامگرایان و جبهه ملی علیه قانون اساسی محدود به سال ۵۷ نبود و جبهه ملی یک جریان تروریستی-فاشیستی بودند که با ترور و ایجاد رعب و وحشت و البته عوامفریبی میخواستند قدرت را در ایران قبضه کنند که به لطف وجود نهاد #پادشاهی که حافظ قانون اساسی بود موفق نمیشدند/۱
جبهه به اصطلاح ملی چگونه از طریق ایجاد رعب و وحشت که مشابه اقدامات حزب ناسیونال سوسیالیسم آلمان است توانست پس از ترور رزمآرا، با اقلیت ۸ نفری که در مجلس داشت رأی ۹۵ نفر از نمایندگان وحشتزده را به پیشنهاد شوم ملی شدن صنعت نفت بگیرد؟ درحالیکه تا قبل از تهدید و ترور رزمآرا /۲
حتی ۱۵ نفر از نمایندگان راضی نشده بودند که پیشنهاد را امضاء کنند
مصدق قبل از ترور رزمآرا در مجلس قسم یاد کرد که رزمآرا را به قتل میرساند و بعد رزمآرا توسط گروه تروریستی تحت فرمان جبهه ملی به نام فداییان اسلام ترور شد شاه جوان در موضع ضعف بود و قبلا هم یکبار توسط حزب توده /۳
میگویند که حرفهای خمینی را نشنیده بودند و کتابهایش را نخوانده بودند! واقعیت این است که وقتی حملاتش به آمریکا و اسرائیل را میشنیدند چنان واله و مدهوش میشدند که دیگر نه چیزی میشنیدند نه می فهمیدند!
کیانوری یک بار در یکی از سخنرانیهایش درحالیکه از شدت شوق و هیجان تقریبا به /۱
گریه افتاده بود فریاد زد"سینه میزنند و نوحه مرگ بر آمریکا میخوانند این وجدان هر کمونیست واقعی را شاد و روشن میکند!"
همین کیانوری که فداییان خلق اکثریت هم دقیقا خط او را پیش میبردند در یکی از جلسات مشهور پرسش و پاسخش به صراحت موضع خود را درباره دمکراسی روشن کرد /۲
کیانوری در آن جلسه گفت"دمکراسی از نظر ما هاید پارک لندن نیست که هر کس هرچه دلش خواست راجع به حکومت بگوید دمکراسی از نظر ما یعنی بهداشت و آموزش رایگان. یعنی مسکن رایگان"
به همین صراحت، به همین روشنی! حالا علی کشتگر میآید و میگوید فداییان خلق به سبب نقض مشروطه توسط شاه دست به /۳
سال۱۳۲۰به هنگام خروج #رضاشاه از کشور نالههایی بلند شد که این دیکتاتور درحال بردن جواهرات سلطنتی است و بعدا معلوم شد که رضاشاه همه جواهراتی که به امانت به دربارش سپرده شده بود را به بانک پس داده و در ازایش رسید دریافت کرده است!
سال ۱۳۳۲هم لمپنهای تحصیلکرده و پابرهنگان ظاهرا /۱
برجستهای چون فاطمی بدو بدو رفتند تا بگردند ببیند آیا شاهفقید به هنگام خروج از کشور جواهرات را دزدیده یا خیر؟ که باز هم روسیاهی ماند به زغال! البته از رو نرفتند و این افسانهها را سال ۵۷هم تکرار کردند!
این بیچارگان درک نمیکردند و نمیکنند که پادشاه، بهویژه در فرهنگ ایران /۲
کشور را از آنِ خودش میداند و خودش را با کشور درهمتنیده میبیند صاحبخانه از خانه دزدی نمیکند! مستاجرهای سیاسی (رئیسجمهور، نخستوزیر، وزیر، مدیر) که میآیند و میروند اگر ذاتشان خراب باشد دزدی میکنند درست مثل فاطمی که حتی سابقه دزدی از کلیسا هم در پرونده داشت /۳
به غیر از ترورهای مشهور و مکتوب شده در پیش از فاجعهی۵۷ پاسبان کشی و نگهبان کشی هم در بین حضرات به اصطلاح انقلابی مرسوم بود مثلا سروان نوذری در ۱۴ اسفند ۵۴ سرپرست گارد تامین امنیت دانشگاه آریامهر به ضرب گلوله کشته شد و شبانه اعلام کردند که مرحله دیگری از مبارزات خلق طی شد /۱
یا در ۳۱ اردیبهشت ۴۵ سرهنگ شفیعفر و ترنر را بدست یک ولگرد جانی به نام وحید افراخته ترور میکنند و کیفهای همراهشان را هم در فرانسه به سفارت شوروی تحویل میدهند هر کدام از سازمانهای تروریستی که خود را انقلابی میدانستند برای جلب افکار عمومی دست به ترور می زدند /۲
خرداد ۵۳ شرکت جنرال الکتریک بوسیله مجاهدین خلق منفجر میشود
که متاسفانه امروز بزرگترین دانشگاه کشور به اسم یکی ازهمان تروریستهای مجاهدین خلقی است البته شریف کسی بود که درون گروه سال۵۴ به قتل رسید یا در۲۳خرداد۵۱ با ورود نیکسون به تهران بمب گذاری کردند و اتومبیل ژنرال هارولد را در/۳