طی بیش از دو ماه گذشته، هفته گذشته را باید بدترین هفته اپوزیسیون دانست؛ هفتهای که سرمایه اجتماعی آن آسیب دید و در مقابل نظام توانست بخشی از توده را - هرچند مقطعی - با خود همراه کند.
اولین و بزرگترین اشتباه، سر فوتبال بود.
«تیم ملی ایران» در فرهنگ عمومی ملت ایران جای خودشو تثبیت کرده و این حقیقتو اصلا نمیشه انکار کرد.
تمام تلاشهای اینترنشنال و... صرفا بر لایه محدودی از جامعه تأثیر میذاره؛ ضمن اینکه همین اثرگذاری هم نسبی هست.
سومین اشتباه بزرگ، مسأله همپیمانی با احزاب تروریست کردی بود.
در این زمینه، از شبکه وابسته به دربار آل سعود انتظاری نیست؛ اما وقتی رهبران اپوزیسیون رسما از تروریستها حمایت کرده و بدنه «پر صدا» نیز متأثر از شبکه سعودی است، چه باید گفت؟
کار به جایی میکشد که مصی به مهتدی و کومله تریبون میده که منت سر مردم ایران بذارند که کردها باعث وحدت در ایران شدند!!! (حرفهایی که این چند وقت به اشکال گوناگون تکرار میشه و بوی سهمخواهی قومی میده!)
این حجم دیدارهای خارجی - از دیدار با مکرون که معلوم شد توسط سازمان «عدالت برای کردها» و برنارد هنری لوی هماهنگ شده بود تا حضور در هالیفکس و... - بدیهی است که این انگاره را در بخشی از جامعه ایجاد کند که «رابطه آنها با دولت خارجی چیست؟»
همه موارد فوق، تنها طی کمتر از یک هفته رخ داده است.
طبیعی است که بخش مهمی از بدنه خاکستری جامعه، بدبینانه به رفتار این افراد نگاه کنند...
ببینیم با بازی «ایران» و «آمریکا» چه خواهند کرد؟
(9)
پینوشت:
دو نکته رو باید اضافه کنم:
1- بدیهیه که این رشتو، به تمام ابعاد بحران اخیر نپرداخته. مسائل زیادی هست که باید مورد توجه قرار بگیره...
هدف این رشتو، صرفا ارزیابی علل ریزش بدنه معترضین است.
(10)
2- در این رشتو، پیشفرض گرفتهایم که «مسیح علینژاد»، «نازنین بنیادی» و «حامد اسماعیلیون» رهبران اعتراضات فعلی هستند.
احتمالا بخش مهمی از معترضین با گزاره فوق مخالف باشند؛ اما شاخصهایی مانند «تجمعات خارج از کشور»، «حضور در مجامع بین المللی» و... این را نشان میدهد.
(11)
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
ابومصعب، فرمانده گروههای وابسته به القاعده در عراق بود و چنین وانمود میشد که گویا گرفتاریهای آمریکا در عراق، ناشی از وجود «تروریسم» در این کشور است و در رأس تروریسم نیز ابومصعب قرار دارد.
در واقع این را گام نهایی «عملیات عراق» میخواندند...
پرده دوم)
سال 2011 و در فاصله یک سال به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، این بار باراک اوباما بود که خبر «قتل اسامه بن لادن» رهبر سازمان القاعده را اعلام کرد.
او شخصا در اتاق فرماندهی این عملیات حضور داشت و توانست از این خبر/عملیات، خوراک تبلیغاتی خوبی برای انتخابات آماده کند.
سال 88، خیلی از مردم عادی عراق نمیتونستند رخدادها و اعتراضات ایران (تهران) رو درک کنند.
لذا خیلی سریع وارد گفتگو میشدند که واقعا تو تهران چه خبره؟ چرا میرحسین و بخشی از مسئولین باسابقه و قدیمی نظام در برابر احمدی نژاد و بخش اصلی نظام صفآرایی کردهاند؟ و...
(2)
یک بار تو کربلا با دو تا عراقی اهل استان دیاله صحبت میکردم. {پادگان اشرف هم تو دیاله است.}
ازم پرسیدند احتمال میدی مجاهدین تهران رو به دست بگیرند؟
گفتم: «مجاهدین در داخل ایران، حقیقتا "مردهاند". اونی که میبینی تو اشرف و دیاله هست نه در داخل مرزهای ایران!»
1- اولین بانک خاورمیانهای در پایتخت چین: بانک دبی الوطنی 2- اولین بانک خاورمیانه که مجوز فعالیت با واحد پول ملی چین (یوان) را دارد: بانک دبی الوطنی 3- افتتاح اولین مرکز آموزش زبان چینی در خ.فارس 4- امارات؛ اولین کشور خاورمیانهای که شهروندانش از دریافت ویزای چین معاف شدند.
(2)
از بزرگترینها هم بگویم: 5- بزرگترین بازار اختصاصی چین در خارج از کشور: بازار «التنین» در دبی 6- بزرگترین نیروگاه خورشیدی جهان: پروژه چینی در ابوظبی 7- بزرگترین شهرک اختصاصی چینیها در خاورمیانه: پروژه در حال ساخت در خور دبی 8- بالاترین مقصد توریستی چینیها در خاورمیانه
(3)
در مورد «نایف الکردستانی» که پریشب به حریم مرجعیت و حوزه نجف - و بلکه به کلیه سادات غیرعرب - توهین کرد، نکات جالبی وجود داره:
1- اسم «نایف» اصلا در میان کردها رواج نداره. 2- ایشان اهل استان نینوی و ظاهرا شهر «موصل» هست.
اما نکات جالبتری هم وجود داره!
1/4
نکته اول)
ایشان فرزند عشیره «الجرجریة» است که امروزه «الگرگریة» خوانده میشود.
این عشیره تا زمان صدام، خود را عرب میخوانند؛ اما بعد از اسقاط صدام فهمیدند کرد هستند!
حداقل دو شخصیت برجسته صراحتا آنان را عربتبار خواندهاند.
2/4
نکته دوم)
بسیار جالب است:
ایشان در دوران تحصیل در دانشگاه نینوی، به شدت شیعهستیز و مدافع اندیشههای تکفیری بود. {نفرت از تشیع را میتوان در توییترش هم مشاهده کرد.}
حتی یکی از بزرگان واسط مینویسد او مروج داعش هم بوده! منابع محلی هم تأیید میکنند.
مقدمه کوتاه:
ابعاد مختلف هر پدیدهی اجتماعی را باید به صورت مجزا بررسی کرد.
در قرارداد کرسنت هم ابعاد فنی، حقوقی، اقتصادی و ژئوپلتیک را باید مجزا از هم بررسی کرد.
ضمن اینکه باید بین زمان پیش از انعقاد (علل توافق) با زمان پس از انعقاد و متعهد شدن ایران (علل تعلیق) تفکیک نمود.
(1)
در رشتوی کوت شده، فقط و فقط از جنبه «ژئوپلتیکی» یا تأثیر احتمالی این قرارداد بر نظم عمومی منطقه و موازنه قدرت کشورها به بررسی موضوع پرداختیم.
زاویه ورود هم صرفا به بعد از انعقاد قرارداد برمیگردد که ما اجرای آن را متوقف کردیم.
معارضین سوری در واکنش به برکناری حسون و انحلال منصب «مفتی العام» (بالاترین مقام مذهبی سنی در سوریه)، شیخ «اسامه الرفاعی» را به عنوان مفتی العام سوریه انتخاب کردند!
اسامه الرفاعی، فرزند عالم بزرگ قدیمی سوریه، شیخ عبدالکریم الرفاعی (۱۹۰۴-۱۹۷۳) است که از سال ۱۹۷۱ (مقارن با آغاز دوره حکومت حافظ اسد!) جایگزین پدر در امامت مسجد عبدالکریم الرفاعی دمشق شد.
او در سال ۱۹۸۱ - به دنبال سرکوب قیام اخوان المسلمین - از سوریه فرار و به عربستان پناه برد.
با بهبود رابطه دمشق و ریاض در ابتدای دهه نود قرن پیشین، زمینه برای بازگشت الرفاعی به سوریه فراهم شد و او بار دیگر اداره مسجد عبدالکریم الرفاعی در محله کفرسوسه دمشق را از سر گرفت.
با آغاز اعتراضات در سال ۲۰۱۱، الرفاعی از نخستین کسانی بود که علنا علیه حکومت بشار اسد سخنرانی کرد...