انقلاب در ورطه جنگ های نابه هنگام #چندتوییت 1- ابتدا: از منظر اتحاد و همبستگی مردم، در این انقلاب واقعا ما رأیت الا جمیلا. اما هر چه خیابان زیباست، در رسانه ها و فجازی تفرقه میبینیم و سردرگمی. چرا؟
بعد: به نظر می رسد مشکل اصلی مابین ایرانگرایان است و چپها.
2- خود ایرانگرایان حداقل قابل تقسیمند به دو گروه اصلی مشروطه خواهان و جمهوری خواهان. چپها را هم میتوان به چپهای کلاسیک و فعالان قومی تقسیم کرد.ایرانگرایان میگویند چپها (عجالتا باید مجاهدین را هم جزو چپها در نظر گرفت) خود از جمله مسببان وضع موجودند به دلیل مشارکتشان در انقلاب 57.
3- مضاف بر آنکه به قدرت رسیدن آنها می تواند شکلی دیگر از ایدئولوژیسم را تحمیل کند. زیر مجموعه پر هیاهوی چپها یعنی قومگرایان نیز متهمند به اینکه ته دلشان به دنبال تجزیه هستند و هم مردم را از انقلاب میترسانند و هم البته قدرت گیری آنها می تواند تهدیدی برای تمامیت ارضی ایران باشد.
4- اما چپگرایان نیز به طور کلی جبهه مقابل را سلطنت طلبانی میدانند که قدرت گرفتنشان باعث خواهد شد ولایت برود و سلطنت برگردد و عملا خواست دیرین آزادی و سکولاریسم در ایران تحقق نیابد. آماده باشید برای ضدیت با من، چون تقریبا میخواهم از هر دو سوی این جبهه دفاع کنم!
5- دیگر: یک نکته این است که ایرانگرایی به غلط گره خورده با پادشاهی خواهی. در حالی که بسیاری از آنها که ایرانگرا هستند جمهوری خواهند و اعاده نظام پادشاهی گزینه مطلوب آنها نیست. از سوی دیگر مشروطه خواهی از سوی دشمنان به سلطنت طلبی تعبیر شده است. خلاصه اینکه..
6- .. واقعا به ندرت ممکن است کسی در ایران سلطنت طلب به معنای حامی برقراری یک نظام پادشاهی اقتدارگرا باشد. آرمان مشروطه خواهان نظامهای پادشاهی مشابه اسکاندیناوی است که در آن پادشاه قدرت اجرایی ندارد اما در عین حال نماد تمامیت و یکپارگی ملی است.
7- نکته دیگر هم اینکه بسیاری از این جهت به اردوگاه مشروطه خواهی تمایل دارند چون به گمان آنها در شرایط موجود فقط شاهزاده پهلوی ظرفیت ایجاد یک اتحاد ملی در جبهه انقلاب را دارد...
8- بنابراین باید متوجه بود که بسیاری از آنها که پرچم شیروخورشید در دست میگیرند جمهوری خواهند و نه پادشاهی خواه و از سوی دیگر "سلطنت طلب" یک فحش است غالبا از سوی مخالفان ایرانگرایی و نه عنوان واقعی و رسمی یک گروه مشخص.
9- همچنین: در شناسایی جبهه چپ هم متاسفانه همینقدر پیشفرضهای مبتنی بر بدگمانی های نادرست وجود دارد. مثلا در باره نقش چپها در انقلاب 57 همواره اغراق شده است. مجموع گروههای چپ چند صد جوان کم سن و سال احساساتی بودند که غالبا قبل از سال 56 توسط ساواک تارومار شده ..
10- .. و تعدادی از آنها اعدام شده و مابقی در زندان به سر می بردند. و بعید است حتی یک درصد آن مردم انقلابی که پیش از بهمن 57 در خیابانها بودند نام جزنی یا رجوی یا ارانی را شنیده باشند. آیا چپها دشمن شاه بودند؟ قطعا. آیا آرزوی سرنگونی حکومت شاه را داشتند و برای آن میجنگیدند؟ حتما.
11- آیا از سرنگونی شاه خوشحال بودند؟ بی شک. اما انقلاب 57 را روحانیت شیعه انجام داد نه چپها و روشنفکران. صفر تا صد آن انقلاب متعلق است به روحانیت شیعه. روشنفکر ایرانی عارش می آید بپذیرد جنگی چند دهه ای از مابعد انقلاب مشروطه را به مشتی آخوند باخته است به همین خاطر
12- در تمام تحلیلهای تاریخی نقش روحانیت شیعه به حاشیه رفته و برعکس نقش روشنفکران و گروههای چپ پررنگ شده است. یک دروغ بزرگ. افسانه سرقت انقلاب هم از آن مزخرفات احمقانه است. مردم حکومت اسلامی میخواستند و تمام قد پشت روحانیت شیعه ایستادند برای دستیابی به آن و به آن هم رسیدند
13- .. و تا گردن هم در آن فرورفتند. این همه داستان انقلاب 57 و مابعد آن است.
نکته فرعی: بسیاری از کسانی که توی سر چپها میزنند که چرا پنجاه سال پیش علیه شاه اقدام کرده اید خودشان تا همین چهار پنج سال قبل انگشت بنفششان فرو رفته بود در صندوقهای تثبیت و تایید نظام!
14- به مردم بنگریم و آنچه که از دی 96 به این سو در خیابانها فریاد زده اند. عینی ترین عرصه فهم این انقلاب و مسیر و مقصد آن همان جاست. بر بنیاد آنچه که قدر مشترک شعارها و خرد جمعی مستتر در مطالبات مردم است می توان سوالاتی را بر مبنای دغدغه های طرفین درگیر تفرق پیش گفته مطرح کرد:
15-
چند درصد مردم مطالبه قومی داشته و یا به شکلی مطرح کرده اند که بتوان از آن شائبه تجزیه طلبی یا خدشه به تمامیت ارضی ایران را برداشت کرد؟ اگر نگوییم هیچ، که واقعا درستترین جواب است، اما حداقل اینکه می توان گفت کمتر از یک درصد! مدعیانی اما نیمی از فضای رسانه های فارسی زبان را
16- .. طوری در اختیار گرفته اند که انگار اساسا این یک انقلاب اتنیکی است! سول بعد: چند درصد مردم ممکن است به دنبال برپایی یک حکومت چپگرای کمونیستی باشند؟ اگر مبنا همچنان شعارهای مردم توی خیابان باشد باز هم اگر نه هیچ، باید گفت بسیار کم.
17- چند درصد مردم ممکن است تن به یک پادشاهی اقتدارگرا بدهند که در آن شاه همین اختیارات ولی فقیه را داشته باشد؟ نشانه ای نیست از چنین چیزی در شعارهای مردم پس به این سوال هم باید پاسخ منفی داد.
18- پس همه موانع برقراری یک اتحاد ملی دارند علیه چیزی میجنگند که امکان تحقق آن بسیار کم است. اما سوال دیگری بپرسم: چند درصد ممکن است آخوندها از این مرحله از انقلاب هم جان به در ببرند؟ آیا موافقید اگر در این باره بخت پنجاه درصدی به رژیم بدهیم بیراهه نرفته ایم؟
19- بلاهت تفرقگرایان همین است: در جدال با آنچه که کمتر از یک درصد امکان تحقق دارد به دشمن مشترکی که حداقل پنجاه درصد شانس موفقیت دارد کمک میکنند! واقعا کمک می کنند. خامدستانه و "شاید" بی جیره و مواجب.
20- سرانجام: فرض کنیم سال ۱۴۰۳ است. یا ۱۴۱۱. بالاخره آخوندها امسال نروند تا دو سال یا ده سال دیگر احتمالا رفته باشند. مشکل مدعیان سیاست این است که میخواهند الان در سال ۱۴۰۱ برنده جنگ ۱۳۵۷ باشند یا جنگی که شاید دیرتر در سالهای بعد رخ دهد.
21- اما چه ۱۳۵۷ و چه ۱۴۰۳ یا ۱۴۱۱ را باید همین الان پیروز شد. برنده ۱۴۰۱ است که روایت غالب برای سالهای ماقبل و مابعد را تعیین می کند.
پانوشت1: پوزش میخواهم برای درازی مطلب و سپاس از شما برای تحمل و خواندنش تا پایان.
پانوشت2: اینقدر نگران فجازی نباشیم. خیابان و مردم باهوشترند.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
#چندتوییت 1- بسیاری سراسیمه و نگران هستند که چرا زودتر یک ائتلاف ملی برای راهبری انقلاب ایران شکل نمی گیرد؟ چند نکته در این باره:
چند نکته:
-انقلاب کنونی جنبشی یکپارچه و سراسری است. در ذات خودش اتحاد ملی مردم ایران را دارد و تاکنون چیزی این اتحاد را با تهدید روبرو نکرده.
2- مگر در موارد خیلی محدود و نه چندان موثر. (مثل ماجرای گردهمایی برلین).
- در وضعیتی که هنوز وزن واقعی هر کدام از جریانهای مدعی مشخص نیست یک ائتلاف زودهنگام میتواند به یک فاجعه و خطای بزرگ راهبردی منجر شود.
- انقلاب در مرحله گسترش است، چه در ابعاد کمی و چه در مفاهیم و محتوا.
3- فرض کنید الان دو ماه قبل بود. چقدر تجزیه طلبان سایبری میتوانستند دست بالا داشته باشند برای ضربه زدن به انقلاب. (باز هم تجربه برلین!). اما الان همه میدانیم وصله تجزیه طلبی حتی به قومگراترین نیروهای درگیر انقلاب نمی چسبد. بنابراین شتاب در راه اندازی ائتلاف همیشه هم درست نیست.
فراخوان به تظاهرات، امر اخلاقی یا تاکتیک نایاکی؟ #چندتوییت 1- اینکه خارج نشینان باید یا نباید ساکنان ایران را دعوت به اعتراضات خیابانی بکنند، بیشتر از اینکه امری اخلاقی باشد نشانه ای است از تداوم چیرگی برنامه رسانه ای اخته سازی ایرانیان که با قالبی اصلاح طلبانه عرضه میشد.
2- طبق آن برنامه اساسا هر کنشی که به ایرانیان خارج از کشور امکان اثرگذاری بر فضای داخلی می داد به امری زننده و غیر اخلاقی تبدیل شده بود. ایرانی خارج نشین خوب هرگز نباید از خارجی ها تقاضای کمک می کرد. باید علیه هر فعالیتی عمل می کرد که به نحوی رژیم اسلامی را در تنگنا می گذاشت.
3- حتی علیه تحریم سپاه پاسداران. او نباید برای هیچ فعالیت براندازانه از هیچ جا حتی یک دلار فاند یا کمک مالی بگیرد و همچنین نباید با رسانه هایی مثل ایران اینترنشنال یا بی بی سی همکاری کند چون پول یکی را عربستان میدهد و آن یکی را انگلیس.
#چندتوییت 1- احتمالا زیاد بشنوید از این پس که مشکل نظام را تقلیل بدهند به ناکارآمدی و فساد. نه. مشکل نظام این است که پروژه ویرانگری است که اتفاقا اگر کارآمدتر اجرا می شد بیشتر ویران می کرد. مشکل ما خود نظام است نه میزان کارآمدی و حتی فساد آن. #در_خیابان_تا_آزادی #مهسا_امینی
2- این خواست دلمشغولان رژیم است که مسئله آن را تقلیل بدهند به رویکردهای غلط یا مجریان نامناسب. اینکه اگر این چند آدم نبودند و آن چند آدم بودند و اگر به جای این کار آن کار انجام میشد الان مردم توی خیابان نبودند.این یک دروغ بزرگ است. فرجام پروژه جمهوری اسلامی همین است که میبینیم.
3- خامنه ای امتداد پروژه خمینی است. کدام کار را خامنه ای انجام داده که خمینی نمیخواسته شدیدتر و سختگیرتر انجام دهد؟ کدام سیاستگذاری کلان در وضعیت کنونی منطبق بر اهداف اولیه انقلاب اسلامی نیست؟ مشکل این نیست که جمهوری اسلامی بد اجرا شده یا به اندازه اجرا نشده.
🔲 هفت چیز که دیگر به وضعیت سابق برنمی گردند #چندتوییت
به نظر می رسد مردم عقب نشسته اند و ماشین سرکوب خیابانها را تحت کنترل گرفته است. نیروهای سرکوب تا کی میتوانند در خیابان بمانند و اگر به پادگانها برگردند آیا مردم دوباره به خیابان هجوم خواهند آورد؟ ⬇️ #مهسا_امینی #MahsaAmini
بسته به اینکه کدام سمت ماجرا باشید پاسخ به این سوال متفاوت است. اما چند چیز هست که دیگر به وضعیت سابق برنمی گردند. از جمله می توان این موارد را برشمرد: ⬇️
۱- شورشیان جوان: نسلی تازه از جوانان شورشی سر برآورده اند. ترسشان ریخته و به سرعت هم در حال آموزش جنگهای خیابانی هستند. بر خلاف شورشیان اوایل دهه شصت از حمایت کامل مردم و خانواده ها برخوردارند. این نسل را نمی توان در خانه حبس کرد. آنها خیابان را می خواهند. ⬇️
در تشریح اهمیت امید و اینکه امید به آینده بهتر چگونه انقلاب را در ایران شعلهور کرده است. #چندتوییت
۱- چرا مردم تا جانشان به لب نرسید دست از دامن اصلاح طلبان برنداشتند و خامدستانه از این انتخابات به آن یکی سر دوانده شدند و حتی حاضر شدند به قاتلانی با سابقه نسل کشی رای دهند؟
۲- آن کاپلان در کتاب ترومای اقلیمی شاید پاسخی به این سوال داده باشد. او می گوید یک ابزار سیستم های توتالیتر گستراندن ترومای ویرانشهری در قالب یک شکل سیاسی از سندرم استرس پیش از حادثه است. مردم همواره از آینده ترسانده می شوند. (سوریه شدن، تجزیه، تکرار تجربه ۵۷، فروپاشی کشور و…)
۳- به این شکل مردم به جای اتوپیا در پیش رو فقط دیستوپیا دیده و به ناچار مدافع وضعیت موجود میشوند. مردم ناامید، از هر تحول بزرگی گریزان شده و فقط دل میبندند به تغییرات کوچکی که در کوتاه مدت رخ می دهد. کاپلان میگوید حاصل آینده نگری دیستوپیک، انفعال مطلق است، نه حتی محافظه کاری.
آخرین وضعیت ذخیره آب خوزستان #چندتوییت
آنچه که تاکنون در باره وضعیت آبی خوزستان در ماههای آینده قطعی است: 1- مشکل اصلی در حوزه کرخه است. یعنی تقریبا نیمه غربی استان. عملا آبی پشت سد کرخه باقی نمانده. این یعنی اینکه کلا کشاورزی در پایین دست سد ممکن نیست، ۱/
ممکن است حتی تامین آب شرب شهرهای حوزه کرخه دشوار باشد، آب خیلی کمی به هورالعظیم خواهد رسید و دوباره آن تصاویر تراژیک مربوط به هور و حاشیه نشینانش را خواهیم دید. 2- بارش کمی از پارسال بهتر بوده. اما باید توجه کرد که خشکسالی انباشته امسال بیشتر از پارسال است. ۲/
پارسال از تقریبا دو سال ترسالی خوزستان فرود آمد به یک خشکسالی خیلی شدید. بی سابقه در پنجاه سال گذشته. اما امسال از چنان خشکسالی رسیده به یک خشکسالی دیگر. بدیهی است که منابع آب تهی تر و چشم انداز یارای مقاومت کمتر داشته باشد. ۳/