#ابولقاسم_طالبی از نام زنان بازیگر استفاده میکرد، داستانهای خیالی درباره آنها به زبان میآورد، از «عرق خوردن با فلان زن» و «پا دادن آن یکی زن بازیگر معروف» میگفت تا به خیال خودش به من بفهماند که اگر میخواهم بازیگری را حرفهای انجام دهم، باید رفتار وقیح امثال طالبی را بپذیرم
چندین سال پیش به دلیل کم بودن سن و بیتجربهگیام، به دفتر طالبی که روبه روی پاساژ کوروش بود رفتم. اونجا پر بود از دخترای همسن من که برای تست دادن و دیدار با او اومده بودند.
هر دختری میرفت داخل تقریبا مدت زمان طولانی میشد بالای نیم ساعت و بعدشم هرکس با یک ریاکشنی خارج میشد.
یکی با بغض و ترس یکی با خشم یکی با یه لبخند موفقیتآمیز که انگار نقش اول رو بهش دادند ۱۰۰ درصد!
نوبت من که شد مثل همه که گوشیهاشون رو میگرفتند، دستیارش به منم گفت گوشیت رو تحویل بده.
من آخرین نفر بودم، گفتم نمیدم اگه نمیشه نمیخوام و میرم خونه، گفتم گوشیم گرونه میذارمش airplane mood.
دستیارش گفت اوکی و رفتم تو اتاق
طالبی در همون ابتدای کار بعد از تعریف کردن رزومم که اصلا گوش هم نمیداد چی میگم.
گفت «چقدر جدی هستی یه کم بخند اینجوری بداخلاق بازی در نیار، شیطون باشی بیشتر خوشمون میآد»
و ازین حرفا که … [نام این بازیگر معروف از روایت حذف شده] زمانی که ایران بود ما باهم میگفتیم میخندیدیم عرق میخوردیم عشق و حال میکردیم. به خاطر همین الان جایگاهش اینه!
(بیچاره […] مطمئنم تا حالا اصلا این آدم رو ندیده)
منم چیزی نمیگفتم همونجور جدی نگاهش میکردم یکهو بهم گفت «برو بچسب به دیوار هم قدت رو چک کنم هم لباسهات رو محکم با دوتا دستات تنگ کن ببینم برجستگیهاتو که توی دوربین هیکلت چه جوریه!»
من ازش با حالت تیکه پرسیدم استانداردهای تلویزیون و صداوسیما عوض شده؟ گفت نه چطور مگه؟ گفتم با اون لباسای گشاد و قنداق پیچی که من رو قراره توش بکنند کجای هیکل من معلومه!؟
گفت خیلی دیگه داری بدقلق بازی در میآریا، نکنه پریودی؟
من عصبانیتر از جملهای که شنیدم با حالت پرخاش گفتم ببخشید؟؟ گفت ببین «این جوری تو سینما هیچی نمیشی! این فرش رو میبینی اینجا انداختم؟ ( گوشه همون اتاق یه فرش یک در دو متر روی زمینی که موزاییک شده بود انداخته بود)، خیال میکنی واسه چیه؟» گفتم نماز؟ (منم خودمو میزدم به اون راه)
به حالت مسخره گفت «آره! واسه نمازه، عبادتها کردم روی این قالیچه» بعدش هم قاه قاه خندید.
دیگه میخواستم برم که گفت «نرو کارت دارم حالا وقت هست بذار یه نصیحتی کنم تورو دختر جون، من یه چیزی رو پدرانه بهت بگم، شما معلومه سکس کم داشتی، از زبان بدن خانمها من سریعا میفهمم.
این درست نیست دخترم، عصبی میشی مثل الان، بدخلق میشی. سکس خوب روی اخلاقت تأثیر میذاره». هی تاکید کرد «سکس خوبِ روتین که قشنگ بتونه خوب ارگاسمت کنه شیرهات رو بمکه که آروم شی». من که دیگه به حالت انفجار دراومده بودم پاشدم کیفم رو کوبیدم روی میزش
داد زدم حرومزاده همه حرفاتو ریکورد کردم پدرتو در میارم و الکی گفتم فامیلامون وصلن به دولت بفهمن بیچارت میکنند.
گفت «تو خیلی غلط کردی!» بعد دستیارش رو صدا کرد اومد داخل و گفت چی شده؟ طالبی گفت «زنگ بزن ۱۱۰ بیاد این جنده رو ببره!»
منم عصبانی داد میزدم «زنگ بزن تا من ازت شکایت کنم بیچارت میکنم» توی یه گیر و دار این شکلی بودیم که من در رو باز کردم و از اتاق فرار کردم و تا جایی که تونستم دویدم. از رو پل رفتم توی پاساژ کوروش. رفتم توی توالتش در رو بستم قفل کردم و فقط گریه میکردم و میلرزیدم.
بعدها خیلی دخترای دیگه بودند که برام تعریف کردند که توی همون دوران برای سریالش خیلی از دخترها رو به هوای نقش اصلی دادن بهشون دستمالی میکرده و…
ویدئوی خانم پانته بهرام رو که دیدم خواستم اینارو براتون بگم تا هم صدای ترس و وحشت اون روز من باشید،
هم این که ازین جا به جناب مذکر #ابوالقاسم_طالبی بگم که اگه تمرکزت رو به جای پریودی و یائسگی و سکس خوب داشتن و نداشتن ما خانمها روی سواد و فیلمسازیات میذاشتی الان یه کسی میشدی، نه این که دستمال کاغذی باشی، امثال مهران رجبیها و … برای صدا و سیما!
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱۹ سالم بود، خیلی ترسیده بودم. اومدم پايين از دفترش و انقدر حالم بد بود كه همونجا نشستم زدم زير گريه. هنوز تصوير همه چیز جلوی چشمامه.
بعدها ازش خیلی بد شنيدم و اين ويديوی اخير #ابولقاسم_طالبی كه وايرال شد، تصميم گرفتم ماجرای اون روز رو باهاتون به اشتراک بگذارم
حدود ۸-۷ سال پيش كلاسهای بازیگری میرفتم، برای همه فیلم و سریالهایی كه میشد تست میدادم. یکی از اين دفترهای سینمایی که قبلا فرم پر كرده بودم بهم زنگ زد و برای تست دعوتم كرد. به آدرس رفتم و همون آقایی كه فرمم رو گرفته بود اونجا بود.
دستيار آقای طالبی بود و ظاهرا آقای طالبی خودش توی اتاق بود و از دخترها تست میگرفت. حدود ده تا دختر ديگه هم بودن كه نوبتی میرفتن داخل و میاومدند. نوبت من شد و رفتم داخل.
يک آقایی قد كوتاه و سرش پایین بود، داشت فرمها رو نگاه میكرد.
دیروز، روز ۸۳ انقلاب، بعد از اذان صبح در روزی سرد و پاییزی، جمهوری اسلامی #محسن_شکاری ۲۳ ساله را به جرم محاربه با مصداق ایجاد ترافیک و زخمی کردن یک بسیجی اعدام کرد
به گفته دوستان محسن او امیدوار بود حکم اعدام فقط برای ترساندن باشد چرا که بسیجی حتی به بخیه هم نیاز پیدا نکرده بود
محسن در دادگاه فرمایشی حتی به وکیل دسترسی نداشت. به خانوادهاش قول داده بودند اگر خبر را رسانهای نکنند، او آزاد میشود.
محسن در کافهای در ستارخان کار میکرد. عاشق قهوه و ویدیو گیم بود. تصویری از مادرش منتشر شد که وسط خیابان فریاد میزند و محسن را صدا میزند.
بسیاری از رسانهها قتل حکومتی محسن را اولین اعدام در جریان انقلاب میدانند. اما قتل حکومتی در #بلوچستان رنگ و بوی دیگری دارد. بلوچ را با حکم قاچاق مواد به طور گروهی و بیسر و صدا اعدام میکنند. ۲ روز پیش سه برادر را اعدام کردند: جما، انوشیروان، و ناصر عمرزهی.
#معصومه_صلیحاوی، دختر نوجوان عربی که به خانهی پدرش پناه میبرد، چرا که از دست شکنجهها و آزارهای شوهرش به ستوه آمده. معصومه در کودکی با فشارهای خانواده تن به این ازدواج داده بود
بعد از رفتن معصومه به خانه پدر، شوهرش بدون هیچ مدرکی میان طایفه مدعی میشود معصومه به او خیانت کرده
پدرش وقتی از طرف طایفه تحت فشار قرار میگیرد، برای حفظ «آبرو» با چاقو دخترش را به قتل میرساند.
پدر ۴۵ ساله در حالی که در یکی از دستانش چاقوی خونآلود بود، جنازه معصومه را به نشانهی «غیرت» جلوی خانه شیخ طایفه میگذارد و به کلانتری میرود.
پدر معصومه و قاتل او، ساکن کوی علوی اهواز، اینگونه واقعه را شرح میدهد «فرزندم به نام معصومه را که حدودا ۱۷ ساله است به دلیل مسائل ناموسی با سلاح سرد چاقو به قتل رساندم و در یک ملحفه پیچیدم و در منزل شیخمان واقع در خیابان کردونی انداختم».
روز ۸۲
▪️روز سوم اعتصابات سراسری با شرکت کسبه بیشتری علی رغم تمام تهدیدها در بیشتر شهرهای ایران سپری شد. از عصر به بعد جمعیت زیادی در تهران گزارش شده است، از پیر و جوان و حتی افرادی بر روی ویلچر، که به سمت #میدان_آزادی در حرکت بودند.
▪️دانشجویان مبارزات خلاقانه خود را ادامه دادند. در دانشگاه امیرکبیر روی در مرکز بسیج را گل گرفتند و نوشتند: پلیتکنیک بیدار است
▪️همراه اول هک شد. به بسیاری پیام هشدار زلزله رسید که «به بیرون از خانه بروید». مقامات جمهوری اسلامی با دستپاچگی گفتند: هشدار جعلی بود بیرون نیایید
▪️تایم، زنان ایران را به عنوان قهرمانان سال ۲۰۲۲ برگزید. آنجلینا جولی با رویا پیرایی، دختر #مینو_مجیدی جان باخته اعتراضات به گفتگو نشست.
▪️ایران اینترنشنال از درخواست مقامات جمهوری اسلامی از ونزوئلا برای دریافت پناهندگی خود و خانوادهشان بعد از "اتفاق ناگوار" (سقوط) خبر داد.