امپراتوری عثمانی، مردِ بیمار اروپا فروپاشیده بود.
"محمد پنجم" مرده بود و کارِ «اتحاد تُرکان جوان» که او را کنار زده بودند به نسل‌کشیِ ارامنه کشیده شده بود.
در اواخر ۱۹۱۸ با نزدیک شدن شکست عثمانی در جنگ جهانی، دولتِ ترکان جوان سقوط کرد و رهبرانشان متواری شدند. #رشته_توییت
در نوامبر ۱۹۱۸، یک زیردریایی آلمانی اَنور پاشا، طلعت پاشا، جمال پاشا و چند رهبر دیگر ترکان جوان را به اودسا در اوکراین برد.
گروهی از ارامنه هم آن‌ها را منزل به منزل دنبال می‌کردند تا به پاداَفره خون ارامنه، خونشان را بریزند.
بگذریم...
ترکان جوان هر چه که بودند، پُلی بر تاریخ زدند تا ترکیهٔ کنونی از آن برهه عبور کند و یک مرد از آن پل بگذرد، دستِ «مردِ بیمار اروپا» را بگیرد تا او را از بستر نزع بیرون بکشد.
مصطفی کمال پاشا، مُحصّل مدارس نظامیِ سکولار، غرب‌گرا و خواهان گسست از میراث عثمانی.
تا اینجا را آمدم که این مرد را تحسین کنم.
رشته‌ای که او و رضاشاه کبیر در آن روزگار به دست گرفته بودند همان سررشته‌ای است که ما گُم‌اش کردیم.
باری، اصلاحاتی که آن مرد از نامِ خود شروع کرد تا روزی که طرز لباس و نوشتار ترکان را تغییر داد همه قابل دفاع و ستایش‌اند.
آتاترک چنان از گسستِ از عثمانی‌ها معنا می‌گرفت که نامِ خود را آنگونه که ترکان «کِمال» می‌خوانند نمی‌پسندید و طوری کَمال را به فتحِ کاف می‌خواند که فارس‌ها!
این نشانه ابتداً حاکی از این بود که قرار است در نوشتار انقلابی حاصل شود و شد! آگهی تغییر خط در ترکیه، ۱۹۲۸
در سال ۱۹۲۸ یکی از تنش‌زاترین اصلاحات را رقم زد و خطِ ترکان را که آمیزه‌ای از فارسی و عربی بود به لاتین تغییر داد.
حرکتی چنان بزرگ که در ترکیه به «انقلاب حروف» شناخته می‌شود.
(مردم درحال خواندن آگهی تغییرِ خط، ۱۹۲۸)
الفبایی ۲۹ حرفی که هفت حرفِ آن(Ç ، Ğ ، I ، İ، Ö، Ş وÜ) شکلی تغییر یافته از حروف لاتین بود تا احتیاجاتِ آوایی زبانِ ترکی برآورده شود.
محافظه‌کاران و اسلام‌گرایان که هنوز بر نسق عثمانیانِ اسلام‌گرا بودند، این ایراد را گرفتند که الفبای لاتین هویت مذهبی و ترکی ما را از بین خواهد برد.
راست هم می‌گفتند و آتاترک برای همین آستین بالا زده بود تا هویت ترکان را از لابلای خطوط سُنت جمع کند و دوباره به هم پیوند دهد.
علی‌رقم پیشنهادات اساتیدِ ترک برای تغییر سه ساله در نوشتار، آتاترک اجبار کرد که این تغییر در یک کشور سیزده میلیونی باید ۳ ماهه اجرا شود! تفاوت در روزنامهٔ جمهوری، قبل و ب
از ۱۳ میلیون نفر جمعیتِ ترکیه در آن زمان فقط ده درصد نوشتن به خط قدیم را می‌دانستند و حالا قرار بود همانها هم این خط را فراموش کنند و خطی دیگر بیاموزند!
(آموزش سیّار رسم‌الخط جدید)
نام خیابانها، مغازه‌ها، علائم عمومی، اسناد رسمی و تألیف کتب آموزشیِ جدید صرف نظر از اینکه مردم آن‌ها را بفهمند یا نه باید از این به بعد و به اجبار لاتین نوشته می‌شد!
از این پس رسماً همه بیسواد بودند پس همهٔ شهروندان ۱۶ تا ۴۰ سال ملزم به رفتن مدرسه شدند.
خودِ آتاترک برای توجیه این نیاز و ترویج خطِ نو با گچ و تخته به چند سفر در جای جای ترکیه رفت در میدان‌ها و مکان‌های عمومی خط جدید را توضیح و آموزش داد.
در یکی از همین میدان‌ها گفت: "دوستانِ من، زبان غنی و هماهنگِ ما از امروز می‌تواند خود را با حروف جدید ترکی نشان دهد...
ما باید خود را از شر این نشانه‌های نامفهوم و بی‌معنی، که قرن‌ها ذهن ما را در زندانی آهنین نگه داشته بود، نجات دهیم. شما باید خط ترکی جدید را به سرعت یاد بگیرید و آن را به دیگر هموطنان، زنان، مردان، باربرها و قایقرانان بیاموزید. این را به عنوان وظیفه‌ای ملی و میهنی در نظر بگیرید.
بعد این سفر و توضیحات او بود که تغییر خط نه فقط یک اصلاحات که تبدیل به یکی از خطوط قرمز سکولارهای ترکیه شد. به نوعی که استفاده از عربی ارتجاعی و بهره بردن از حروف لاتین ترقی محسوب می‌شد.
در سال ۱۹۳۲ طبق قانون نوشتنِ ترکی به خط عربی ممنوع شد.
فرهنگستان زبان ترکی در همین سال ساخته شد. نام شهرهای عربی و فارسی عوض شد. کتاب‌هایی که متن فارسی و عربی داشتند ممنوع شد. استفاده از متون قبلی فقط به قصد پژوهش ممکن بود. معلمان موظف به تدریس زبان جدید شدند و زبان فارسی و عربی از دروس مدارس(جز مدارس دینی) حذف شد.
چنین تصمیم بزرگی نه خواست مردم بود و نه خواستهٔ صریح روشنفکران. تصمیمی توسط یک فرد، از بالا به پایین و یک جانبه که البته در پی تجدد جامعه بود.
در اینجا «رامیز گوکچه، Ramiz Gökçe» کارتونیست ترک در مجلهٔ اکبابا ۱۹۲۸، حروف لاتین را نشان می‌دهد که با لگد عربی را از کشور بیرون می‌کند.
در جایی دیگر "گوکچه" دو حروف عربی و لاتین را در رینگ مسابقات مشت‌زنی انداخته است.
خطِ لاتین می‌گوید: مراقب باش، لگد می‌خوری!
خط عربی می‌گوید: البته اینکار به اندازهٔ خواندن من سخت است!
گوشه‌ای از این اصلاحات خطّی به آذربایجان هم رسیده بود.
مثلاً اینجا در مجلهٔ «ملا نصرالدین»، الفبای قدیم عربی را به عنوان (هَملتِ زمانِ ما) در لباس عربی کشیده‌اند و زیر آن نوشته‌اند: بودن یا نبودن؟
در جای بعد و در روزنامهٔ جمهوریت، گوکچه با الفبای عربی شتری کشیده که اتوموبیلِ خطِ لاتین از او سبقت می‌گیرد!
(فکر کنید اگر چنین تصویری در زمان رضاشاه کشیده می‌شد تا امروز قبیله‌گرایان چه‌ها که نمی‌کردند)
در همان سالها «جمال نادر»، کارتونیستِ معاصرِ گوکچه، در مجلهٔ آکبابا، کارتونی با نامِ «هجرت» کشیده است که در آن حروف عربی را مانندِ قافلهٔ عرب که قطارِ شتر را می‌کِشند در حال کوچ از کشور نشان می‌دهد
آنها برای لزوم این هجرت اما دلایل بسیار داشتند.
یکسان شدن گفتار و نوشتار؛ مثلاً حروف صدادار u ،ö و ü در زبان عربی معادلی نداشتند.
چاپ ارزان و راحت کتب با الفبای لاتین؛ برای خطِ عربی نیاز به ۴۰۰ قطعه حروف‌چینی بود.
و مهم‌ترین دلیل آن، گسست از مظاهر دنیای قدیم و بیرون جستن از آغوش منجمدِ اسلام.
بارها گفته‌ام و باز هم میگویم: در دنیای سیاست لزوماً قرار بر این نیست که همه با هم خوشبخت شوند. همیشه اینگونه بوده که خوشبختیِ یک جمعیت بزرگ در گروِ بدبختی و تار و مار کردن عده‌ای دیگر است.
طبق همین طرح، سالِ نخستین که دارالفنون استانبول باز شد دو سومِ کادر آموزشی که مخالف طرح بودند اخراج شدند و این شروع یک پاکسازی بزرگ در دانشگاههای ترکیه بود.
این طرح هدف دیگری هم داشت؛ اِمحای اقلیت‌های ترکیه در ساختار دولت_ملت بر مبنای ترک بودن.
برای مثال زبان‌های دیگری که در منطقه آناتولی بودند ممنوع اعلام شدند. استفاده از حروف Q ،X وW به علتِ آنچه سازگار نبودن با الفبای ترکی خوانده شد، ممنوع و جرم شدند در حالی که همه می‌دانستند این سه حرف هِجاهای موثر در زبان کُردی‌اند!
با اجرایی شدن این قانون کسانی که در نامشان این حروف وجود داشت قادر به گرفتن شناسنامه نبودند و کسانی هم به علت استفاده از این سه حرف در نوشته‌هایشان زندانی شدند.
حساسیت به این حروف تا حدّی بود که استفاده از آنها از سوی دولت ترکیه به مثابه "حمایت از تروریسم" تلقی می‌شد.
این ممنوعیت تا چند سال پیش برقرار بود و در سال ۲۰۰۷ شهردار یکی از شهرهای منطقه کردنشین ترکیه به علت نوشتن تبریکِ «نوروز» با حرف W دادگاهی شد. دو سال بعد ۲۰ تن از شهروندان کرد ترکیه به همین جرم جریمه شدند. در نهایت در سال ۲۰۱۳ حروف W، Q و X قانونی شدند.
لابد از زبان چپ‌ها بسیار در مورد «کلاه پهلوی» شنیده‌اید؛ کلاهی که به جای دستارِ عربی باید در بازار و در محیط کار با یونیفرم پوشیده می‌شد تا سکولارسازی در شکل و نماد هم رخ نمایان کند.
در ترکیه هم علاوه بر انقلاب حروف، «انقلاب شاپگا» را داریم.
اینگونه بود که از نوامبر ۱۹۲۵، پوشیدن هرگونه سرپوشِ شرقی مثل عمامه و فینه ممنوع و به جای آن کلاه شاپو(شاپگا) مجاز شد. در گام بعدی تنها روحانیان حق داشتند شاپگا را فقط در محل کار دربیاورند و عمامه بگذارند.
(شاید ممنوعیت فینه برای این بود که اتحاد ترکان جوان فینه می‌گذاشتند)
اینها را نوشتم تا به یاد داشته باشیم آنهایی که در مقابل مقولهٔ حمله به هویت در تاریخ ایران اینگونه سَم پراکنی میکنند، در قبال ترکیه و آذربایجان پنهان‌کاری می‌کنند.
اینکه چرا تحمیلِ تجدد در این دو کشور را درک می‌کنند و در ایران نه، فقط برای همین است که دشمن ایرانند. همین.

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with مِــعـ🐍‍مـار

مِــعـ🐍‍مـار Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @MemAR1983

Feb 9
برای همهٔ عزیزانی که آخرین پاییز را امسال دیدند و هرگز ندیدند:

امسال پاییز سوزی دگَر داشت
شامش دگر بود، روزی دگر داشت
امسال پاییز خیلِ کلاغان
خیل کلاغان، هم‌بال زاغان
در هم نوشتند طومارِ باغان
پای درختی بی‌برگ و عریان
هر شاخسارش صد چشمِ گریان
افتاده برگی، سرد و فِسُرده
لرزنده بر خاک چون دستِ مرده
یاد بهاران اندر نهادَش
از برگ گفتم، بشنو ز بادَش:
امسال بادَش صحرا به صحرا
منزل به منزل پیکارِ خون کرد
هر گلبُنی را در راه خود یافت
از پای ننشست تا سرنگون کرد
هر کلبه‌ای را در پای خود دید
کوبید و کوبید تا واژگون کرد
Read 11 tweets
Jul 23, 2022
انقلاب ۵۷، شورشی علیه زن بود.
زن، روحِ بازار است. آنجا که زن و بازار آزاد باشند، آنجا که زنِ آزاد در بازارِ آزادش فعالیت کند لاجرم شکوفا خواهد شد.
به هر کدام حکومت‌ها اقتدارگرای امروز اگر نگاه کنید هر دو یا حداقل یکی از این دو محدودند! #رشته_توییت
غرض از این گفتار نشان دادنِ آن چیزی است که بودیم.
ذیل همین توییت یک مستند تاریخی از سالهای منتهی به انقلاب ۵۷ را می‌گذارم تا فارقی باشد میان آنچه قرار بود باشیم و آنچه هستیم.
اتفاقاً در این مستند زنان محجبه هم تحت حکومتی نرمال مشغول به کارند.
بانوی اولی که چنین زیبا و آزاد اندیشانه حرف می‌زند «دکتر مهین‌دخت صنیع» است.
شاگرد محمد معین است و نویسندهٔ کتاب «زنان در شاهنامه».
وی همچنین نماینده بیست و چهارمین دوره مجلس از بابل است.
Read 8 tweets
Jun 2, 2022
زیرکانه‌ترین بخش از فیلم #عنکبوت_مقدس این پوستر است.
تعجبی هم ندارم که چرا کسی درکَش نکرد.
این یک فرش نیست. یک پُشتیِ قرمز رنگ است.
از همان‌هایی که همه در خانه داشتیم یا احتمالاً هنوز هم داریم. ⬇️
سعید حنایی (قاتل) می‌گوید که با دیدن آن زنها احساس میکردم که روی گردنِ همرزمانِ شهیدم ایستاده‌اند. برای همین اگر با فشارِ روسری نمی‌مُردند آنقدر روی گلوی‌شان می‌ایستادم تا خفه شوند! (عکس‌ها متعلق به دوران جبههٔ حنایی است)
در هنگام بازسازی صحنه، پسربچهٔ او بجای مقتولان پروسهٔ قتل را با افتخار روی پُشتیِ خانه انجام داد.
صحنه‌ای که با زیرکی توسطِ طراح پوستر انتخاب شده است.
Read 5 tweets
Mar 22, 2022
«ای کُشته که را کُشتی؟»

قاتلش ساعاتی پیش مُرد.
قاتلی که البته روزگاری همدست و همداستان خودش بود.
می‌گفت در گوشِ اردشیر زاهدی، سفیر ایران در ایالات متحده، سیلی زده‌ام.
ساعات آخر عمرش اما نمُرد تا از دیوی که خود برکشیده بود سیلی خورد.
#رشته_توییت
لیبرال‌تر از چیزی می‌نمود که قاتلش بود اما در کُنهِ رفتار، همان می‌نمود که قاتلِ نا لیبرال‌ش.
گاهی در خانه عبا می‌پوشید و در زمان ریاستش بر صدا و سیما مخالف پخش صدای زن بود.
آنقدر مقیّد به قیود اسلام و خوشحال از به ثمر نشستن انقلاب که از پاریس فقط با لباس‌هایی که به تن داشت وارد تهران شد.
خودش به خنده می‌گفت که در روزهای نخستِ ورود به ایران شلوار برادرش(فریدون) را می‌پوشیده.
Read 17 tweets
Mar 9, 2022
ولادیمیر یا ولودیمیر؟
نفرت پوتین از مردم اوکراین غیر قابل کتمان است.
مردمی که در سال ۲۰۱۴ میخِ آخر را به تابوت روس‌دوستیِ حکومت‌شان کوبیدند و رییس‌جمهورشان «ویکتور یانوکوویچ» را به روسیه فراری دادند تا به غرب نزدیک‌تر باشند.
#رشته_توییت
یانوکوویچ رسماً اوکراین را به دامن روسیه انداخته بود.
مخالفت سرسختانهٔ او با پیوستن به پیمان آتلانتیک شمالی اما مورد خوشآمد پوتین بود.
فساد اداری در زمان او و عدم تصویب قوانین منع خشونت نهایتاً مردم را به خیابان کشید.
شکلِ منحط دولت‌رانی او شباهت بسیاری با الیگارش‌های ظاهر شده در روسیه داشت.
از همین رو در هنگام فرار هم روسیه را جان‌پناه بهتری می‌دانست. (تا همین حالا که در روسیه زندگی می‌کند)
لابد «چالش سطل زباله»ی اکراینی‌ها در فیس‌بوک را به خاطر دارید.
Read 13 tweets
Mar 1, 2022
انسان‌ اکثرا خود را جای کسی میگذارد که به او شباهت ظاهری دارند.
اروپایی‌ها هم خود را در آیینهٔ چشمِ آبیِ آن کودکِ مو بلوند اوکراینی می‌بینند نه آن طفل مفلوک سوری.
حس آن‌ها به کودکِ افغان «ترحّم» است در حالیکه بی‌اختیار کودک اوکراینی را هم‌ذات خود می‌بینند. #رشته_توییت
ترحم همین است؛
نُچ نُچ کردن و سر تکان دادن و آرزوی بهبود کردن و گذشتن.
اما همذات‌پنداری خبر از خطری نزدیک می‌دهد.
همین همذات‌پنداری است که دارد اروپا را علیه پوتین متحد می‌کند.
همین حس است که امروز دو سده بی‌طرفیِ سوییس را پایان بخشید.
گلدا مئیر بعد از کنفرانس اِویان گفت: «پناهندگانِ موردِ بحث مردمِ من بودند، کاش یک چیز را قبل از مرگ ببینم، و آن این است که مردم من دیگر نیاز به ترحم نداشته باشند.»
چرا که می‌دانست ترحم جلوی فاجعهٔ بزرگ را نخواهد گرفت.
Read 6 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Don't want to be a Premium member but still want to support us?

Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal

Or Donate anonymously using crypto!

Ethereum

0xfe58350B80634f60Fa6Dc149a72b4DFbc17D341E copy

Bitcoin

3ATGMxNzCUFzxpMCHL5sWSt4DVtS8UqXpi copy

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(