[مبادا این متن طولانی حواستون رو از ظلمسوزیهای این روزها پرت کنه. این متن اینجا هست، بعداَ برگردید.]
چهارشنبهسوری سهشنبهشب است.
نظامی گنجوی رو میشناسید دیگه. یکی از منظومههاش اسمش هست «هفت پیکر» که داستانِ زندگیِ «بهرام پنجم» ساسانیـه. این بهرام اونقدر عاشق… twitter.com/i/web/status/1…
[ادامه از پست قبل]
همونطور که از این قصهها انتظار داریم، این طلسم باید شکسته بشه. پس یه شاهزادهای قصدِ وصالِ بانو رو کرد. رفت پیشِ یه پیرِ دانا و ازش دانش آموخت. بعد به خونخواهی همهی کشتههای راهِ عشق یه لباس سرخ پوشید و طلسمها رو شکست و درِ قلعه رو یافت و رسید به مرحلهی… twitter.com/i/web/status/1…
معروفترین اجرای اون آریا توسط حضرتِ خدا «لوچانو پاواروتی» اجرا شده.
من از متن انگلیسی ترجمه و زیرنویس کردم. امیدوارم کمغلط باشه.
تمام.
.
شیرین عبادی از همبستگی گفت.
تفاوتها و تکثر رو یادآور شد و گفت باید در مورد کنار زدنِ ج.ا. به توافق برسیم و همکاری کنیم.
تفاوتها رو بعد از رفتنِ ج.ا پای صندوقها رفع میکنیم.
به جای پرسیدنِ اینکه بعد از ج.ا. چی میشه، بگید اگر ج.ا. بمونه چی میشه؟
عبدالله مهتدی هم از خیلی شهرها اسم برد. یادآور شد که تکثر قومیتی وجود داره اما باید همه نوکِ پیکانِ تمرکزشون رو بگیرن سمتِ کنار زدنِ ج.ا.
هم زن زندگی آزادی رو گفت و هم ژن ژیان ئازادی رو.
گلشیفته و علی کریمی گفتن سهمی نمیخوان.
از تفاوتها گفت و لزومِ هماهنگی.
از شورای گذار گفت. شورایی که سهمخواه نخواهد بود.
تعیین شکل حکومت رو موکول کرد به انتخابات بعد از رفتنِ جمهوری اسلامی.
اون روزِ انتخابات هم تفاوتهامون رو جشن میگیریم. تا اون روز بر رفتنِ ج.ا تمرکز میکنیم.
1از 5)
دیدید حتی وقتی «تمامِ الفاظِ جهان»، همهی طولِ زمان و همدلترین دوستان رو هم که داشته باشی، باز توی انتقالِ عمقِ رنجِ یک خاطرهی بد ناموفقی؟
«همیشه فاصلهای هست».
حسین داره اینها رو میگه اما همه میدونیم که همهی حرفش مساویِ همهی اونی که میخواد انتقال بده نیست. 👇
2 از 5)
تازه همهی حرفهاش رو هم که نمی تونه بزنه. خیلی چیزها رو به تقصیل میگه تا خیلی چیزهای دیگه رو به ایجاز هم نگه.
«چه حرفها نزدیم /كه حرفی نزده باشیم /مجاز، تمثیل، استعاره، شعر»
سخت نیست تصورِ اینکه همهی زندانیهای این روزها همینـن.
👇
3از5)
چند دههزار آدم رو ظالمانه گرفتن. خانوادههاشون رو با خوفِ تجاوز و رجای رشوهگرفتن چزوندن.
حالا هم با این بامبولِ «عفو» میخوان صد تا نشون رو با یه تیر بزنن.
به داخل و خارج بگن گَردِ گیمِ دههی هشتاد و نودیها فرو نشسته؛ شما! برید خونههاتون! شما هم بیایید سرِ میز مذاکره!👇
دوستم میگفت، 7 سال پیش، موقعی که تصمیمم برای مهاجرت نهایی شد، یه شب بابام ازم پرسید وضعیت کارهام چطوره.
گفتم: «هزار جور دردسر دارم واسه خروج، دوهزار دردسر دارم برای ویزا.»
بابام خاطرهایه. #مهسا_امینی
/2 گفت: «ما بچه که بودیم، توی یه کوچه بنبست زندگی میکردیم که دو طرفِ کوچه پنجتا خونه بود. سهتا یه طرف، دوتا روبروش. هر خونهای هم چند تا بچه داشت. همیشهی خدا کفِ کوچه ولو بودیم. یه روز شوهرِ کبری خانوم، وسطکوچهای، تلویزیون خرید.
# #مهرداد_قادرمرزی
/3 دوتا کبریخانوم داشتیم، یکی سرکوچهای بود یکی وسطکوچهای. اون موقع برنامههای تلویزیون روزی چند ساعت بود. واسه بچهها هم یه کارتونی، چیزی پخش میکرد. چند روزِ اول، هر روز، همهی بچهها میرفتیم خونهی کبریخانومـتلویزیوندار، وسطکوچهایِ سابق. #عرفان_خلیلیان
اتفاقی که برای #مهسا_امینی و در ادامه برای خیلی از کشتهها و اعدامیها و زندانیها رخ داد از سوی جامعهی امروز تحمل نشد و این 4 ماه اخیر نتیجهی تحملناپذیریِ این اتفاقها از سوی جامعهس. این جامعه بلده واکنش نشون بده.
حالا این اتفاقات هیچکدوم جدید نیست، بلکه قبلاً هم به شکلهای دیگه رخ داده اما جامعه تحملش کرده بود. این بار تحمل نکرد.
پس امور تحملناپذیرِ جامعه تغییر میکنن.
یعنی اینطور نیست که این بار بصورتِ رندُم جامعه تصمیم گرفت نسبت به قتل مهساژینا واکنش شدید نشون بده.
[ادامه در پایین]
بلکه بصورت تدریجی، جامعه به سمتی حرکت کرده که چنین چیزی براش قابل تحمل نیست.
حالا یه نکتهای وجود داره: آیا میشه امورِ تحملناپذیرِ جامعه رو شکل داد؟ آیا میشه یه کاری کرد که جامعه نسبت به اتفاقاتِ غیراخلاقی و غیرانسانیِ حال حاضر و آینده هم واکنش نشون بده؟
[ادامه در پایین]
/1 #رشته_توییت کوتاه
یه یارویی بوده توی دهاتِ ما که قبل از این که من به دنیا بیام گور به گور شد.
خیلی آدمِ ظلمی بوده.
میگن وقتی بچههاش خطایی میکردن این زنش رو جلوی بچههاش کتک میزده. بعد وقتی با زنش حرفش میشده، میگرفته بچهها رو جلوی مادرشون کتک میزده. #محمد_قبادلو
/2 مثل جمهوری اسلامی: قبلیها رو اعدام کردن که مردم ناامید بشن. مردم رو ناامید میکنن تا بعدیها رو اعدام کنن.
یه دفعه یکی از بزرگانِ فامیلشون رفته خونهشون تا یه کم مَرده رو نصیحت کنه. مَرده خونه نبوده. #محمد_بروغنی👇
/3 زنش از این یارو ریشسفیده خواهش میکنه که بره و با شوهرش حرف نزنه و نصیحتش نکنه.
وقتی دلیلش رو پرسیده، زنه گفته: «تا بگی "نزن" این باز یادش میافته زورِ زدن داره. بیشتر میزنه.»
مثل جمهوری اسلامی: بهش بگی "اعدام نکن"، یادش میافته بیشتر اعدام کنه. #محمد_حسینی👇
0/16 #رشته_توییت
وقتی صدای حسین رو شنیدم همهـتن قلب شدم.
تا پارسال خودش میخوند میفرستاد.
موقعِ دلتنگی انگار جمعیت جهان یک نفره و اون یک نفر خودتی.
قرارم با خودم اینه که اینجور موقعا بنویسم.
گفتم کمی از یلدا بگم.
اگر کارِ مهمتری دارید نخونید.
1/16
شبِ یلداست و حاضرترین چیز، غایب بودنِ نوره.
این روزها، اینجایی که من هستم، خورشید کمتر دیده میشه؛ ابره و ابر. ابر هم که نباشه، خورشید فقط نزدیکیهایِ افق سینهخیز میره. هوا سرده و برف روی زمین هم یخ بسته. #مهسا_امینی
2/16
اون باورِ طلوعِ شرقی و غروبِ غربی اینجا معتبر نیست. کمتر از هشت ساعت، خورشید از جنوبِ شرق (یا شرقِ جنوب؟) میآد و به غربِ جنوب میره. سایههای ما اینجا همیشه از خودمان بلندتره.
دو ساعت و نیم اونطرفتر، شهرِ اونایی که بیشتر از همه دوستشون دارم. #محمدمهدی_کرمی