محمدرضاشاه پهلوی: بعضی ها ممکن است درنهایت با ما غریبه شوند. در رسانه ها کشورهای آزاد، اعضای خوب سازمان ملل، رفتار خوب و... را تبلیغ می کنید اما در واقعیت قوه قهریه به کشورهای ضعیف تر زور می گوید!
به اسم دموکراسی کارهایی می کنید که ما از آن وحشت داریم. تماما حامی خلع سلاح جهانی هستم
ولی تا زمانیکه به آن قرارداد نرسیده ایم
مسئله داشتن توازن است.
این دست از کلیپ ها بر مبنای این منطق در قالب مصاحبه یکی دوتا نیست. جناب شیبانی می گوید: شاه می دانست که آمریکا عکس العمل نشان می دهد.اگر صحبت هایی را که شاه درسالهای1976،1977،1978کرده را بخوانید می بینید که روز به روز ایشون می خواست که ایران استقلال سیاست و رای بیشتری داشته باشد.
به همین خاطر است که می گویم انتظار پناه بردن به ایالات متحده و به طورکلی چشم آبی ها به امید سرکار آمدن یک دولت ملی سکولار خنده دار است.حتی مشکل امروزشان با ج ا بابت مذهب به خودی خود نیست اخرش هم دردشان دخالت منطقه ای است.
جالب است مایک والاس بی پرده می گوید آیا حسی شبیه انتقام دارید [ که اینگونه با ما رفتار می کنید؟] خودشان هم می دانند بلاهایی را سر ایران آورده اند که شایسته چیزی شبیه انتقام است!
از زمانی که ما شروع به دفاع از منافع خود کردیم، قیمت کالاها به سرعت افزایش چند درصدی پیدا کرد. "پیشرفت و ثروت شما" به قیمت "عقب ماندگی و فقر ما" صورت پذیرفت. کشور ما به بدترین وجه و به بیرحمانه ترین صورت ممکن استثمار شده است. گرسنه بودیم به ما تحمیل کردید!
من درک نمی کنم چرا شما خود را برتر می دانید. ما اجازه زورگویی را نخواهیم داد. کشورهای غربی هنوز آماده نیستند ایران را به عنوان یکی از قدرت های اصلی جهان قبول کنند ولی باید به زودی قبول کنند.
برژینسکی: باید با این واقعیت روبرو شویم که با جمعیت و تاریخ بسیار باشکوه، ایران آماده نگاه از بالا به پایین نیست. پذیرش این جایگاه می تواند دشمنی را کاهش دهد.
جورج فریدمن: مشکل اینجاست که چه در زمان پهلوی و چه ج ا همواره جایگاه حقیقی ایران انکار شده است.
اگر کارتر از من بخواهد مانع افزایش قیمت نفت بشوم، می گویم ما فقط یکی از اعضای اوپک هستیم و اعمال نظر [نفوذ] نخواهیم کرد!
آمریکا اکنون [به واسطه نفت] گروگان ماست. قطعا امنیت ملی و امنیت اقتصادی آمریکا را هم به خطر انداخته ایم. ما شیر نفت را نمی بندیم اما اگر بنا به حمله آمریکا بر این مبنا باشد مطمئن نیستم بتواند. من التماس می کنم جهان غرب منابع جدید انرژی پیدا کند! [این دیگ دیگر نمی جوشد.]
خبرنگار: شما چه دشمنی با بریتانیایی ها دارید؟
شاه: چرا دشمنی؟ تنها بریتانیا هم نیست اقتصاد تمام دنیاست. این دشمنی با کسی نیست. ما فقط داریم از حقوقمان دفاع می کنیم. چراکه برای مدتی طولانی"فقط استثمار"شده ایم. [این رویکرد ما] برای شما تازگی دارد اما رفته رفته عادت می کنید!
بیل مونرو از NBC News می پرسد بسیاری از آمریکایی ها بر پیوندهای سیاسی نزدیک میان #ایران و #آمریکا ارج می نهند؛اما آیا آمریکایی ها حق ندارند فعالیت های ایران در کارتل نفت را فشار اقتصادی شدید و غیردوستانه ای تلقی کنند؟بخوانید[نشانه دشمنی بدانند] نباید یک ضد کارتل به وجود آورند؟
بدیهی و طبیعی است که کشورهای تولیدکننده نمی توانستند شاهد مکیده شدن خون خودشان باشند. آنچه که اتفاق افتاد واکنش عادی و طبیعی ما نسبت به تحمیلی بود که از جانب کشورهای صنعتی جهان به ما وارد می شد، کاری که ما می کنیم دفاع از منافع خودمان است.
چرا در زمینه ی دیگر منابع انرژی اقدامی نمی کنید؟
آیا نگران متوسل شدن آنها به زور نیستید؟
ما مجبور بودیم گندم را به چهار برابر قیمت بخریم، روغن نباتی، شکر ... را هم [گرانتر به ما می فروختند]
خبرنگار: مخارج دفاعی شما در ده سال اخیر تقریبا 2000درصد افزایش یافته است کدام خطر چنین افزایشی را ایجاب کرده است؟
شاه: باید از قبل برای خطر آماده بود، ما 3000سال تاریخ مدون داریم. این سوال را هنگامی باید از من بکنید که از آمریکا، چین، شوروی، فرانسه، انگلیس و آلمان کرده باشید!
چرا برای اصل ساده و اساسی دفاع از خود،برای شما فرانسوی ها، آلمانی ها، انگلیسی ها.. داشتن سلاح اتمی یا هیدروژنی می تواند امری عادی باشد ولی برای ایران نه!؟
دکتر اکبر اعتماد پدر اتمی ایران: در تمام مدت مذاکره با آمریکایی ها هیچوقت به درک متقابلی نرسیدیم. به شاه گفتم آیا سلاح اتمی یکی از گزینه هاست؟ گفت: چراکه نه؟
این غربی ها به ما نخواهند داد. برو مسکو تا نبستی نیا...!
کشورهایی که از درازمدت با ایران همکاری داشتند و انتظار می رفت همکاری بکنند، حاضر نبودند. به خصوص آمریکایی ها نظر چندان مساعدی روی صنعتی شدن ایران نداشتند.
آمریکایی ها مخالف کردند، بانک جهانی مخالفت کرد.
معلوم شد آمریکاییها به دولت آلمان توصیه کرده بودند که به صلاح شما و ایران نیست که برای ایجاد چنین صنعتی کمک بکنید!
خبرنگار: آنچه بسیاری از آمریکایی ها را گیج می کند این است که چرا ایران که هنوز دارای میزان زیادی از فقر، بیسوادی و..است بخش بزرگی از میلیاردها دلار درآمد نفتی را خرج تسلیحات می کند!؟
شاه:ماهیت جنگ های امروزی و ناتوانی سازمان ملل فرصت را از ما می گیرد[درنتیجه اجنتاب ناپذیر است]
خبرنگار: شما علیه چه کشورهایی مسلح می شوید؟
شاه: در برابر همه ی کشورهایی که می توانند توسط نیروی خارجی تحریک و تشویق شوند.
دلیل سنگ اندازی کنگره و دولت [آمریکا] را نمی فهمم. اگر دنیا خلع سلاح می شد، اهمیتی نمی دادم و پول را به جای سلاح خرج اهداف دیگری می کردیم اما جهان بیش از هر زمان دیگری درحال مسلح شدن است.سلاح ها سرازیر می شود، به ویژه در منطقه ما.
نامش لیست خرید نیست،نیازهای دفاعی کشور من است. ما بیش از 7000کیلومتر مرز داریم و به همان اندازه مرزهای هوایی، اینها حداقل نیازهایی است که کشور من دارد. [شما اروپایی ها(ناتو..) را ببینید که برای هر کیلومتر فضای هوایی چند هواپیما دارند.]
در دفاع از هدف های سیاسی عالی تر منطقه باید فراتر از مرزهای خود رفت [دخالت کرد.] حاضر نیستیم که آسوده بنشینیم تا دشمنانمان به مرزهای ایران نزدیک شوند!
بر مبنای حقیقت و واقع بینی، مملکتی که دارای تشکیلات دفاعی نباشد، در دنیای امروز ما با وجود سازمان ملل ضعیف و بی اختیار و مطامع بعضیها، ولو دارای تمام حقوق قانونی و شناخته شده ی بین المللی باشد؛ بازیچه ی هوا و هوس و عملیات تجاوزکارانه ی ظالمانه ی دیگران واقع می شود!
یکمرتبه در جنگ اول، مملکت ایران روی ضعف و نداشتن حکومت مرکزی قوی و نداشتن هیچگونه ارتش منظم و متشکل، مورد تاخت و تاز و احیانا تفرجگاه دیگران واقع شده بود. می دانیم بعد از جنگ در معاهده ی ورسای کسی شاید حتی حاضر نبود نه فقط به مطالب ما اعتنایی بکند، حتی به آنها گوش بدهد!
این به معنی این نیست که بستر انقلاب فراهم نبوده و خارجی ها با اجی مجی آن را ظاهر کردند، پاشنه آشیل اقتصادی همواره سد راه بوده امروز هم همینطور، از ترک های موجود استفاده می کنند و روی آن دست می گذارند. وگرنه همچون حوادث رخ داده در ۲۸مرداد می توانستند پشت شاه را بگیرند.
دیکتاتوری یا دموکراتیک بودن فرع ماجراست اصلا مطرح نیست، دهن کجی بکنی و مطیع تمام و کمال نباشی چنان آشی برایت می پزند که تا عمر داری فراموشش نکنی. این تجویز دشمنی نیست شناخت صحنه برای درست حرکت دادن مهره ها برای مبنای قواعد بین المللی است.
در جنگ بین المللی دوم، در اثر خوشباوری و اینکه احترام ملل محفوظ میماند، در قفس طلایی بیطرفی خودمان آرمیده بودیم تا اینکه به ما، کسانی که صاحب زور بودند معنی بیطرفی را نشان دادند.
رابرت کاپلان: گلدا مایر به سیگنالهایی که از مصر مبنی بر مذاکرات احتمالی صلح با انور السادات میرسید، توجه نکرد. پس از شکست نظامی اعراب در سال 1967، کابینه اش تصور نمیکردند که اعراب آنقدر قوی باشند که بتوانند دوباره وارد جنگ شوند.
در اکتبر 1973، این تراژدی زمانی رخ داد که مصر، با هماهنگی سوریه، حمله غافلگیرکننده ای را به اسرائیل از طریق کانال سوئز و در شمال، به بلندی های جولان انجام داد.
2/4
چندین هفته طول کشید تا سربازان اسرائیلی آنها را از محل خارج کرده و به عقب برانند، که به قیمت کشته شدن بیش از 2600 سرباز اسرائیلی تمام شد. اگرچه دولت اسرائیل حمله 1973 را به شکستی نظامی برای مصر و سوریه تبدیل کرد، اما آسیب سیاسی وارد شد.
3/4
شش مورد هست که بدون غیب گویی بایستی از حمله به دشمن اجتناب کرد: ۱.هنگامی که کشور دشمن، وسیع و جمعیتش فراوان است و در راحتی به سر می برد. ۲.هنگامی که در این کشور، زبردستان، زیردستان را دوست می دارند و کارهای نیکویشان شکوفا و همه جانبه است.
۳.هنگامی که تشویق به عمل می آید و مجازات و تنبیه هم با دقت مورد توجه است. ۴. هنگامی که با اثبات لیاقت، افراد به مقامات شایسته منصوب می شوند؛ به افراد عاقل مسئولیت داده می شود و کارها را به افراد کاردان می سپارند. ۵. هنگامی که تعداد افراد ارتش، بسیار و ساز و برگشان مجهز است.
۶. هنگامی که از هر سو دشمن را یاری می کنند و دولتهای قوی به وی کمک می نمایند. به طور کلی در این موارد - هنگامی که در مقام مقایسه با دشمن - در وضع فروتری هستید، بی شک باید از رو در رو شدن با وی با عنوان حمله بپرهیزید.
شفق الله وردی (عضو پیکار): از قبل شکسته بودیم، وگرنه سعید یزدیان کسی است که دوره شاه، توی زندان، افسانه مقاومت دارد؛ کسی است که ساواک شاه با آن دم و دستگاهش نتوانست بمبی را که تو ساختمانش کار گذاشته بود، کشف کند. ولی اینجا می بُرَد!
من نمی گویم شکنجه نبود. من به گمانم شکنجه دادن این جاک..ها توی تاریخ بی نظیر باشد، ولی فقط این نبود، ما قبل از اینکه وارد زندان بشویم، شکست خورده بودیم. من در مقابل شعارهای جمهوری اسلامی مات شده بودم. خب من می گفتم مرگ بر شوروی، جمهوری اسلامی هم می گفت مرگ بر شوروی!
2/20
من می گفتم مرگ بر آمریکا، او هم همین را می گفت. می گفت:«شعار من و تو چه فرقی با هم دارد؟» من می ماندم. خب من از چه چیزی می توانستم دفاع کنم؟ می گفتم توده ها؟ خب توده ها شده بودند زندانبان خود من! توده ها که بیشتر با آنها بودند تا با من ...!
در مارموز بودن یحیی سنوار، همین بس که افسران اسرائیلی را قانع کرده بود که دیگر یک تهدید نیست و می خواهد غزه را به سنگاپور/دوبی تبدیل کند و در این راه حتی از تخصص و فناوری اسرائیلی ها هم استفاده می کند. قبضه کردن شاخه سیاسی با حفظ سمت، تنها از او برمی آمد.
از طرفی، این ادغام، باتوجه سوابق و ارتباطات پیشین، بیشتر به مذاق میلیشیای حول ایران خوش می آید و صورت مسئله اختلاف بین شاخه سیاسی و نظامی پاک می شود، چون دیگر از سایه سنگین خود سنوار هم خبری نیست، خود صندلی را تصاحب کرده.*
بلومبرگ: به یک روزنامه نگار ایتالیایی هم گفته بود: «من دیگر جنگ نمی خواهم. ما می توانیم مانند سنگاپور / دبی باشیم.»
پناهی سمنانی: مشکل این نیست که سرگذشت #حسن_صباح را از کجا می توان آغاز کرد. مشکل این است که کدام دسته از منابع بی شماری را که در اطراف زندگی افسانه ای این مرد نوشته شده می توان مبنای کار قرار داد؟
1
شخصیت شگفت انگیز و زندگی پرماجرای حسن صباح از او در تاریخ، سیمایی به راستی افسانه ای ساخته است. کمتر چهره ای را در تاریخ ایران می توان یافت که موجب بروز این همه ماجرای حیرت آور شده باشد.
2
دشمنان سوگند خورده او: خلیفه بغداد و عمال او، مجموعه حکومت سلجوقیان ، علمای مذهب سنی و حامیان آنها که آثارشان پُر است از دشنام و توهین و تکفیر و درعین حال پر از تناقض!
برخی هم تصور می کنند اگر شاه اسماعیل صفوی و به طورکلی صفویه نبود،امروز، ایران سکولار و گل و بلبل در دسترس بود.درحالیکه عملا عثمانی ایران را می بلعید؛ نکته اش اینجاست که تمجیدی هم از طرف اکثریت آخوندها شاهد نیستیم. علی شریعتی صفوی را فحش می دهد.موی دماغ دارخلافه عثمانی شده بود :)
صفوی در این نگاه خائن به امت اسلام محسوب می شود؛ این جنس از شیعیان خجالتی با خیال امت یکپارچه اسلامی تحت لوای شعارهای امت گرایانه خلیفه عثمانی روزگار می گذرانند و حسرت چنین جهانی را می خورند.
2
پل کندی: ترکان عثمانی تا پایان قرن ۱۵ ، یونان، جزایر ایونی، بوسنی، آلبانی و بیشتر بالکان را گرفتند و در جنوب با کشتی های خود حمله به بنادر ایتالیا را آغاز کردند. پاپها به وحشت افتادند که شاید روم نیز به سرنوشت قسطنطنیه گرفتار شود.