اون عزیزانی که از قدیم اکانت @Saman15216939 رو دنبال میکردن ، ی سلسله رشتوهائی رو از من خوندن با عنوان #مکاتب_آشپزی جهان که در انها درمورد #مکتب_آشپزی_ایران بطور مفصل ، اما نیمه تمام و ناقص نوشتهام .
اما ی چند وقتیه ی سری خزعبلات در پیجهای شارلاتانهای آشپز و
۱.
اینفلوئنسرهای دزد و اطلاعاتی میبینم که هیچی نیست مگر تلاشی دهشتزا برای نابودی بزرگترین المان فرهنگی یک ملت .
البته میدونم که نمیدونید ، اما فرهنگ ملتها نه با شمشیر که ابتدا با غذا و سپس با موسیقی و رقصه که به دنیا صادر میشه و سپس دیگر نمادهای فرهنگیه که به خارج مرزها
۲.
میره .
حالا ، اگه یادتون باشه در اون رشتوها نوشتم که دوتا از مهمترین المانهای #مکتب_آشپزی_ایران رنگ زرد و دیگری اعتداله .
ینی چی ؟
ینی اینکه اگر به اکثر غذاهای ایرانی نگاه کنید متوجه میشید که رنگ زرد در اون غالبه .
برعکس مثلاً #مکتب_آشپزی_روم که رنگ غالب در آن قهوهای است
۳.
اما این به این معنا نیست که شما به زور هر غذای ایرانی رو عمداً به رنگ زرد و سپس زرد مایل به نارنجی در بیارید .
الان من در پیجهای این شارلاتانهای اطلاعاتی که ملتم میلیاردی بهشون پول میدن و بدبختا فکر میکنن که اینا فقط دارن بیزنس میکنند دارن میبینم که طرف هرچی
۴.
میخاد بپزه ، ی پارچ زعفران خالی میکنه وسط غذا .
در حالی که در تمام شاخههای #مکتب_آشپزی_ایران تنها در #کلاس_آشپزی_اصفهان از زعفران زیاد استفاده میشه و غیر از #استایل_اصفهان هیچیک دیگری از کلاسهای دیگر داخلی مانند اشپزی گیلکی ، خراسانی و ... و خارجی مانند #آشپزی_ترکی
۵.
یا #استایل_عربی و حتی #استایل_هندی از زعفران استفاده زیادی نمیشه و خیلی کم و به ندرت شاهد استفاده از زعفران در غذاها هستید .
حالا چرا در خورده مکتب آشپزی اصفهان از #زعفران زیاد استفاده میشه ؟
پاسخش در اینه که شهر اصفهان برای نزدیک به ۵۰۰ سال پایتخت ایران بوده و غذاهای
۶.
مکتب اصفهان (که امروزه خیلیهاشون فراموش شدهاند) برعکس نُرم غالب فرهنگ آشپزی ایران که غذا از خانههای فقرا و مردم عادی به دربار شاهان میرفت ، در اصفهان فرهنگ غذائی از مطبخ شاهان به خانههای مردم رفت .
والبته که برای دربار شاهان ، مصرف #زعفران فراوان بود چرا که
۷.
پرداخت پول برای خرید این در گرانبهای پارسی ، رو فقط شاه از پسش بر میومد و حلقه ثروتمندان #عباس_آبادی|یهای ایران .
وگرنه رعیت شاید به دنیا میومد و یک عمر زندگی میکرد و میمرد ، شاید حتی یکبار هم زعفران نمیدید .
حالا در ایران امروز و در اوج بدبختی و ادبار این ملت
۸.
یارو اومده #فسنجان آموزش بده ، وسطش بر میداره ی پارچ زعفران خالی میکنه وسط فسنجون .
البته من میدونم اینا دارن چیکار میکنند و کاری که میکنند اینه که دارن ی هایپر رئالیتی به دنیا نشون میدن ، ینی کاری کردن که اگر ی خارجی سری به پیجهای آشپزی ایرانی بزنه ، بجز دهها نوع
۹.
انواع و اقسام کبابهای آشغال و حجم عظیمی گوشت و گوشت و گوشت نمیبینه .
حالا شما در سوئد و سوئیس و فرانسه همین فیلمها و صفحات رو نشون خارجیه بده ، طرف اولین چیزیکه بهتون میگه اینه که شما ایرانیا از ترکها و عربها بیشتر گوشت مصرف میکنید .
در حالی که امروز بیش از ۸۰٪ ملت
۱۰.
عملاً توانائی مصرف گوشت رو برای ماههای متمادی ندارن و این بازی دقیقاً از فردای روزی که ترامپ از برجام خارج شد ، استارت خورد .
حالا من کاری به این مامورای اطلاعاتی که با صورتهای بزک کرده و سیبیلهای ک..کشی دسته دار و عینکهای فرم قرمز براتون کیلو کیلو گوشت نمایش میدن
۱۱.
و تو وان حمومشون زعفران درست میکنن و سطل سطل میریزن تو غذاها ندارن .
من فقط میخام بهتون بگم که :
مکتب اشپزی ایران ، مکتب اعتدال وآهستگیه ، نه مانند مکتب اشپزی چین سرعت داره و بی ادویه است
نه مانند #مکتب_آشپزی_روم برای عطر و طعم وابسته به گیاهان کوههای جنوب
۱۲.
ایتالیا و اسپانیاست .
ینی مثلاً وقتی فسنجان درست کردی و رب انار بهش زدی ، بعدش از خر الاغتری اگر زعفران بهش بزنی که ماده درون پوست گردو و ماده درون پوست انار زعفرانتو ببره .
اگه جوجه کباب زعفرانی درست میکنی ، از الاغ گاوتری که گوشتت رو با اریگانو و پولبیبر و ...
۱۳.
مزهدار کنی و بعد تازه زعفران بهش بزنی .
کلام آخر :
مکتب اشپزی ایران ، از درون خانههای روستائیان و عشایر ایران درامد و به کاخ شاهان رفت ، عین مینیاتور ایرانی ظریفه ، حوصله و وقت و زمان میخاد تا دربیاد ، غذای ایرانی بزرگترین در گرانبهائیه که از گذشتگان سینه به سینه نقل
۱۴.
شده وتوسط مادران این مملکت به دختران آموزش داده شده و ملت ایران حداقل در ۱۴۰۰ سال گذشته انقدر ثروتمند نبوده که تا تو املت هم زعفران بزنه .
بسه دیگه ، فقط اینو بگم که ، زعفران چنان نزد پدران و مادران ما عزیز بود که حیفشون میومد در غذا ازش استفاده کنند ، ازش برای نمایش تجمل
۱۵.
و بزرگی و اصالت خاندانها استفاده میکردن
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
شکست و حقارت ، سنت راسخ و تاریخی اصلاحطلبان :
وقتی هاشمی رفسنجانی به دستور خمینی فرمانده کل قوا بود ، در بین سپاهیا خیلی سمپات داشت و سپاهیا خیلی دوستش داشتن و محبوبیت زیادی داشت .
اما پس از خمینی به مرور تمام سمپاتهای هاشمی از سپاه برکنار شدن و مردن و .... و دیگه اون سپاهی که
۱.
شما در سالهای دهه ۸۰ و ۹۰ میدیدید بلکل با سپاهی که در دهه ۶۰ میدید تفاوت داشت . درواقع اگهبخام بگم اولین میخ بر تابوت اصلاحات کی زده شد ؟
به جرعت میتونم بگم که در زمان همین آقای هاشمی زده شد .
یعنی درواقع پیش از شروع پدیده اصلاحات ، اصلاحطلبان شکستهاشون رو شروع کردن
۲.
در زمان خاتمی هم اصلاحطلبان هیچ کاری نکردن مگر کندن قبر خودشون .
با شروع دوران خاتمی ، به سرعت معلوم شد که اصلاحطلبان بیش از اون چیزی که فکرش رو بکنید متشتت و از هم گسیخته هستند و دقیقاً مانند گله شتری بودن که اگه افسارشون رو ول میکردی ، هر شترش به سمت گله خودش میدوید
والا من نمیدونم که شما سریال The Last Kingdom رو دیدیدن یا نه ، اگر دیدین که هیچی ، اگرم ندیدین کهبه کفشم ، برین ببیننین .
اما این سریال سریال بسیار جالبیه برای دیدن . هرچند که قبلش توصیه میکنم سریال Vikings رو ببینید ، چرا که دراون سریال بهتون نشون میده که
۱.
چگونه خاندان Wessex در انگلستان ظهور کرد و بعد در این سریال شما میرسید به اوج اقتدار این خاندان با پادشاهی شاه الفرد که در تاریخ انگلستان معروف شد به آلفرد کبیر و سپس پسرش ادوارد کبیر .
حالا اینکه چی میشه و چیکار میکنند و رامبوی فیلم ینی اوترِد پسر اوترِد چیکار
۲.
میکنه ، مهم نیست .
مهم نکاتیه که کارگردان و نویسندگان فیلمنامه در این سریال به تصویر کشیدن ، ینی فرایند امت شدن مجموعهای از انسانها که گام اوله برای تبدیل شدن به #ملت هست .
مهمترین المانی که در این سریال به شدت میخوره تو صورتتون و در صحنه به صحنه این فیلم تو چشم بیننده
یکم از ماهیت اعتصاب کارگران قراردادی بگیم .
در زمان رفسنجانی با شعار سراسر دروغ کوچک سازی دولت استخدام رسمی رو کلاً ملغی و ممنوع کردن (البته بعدش معلوم شد که استخدام رسمی فقط و فقط برای توله آخوندها و سپاهیا و نورچشمیهاست و این امتیاز از همگان سلب شد) .
اما خوب
۱.
شرکتها و کارخانههای دولتی نیاز به نیرو داشتند ، از اینجا بود که یکی از بزرگترین رانتهای تاریخ ایران شروع شد .
دولت اومد به ی سری شرکت مجوز داد که برای انجام پروژهها نیرو استخدام کنند . که بعدها معلوم نشد که چرا مثلاً انحصار این شرکتها افتاد دست بختیاریها .
مثلاً شرکت
۲.
پیمانکاری آ علییار چارلنگی زراسوند برای اجرای پروژه تمیزکاری کمپهای کارکنان رسمی وزارت نفت در فلان جزیره خلیج فارس ، برنده مزایدهای کاملاً از پیش طراحی شده برای ۳ سال میشه با قرارداد سالیانه ۴۵ میلیارد تومن که تعداد ۲۰۰ کارگر بده به مثلاً شرکت نفت فلات قاره ایران
راند بعدی بازی با سوت من :
عارضم به حضور انورتون که ، یکی از مهمترین الطاف الهی به اکانتهای گمنامی مثل اکانت من و شما اینه که هیچکس مارو نمیخونه و این از محاسن این دست اکانتهاست ، چرا که ما رو نمیخونن ، در نتیجه هرچی بنویسیم بین خودمون میمونه و به کسی و جائی بر نمیخوره
۱.
حالا :
عرض شود خدمت انورتون که مثل روز روشن بود برام و از حدودای آبانماه و اذرماه سال گذشته هم بود که گفتم این باند علیرغم پول سنگینی که در اختیارشون قرار گرفته و لجستیک سنگینی که از سوی سازمانهای اطلاعاتی/امنیتی غربی دریافت کردن ، سوختن و پروژه #مهسا_امینی هم به زودی به
۲.
سرنوشت خالقانش دچار میشه و تمام میشه ، در واقع این پروژه ژینا هیچی نبود مگر هایجک کردن خیزش مردم ایران که از سالهای ۱۳۹۶ به بعد شروع شده بود که بلکل و از بیخ و بن همه چیزش با حرکتها و خیزشهای عقیم قبلی بلکل متفاوت بود .
و در این میان باید از اون اطاق فکری که این خیزش رو
دوسال پیش دقیقاً همین اتفاق برام افتاد ، درجه حرارت ماشین تو چله تابستون یکم رفت بالا ، نرسیده به کاشان ماشین رو بردم ی مکانیکی ، طرف برداشت ترموستات آب ماشین رو الکی عوض کرد و بلافاصله بعدش ماشین افتاد به ریپ زدن و خلاصه با بدبختی ی ۲۰ کیلومتری اومدم تا اقامتگاه امیرکبیر
دیگه اونجا آمپر آب رفت بالا ، زدم کنار و زنگ زدم نمایندگی ، یارو ی ماشین فرستاد ، مکانیکش تا نگاه کرد گفت سرسیلندر ترکوندی .
هیچی ، گفت ماشین رو بکسول میکنم تا کاشان ، ۱ هفته هم میمونه تا درست بشه .
گفتم بمیرم ماشین دست کاشونی نمیدم .
بهش برخورد ، گفت چرا ؟ مگه کاشونیا چشونه؟
گفتمش شهری که ادمی مثل رامین پرهام پرورش داده کلاهتم باد بندازه نباید برگردی کلاهتو برداری چه برسه به ماشینت .
یارو گفت ؟
رامین پرهام دیگه چه خریه ؟ نمیشناسمش .
گفتمش خدا دوستت داشته که نمیشناسیش .
هیچی ، یارو ۱۵۰ از ما گرفت و دستم به ماشین نزد و رفت .
منم ی یساعت دیگه
ایرانشهری زورچپونی و تبار #هندی اردشیر بابکان (۲) :
مقدمه
من نمیخواستم در مورد اندیشه #ایرانشهری بنویسم ، به من چه ربطی داشت ، با وجود اینکه همون موقع که طباطبائی یهو و ی شبه از تئوریسین زوال ایران و بازپیرایی هویت ترکی و تجزیهطلبی ، تبدیل شد به تئوریسین احیاء
۱.
هویت و ناسیونالیسم ایرانی و واضع نظریه #ایرانشهری به کل قضیه شک کردم و فهمیدم که تمام داستان طباطبایی و تئوری #ایرانشهری وی هیچی نیست مگر ی پروژه برای دوران جدید جمهوری اسلامی .
ینی ورود به عصر اتمی جمهوری اسلامی .
کِی ؟ همون سالهای ۸۶ و ۸۷ .
تا امروز هم کاری به کسی
۲.
نداشتم و چیزی هم در مورد این شامورتی بازی حضرات نگفتم ، مگر چند پادکست محدود و سه چهارتا رشتو در نقد خود این تئوری زاقارت و از پایه و ریشه احمقانه .
تا امروز ، که دیدین هر چی سروان و سرگرد و سرجوخه پاسداره شده ی سرکِشِ ناسیونالیسم ایرانی و همگی هم ی شبه یونیفورمهارو درآوردن