سال هزار و سیصد و نود و گیج بالاخره به پایان رسید؛ سالی که باید آن را «گیجسال سیاست» نامید. تقریبا هیچ اتفاق سیاسی در سال ۱۳۹۶ آنی که قرار بود نشد! آنقدر فر خوردیم و چرخیدیم و گیج زدیم که گلاب به رویتان! نظام سیاسی ایران هرچه در دل داشت در این سال بالا آورد!
#رشتهتوییت ۸۰تایی
یکی از تکیهکلامهای توییتر «آقای جمهوری اسلامی» است. اینجا خیلیها با او حرف میزنند و او را دعوا یا تشویق میکنند… در حالی که چنین شخصیتی اصلا وجود ندارد. نظام سیاسی کنونی ایران از ۴ گروه کاملا مجزا با رقابت حداکثری و ارتباط دیوانی حداقلی تشکیل شده است. کأنه ۴ ایالت خودمختار!
۴ ایالت خودمختار با جدال شدید و بیوقفه در مرزها. سال ۹۶ نزاع گروههای سیاسی در ایران به شدیدترین سطح خود بعد از ۸۸ رسید و سیاسیون در پرخاش به یکدیگر تقریبا همه خطقرمزهایی را که پیش از آن غیرقابلعبور مینمود زیر پا گذاشتند. اصلا بیایید آن را سال «پرخاشگری سیاسی» بنامیم.
سال ۱۳۹۶ را هرچه بنامیم #پساحقیقت است و تنها به این حقیقت رجوع دارد:
در این سال آرایش جدید قدرت در نظام سیاسی کشور که از ۸۸ تا ۹۲ شکل گرفت رونمایی شد و اصلاحطلبی، اصولگرایی و همه مفاهیم رایج سیاست ایران منقرض شدند.
در این #رشتهتوییت آناتومی ساختار جدید سیاست کشور را میگویم.
۴ ایالت خودمختار تشکیلدهنده نظام سیاسی کنونی ایران:
۱. متولیان یا حرمداران یا خراسانیون
۲. منشیان یا دفترداران یا همدانیون
۳. حاجبان یا پردهداران یا آملیون
۴. اعیان یا دیوانداران یا کرمانیون
(اشاره به موقعیت جغرافیایی صرفا تمثیلی و مبتنی بر خاستگاه برخی شخصیتهای محوری است.)
(توصیه میکنم قبل از خواندن ادامه رشتهتوییت، در این جدول مداقه کنید و ترمینولوژی یا دستگاه واژگان آن را به خاطر بسپارید. متن با این ادبیات ادامه مییابد و اگر به آن خو نگیرید، کثرت کاربرد این واژگان، توییتها را نامفهوم و دیریاب خواهد کرد.)
با این ترکیب، گیج شدن همه طبیعی است! ذهن جامعه ایرانی عادت کرده رقابت سیاسی را در قالب ۲ گروه اصلاحطلب و اصولگرا ببیند. در این آرایش جدید، اصولگرایان به ۳ گروه رقیب شدیدا منازع تبدیل شده و ۳ رقیب ظاهری مشهور یعنی کارگزاران، اصلاحطلبان و انصار، با ماهیت واحد خود در میدان اند.
- توضیحاتی درباره هر گروه:
گروه۱
«متولیان» که از مشهدالرضا تا دمشق، از راهپیمایی اربعین تا راهیان حرم شلمچه، و از همه مهمتر در بیت رهبر ایران، حرمداری و تولیت آستان را در دست گرفتهاند، قدرتمندترین و از نظر گسترش حوزه نفوذ، تهاجمیترین نیروی سیاسی کشور در این سالها هستند.
سال ۹۶ را باید اوج قدرتنمایی آنان در ایران و منطقه نامید. آنها یک چهره جدید به صحنه سیاست ایران آوردند که میلیونها رأی آورد، رقیب پیروز را در همه عرصهها تا تمکین از خواست خود تحت فشار گذاشتند، محور پیروزی بر داعش در منطقه بودند، و رسما دارای گشت و نیروی عملیاتی شهری شدند.
در ادبیات رسمی کشور از اشاره مستقیم به این گروه پرهیز میکنند و در ادبیات غیررسمی به آن «سپاه» میگویند که نام مناسبی نیست، چون بسیاری از حوزههای نفوذ مهم این گروه از جمله آستان قدس، ساختار جدید بیت رهبری و شبکه هیئات مذهبی به عنوان مهمترین پایگاه اجتماعی آنان را پوشش نمیدهد.
با این که بخشهای بزرگی از سپاه از جمله اطلاعات سپاه و نیروی قدس به بازوی امنیتی و نظامی این گروه تبدیل شده، قدرت آنان ابتدا در سپاه علنی شد، و هنوز سپاه محمل اصلی امور مالی دیوانی مانند تخصیص بودجههای فرهنگی این گروه است، اما سپاه را نمیتوان یک کلیت واحد همراه با آنان دانست.
«متولیان» اکنون یک حکومت کامل در دل حکومت ایران هستند و سپاه خواندن آنان گمراهکننده است. رئیسجمهور سابق وقتی به برادران قاچاقچی اشاره کرد به بخشهایی از سپاه کنایه زد که عمدتا با این گروه همراه نیستند اما میدانست فشار اجتماعی این کنایه به این هسته سیاسی وارد میشود.
همین تکنیک را دولت فعلی نیز وقتی ساخت کانکس برای زلزلهزدگان را به یکی از زیرمجموعههای سپاه سپرد به کار برد. فرماندهان ارشد سپاه که در اتحاد با متولیان اند مجبور شدند برای کاری پاسخگو باشند که جذب اعتبار و مراحل اجراییش خارج از حوزه نفوذ آنان در سپاه انجام شد.
اشتباه رایجی درباره این گروه: این که حمایت همهجانبه از رئیسجمهور سابق را به آنان منسوب میکنند، ولی آنان از ۸۸ مخالف آشکار اویند. خانهنشینی او در ماجرای وزارت اطلاعات و برکناری معاون اول او کار همین گروه بود. رئیسجمهور سابق مورد حمایت گروه دوم یا «منشیان/دفترداران» بود و هست.
گروه۲.
«منشیان» نامآشنای بیت رهبر، گرچه هنوز مناصب رسمی دفتری را در اختیار دارند، اما هیچگاه چنین در فشار و تنگنا نبودهاند. آنان ۲۰ سال با صبر و حوصله، نفوذ خود را در نهادهای زیرمجموعه و سپس کل کشور گسترش دادند، اما ناگهان رقیب همخانه یعنی متولیان جدید را در برابر خود دیدند.
ظهور و قدرت گرفتن سریع و انفجاری «متولیان»، بر خلاف ظاهر ماجرا، بیشترین فشار و لطمه را به «منشیان» وارد کرد نه «اعیانِ» دولتی. متولیان، منبع مهم قدرت سیاسی منشیان یعنی اداره بیت رهبر را غیررسمی در اختیار گرفتند و آنان را در اوج قدرت، وقتی نهادهای انتصابی و قوههای مجریه و قضا /
/ را در اختیار داشتند متوقف کردند.
«منشیان» (مسئولان دفتر رهبری) که از هر سو محاصره شدهاند:
- قوه مجریه را به «اعیان» (وارثان هاشمی)
- قوه قضائیه را به «حاجبان» (لاریجانیها)
واگذار کردند و در حال واگذاری
- نهادهای انتصابی به «متولیان» (سپاهخواندگان)
یکی پس از دیگری هستند.
بسیاری از دعواهای گیجکننده و نامفهوم سیاسی در تمام این سالها و بهویژه در ۹۶ حاصل حملات متقابل حاجبان و متولیان به منشیان است. ۳ گروهی که قبلا آنها را ذیل نام واحد اصولگرایان میشناختیم و جز در انتخابات، به مواضع متحد و رفتار هماهنگ آنان در سیاست کشور عادت کرده بودیم.
مثلا افشای اعمال نفوذ دفترداران در پرونده مربی قرآنی کار خود قوه قضا یعنی «حاجبان» بود که ضربه سنگینی به اعتبار «منشیانِ» دفتر زد و راه را برای نفوذ سریعتر متولیان به نهادهای انتصابی هموار کرد. بگذریم که انتقام افشاگری رئیسجمهور سابق علیه یکی از برادران حاجبان در مجلس نیز بود.
در مقابل، یک کانال مجازی پروندهای علیه دختر رئیس قضا گشود که گمانه ارتباط یک گروه سیاسی داخلی با این کانال را تقویت کرد. ماحصل این نزاعها تشدید فشار قضایی بر اطرافیان رئیسجمهور سابق بود که پس از ۸۸ و تضعیف روزافزون حامیانش یعنی منشیان، مرغ عزا و عروسی نزاعهای سیاسی بوده است!
به گذشته برگردیم نیز شدیدترین حمله سیاسی داخلی اصولگرایان در حافظه سیاسی کشور، علیه اطرافیان رئیسجمهور سابق شکل گرفت؛ وقتی مداحان سرشناس هیئات مذهبی آنان را «فرقه انحرافی» و «عورت رئیسجمهور» خواندند و انشعاب بزرگ در اردوی اصولگرایی برملا شد.
از دیگر اتفاقات مهم سال ۹۶ تغییرات در دبیرخانه ائمه جمعه بود که گامی دیگر در جهت کاهش نفوذ منشیان و تحکیم قدرت متولیان بود. کمپینهای رسانهای در ثنای رفتار مردمی امام جمعه تبریز و علیه سبکزندگی امام جمعه ایلام خبر از دورخیز متولیان برای تغییرات گستردهتر در این حوزه میدهد.
اما بزرگترین ماجراجویی ۹۶ که به آشوبها و اعتراضات گسترده دیماه منجر شد نیز به نوعی محصول رقابت «منشیان» و «متولیان» بود! حرکت آغازین این اعتراضات با اطلاع امام جمعه مشهد که از چهرههای جنجالی متولیان است برای افزایش فشار افکار عمومی بر دولتِ «اعیان» طراحی شد، /
/ اما وقتی شدت و گستره اعتراضات فزونی گرفت و از کنترل خارج شد، نیروی انتظامی که در این سالها قلمرو سنتی نفوذ «منشیان» بوده است آنقدر در نشاندن آتش اغتشاش تعلل کرد تا سپاهِ «متولیان» رأسا مجبور به دخالت شد!
(بله معنی خودمختار در توصیف گروه-ایالتهای سیاسی ایران چنین چیزی است.)
«منشیان» به رغم شکستهای متعدد، ۲ فتح بزرگ نیز در سال ۹۶ داشتند. آنها که اواخر ۹۵ ریاست هیئت امنای دانشگاه آزاد را از آن خود کرده و این دانشگاه بزرگ و ثروتمند را عملا در دست گرفتند، رئیس دانشگاه را نیز از وزرای دولت خود برگزیدند. در پایان سال نیز به تصفیه گسترده استادان همسو /
/ با «اعیان» دست زدند که از بدو تأسیس بر دانشگاه آزاد حاکم بودند.
فتحالفتوح دیگر منشیان در سال ۹۶، در اختیار گرفتن ریاست مجمع تشخیص مصلحت و مرکز تحقیقات استراتژیک بود. آنان رئیسجمهور سابق را نیز به عضویت مجمع رساندند تا معلوم شود حذف آنان از سیاست ایران به این سادگی ممکن نیست.
ماجرای دیگر، اعتراض به کیفیت مسکن مهر پس از زلزله کرمانشاه بود که به نام معاون اول دولتِ «اعیان» تمام شد. اعتراض به مسکن مهر چنان بر «منشیان» گران آمد که یکی از چهرههای در سایه و کلیدی آنان را به واکنش غیررسمی در رسانههای اجتماعی و لعنت معاون اول واداشت.
این واکنش جنجالی نشان داد مسکن مهر کماکان خط قرمز «منشیان» به شمار میآید؛ پروژه بزرگی که گذشته از پیامدهای سیاسی-اجتماعی آن، تعادل اقتصاد و ساختار توزیع و گردش نقدینگی را در کشور به هم زد و میتوان گفت مهمترین ابزار «منشیان» برای «مهندسی سیاسی اقتصاد کشور» در دولت گذشته بود.
در آخرین روزهای سال، نامههایی از رئیسجمهور سابق منتشر شد که ۲ مضمون کلی داشت:
- لزوم حسابرسی نهادهای انتصابی
-فساد دستگاه قضا
اولی نشاندهنده ناامیدی منشیان از ادامه نفوذ بر این نهادها و تمهید فشارهای بعدی بر متولیان است.
دومی، پرده دیگری از نزاع دامنهدار منشیان با «حاجبان».
گروه۳.
«حاجبان» یا پردهداران نظام سیاسی ایران را باید استادان بیچونوچرای سیاست پشتپرده نامید. هرگاه فکر کنید رویکرد سیاسی آنان را شناختهاید در حرکت بعدی غافلگیرتان خواهند کرد، چون منطق سیاسی آنان اتحاد با قدرت است و قدرت سیاسی گرد و لیز است و هر روز در دستان یکی!
ارتباطات خانوادگی، در نظامهای سیاسی امروز که در مقابل نظامهای موروثی شکل گرفتهاند، یک تابو محسوب میشود. نظام سیاسی ایران نیز نام جمهوری دارد و به نَسَب حساس است. اما چه کسی فکر میکرد این تابو را ۲ برادر بشکنند و ریاست ۲ قوه را برای مدت طولانی به نام لاریجانیها ثبت کنند؟
به این همه، نهانروشی آنان یعنی «حاجبان» را نیز بیفزایید که شاید مدتها در اتحاد با گروهی باشند و هیچیک از رقبا نداند! در سیاست ایران تنها حاجبان میتوانند همزمان با ۲ قدرت شدیدا منازع، «متولیان» و «اعیان»، متحد باشند و وقتی رقبا به تضعیف یکدیگر مشغول اند بر قدرت خود بیفزایند.
عملکرد آشکار «حاجبان» در سال ۹۶ را میتوان در بمباران «منشیان» خلاصه کرد. اما در پشت پرده، آنان پس از انتخابات، نفوذ نسبی خود را در ۲ وزارتخانه کلیدی «کشور» و «فرهنگ» به نفوذ کامل گسترش دادند و تحکیم کردند، آنچنان که از پیروزی مطمئن در انتخابات ریاستجمهوری آینده سخن میگویند.
در غیرقابل پیشبینی بودن «حاجبان» همین بس که با پیروزی لیست «تَکرار» در شهرداری، نقاط کلیدی مهمی از جمله دفتر شهردار و مؤسسه بزرگ همشهری را آنان در اختیار گرفتهاند! یعنی عملا به محرمانهها اشراف دارند و نبض «سازمانی» و «رسانهای» شهرداریِ «اعیان» در دستان «حاجبان» است!
شگفتیسازی حاجبان بیپایان است. آنان از صداوسیما تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سیاستهای فرهنگی متولیان را با جدیت پیگیری و اجرا میکنند اما همه سمتهای اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهورِ اعیان را نیز در اختیار دارند! گستره نفوذ آنان در حوزه فرهنگ و رسانه، خود #پساحقیقت این حوزه است.
البته حاجبان از جایگاه رئیس قوه قضا برای پاسخگویی به گردوخاکهای ایدئولوژیک رئیسجمهورِ اعیان نیز حداکثر بهره را میبرند. نزاعهای بُرد-بُرد یا بهاصطلاح زرگری که برای طرفین سودمند اند؛ شور سیاسی مورد نیاز طرفین را در فضای عمومی تولید میکنند و برای مطالبات جدیتر وقت میخرند.
اما هیچ چیز به اندازه عملکرد حاجبان در وزارت کشور، نقش آنان را در سیاست کشور آشکار نمیکند. پس از ۸۸ توافقی برای برگزاری بیحاشیه انتخابات میان بزرگان کشور شکل گرفت که نتیجه آن در ۹۲ و ۹۴ و ۹۶ دیده شد. اما پس از استقرار دولتِ اعیان در ۹۲، طبیعی بود که «متولیان» و شورای نگهبان /
/ برای برگزاری انتخابات به «اعیان» اعتماد نمیکنند. این شد که وزارت کشور که مجری انتخابات در ایران است به «حاجبان» رسید. با این که نتیجه انتخابات ۹۴ و ۹۶ پیروزی مطلق «اعیان» بود، اما حاجبان در این سالها حسابی هوای متولیان و شورای نگهبان را هم داشته و اعتماد آنان را حفظ کردهاند.
حاصل این موقعیت ویژه، مجموعهای از تردستیهای محیرالعقول سیاسی در تمام این سالها است. به عنوان یک نمونه: آنها در سال ۹۴ اولین عضو مکلّا (غیرروحانی) را به مجلس خبرگان فرستادند! چهگونه؟ در ۲ حرکت: ابتدا شورای نگهبان را که بسیاری از روحانیان بهنام را به راحتی در آزمون اجتهاد /
/ رد میکند، مجاب کردند یک غیرروحانی را بپذیرد. سپس با رایزنی با اعیان نام او را در فهرست «تَکرار» قرار دادند و نام او از صندوق درآمد! شگفتی در شگفتی در شگفتی!
نقش حاجبان در سیاست امروز ایران این است: آنان میان ۲ سوی رودخانه پل میزنند، و از روی پل به ماهیگیری میپردازند!
دلیل عصبانیت منشیان از حاجبان را نیز باید در همین سبک سیاستورزی جستوجو کرد. حاجبان سالها در اتحاد و در خدمت منشیان بودند، اما با آشکار شدن نخستین نشانههای قدرت متولیان و ضعف منشیان، بلافاصله به متولیان پیوستند و فروریختن حوزههای نفوذ منشیان را شتاب بخشیدند.
۲ سال از ۹۲ تا ۹۴ وقت لازم بود تا صحنه سیاست ایران چیزی را که میدید باور کند! حاجبان، عملکرد خود در تضعیف منشیان را تنها به متولیان نفروختند، آنها همزمان با قطب مخالف یعنی اعیان نیز متحد اند. تصویب برجام که اشک نماینده همسوی منشیان را درآورد خدمت بزرگ حاجبان به «اعیان» بود.
گروه۴.
«اعیانِ» نظام سیاسی ایران، طبقهای که غالبا در ۴۰ سال گذشته شکل گرفتهاند، میراث سیاسی مستقیم مرحوم هاشمی اند. در رشته دیگری گفتهام آن مرحوم چهگونه ۳ گروه ظاهری رقیب را به نام کارگزاران، اصلاحطلبان و انصار حزبالله برساخت تا بدون دردسر پروژه توسعه کشور را دنبال کند.
درواقع «منشیان» نیز از دامان هاشمی برخاستند، اما علیه پدرخوانده خود شوریدند و پروژه او را با ظهور رئیسجمهور سابق متوقف کردند.
در مدل توسعه هاشمی که پس از انقلاب تا ۸۴ بدون مزاحمت جدی پیگیری و اجرا شد، وجود یک طبقه اعیان وفادار به انقلاب، بخشی ضروری از پروژه توسعه کشور بود.
طبعا این مدل اعیان-محور، نارضایتی طبقه محرومان را که خاستگاه و حامیان اصلی انقلاب اند در پی داشت. رئیسجمهور سابق با شناخت دقیق این پاشنه آشیل و احیای گفتمان عدالتطلبی و البته حمایت منشیان، ابتدا کرسی شهرداری تهران و سپس رئیسجمهوری را قاپید و هاشمی و مدل توسعه او را متوقف کرد.
(البته توقف هاشمی، مدل توسعه او را متوقف نه که تکثیر کرد: حالا هر گروه قدرت میکوشد طبقه اعیان وفادار به خود را بسازد! کاش مرحوم هاشمی همانقدر که به شناخت فناوری و توسعه اقتصادی اهتمام داشت، به مبنای فرهنگی-اجتماعی رشد جوامع امروز هم میرسید و جامعه توانمندتری یادگار میگذاشت.)
اما تلاش هاشمی برای احیای قدرت سیاسی، با قدرت گرفتن ناگهانی متولیان جدید، به ماجراهای ۸۸ ختم شد…
اگر ۴ سال نزاع شدید منشیان و متولیان و کمک غیرمستقیم منشیان در انتخابات ۹۲ نبود، بازگشت اعیان به صحنه اول سیاست کشور به این زودیها -وشاید هیچوقت- ممکن نمیشد.
اعیان پس از ۸ سال دوری، دوباره به دیوانداری بازگشتند. دولت اعیان از ۹۲ تا ۹۶ ماجراهای بسیاری داشت که مهمترین آنها انعقاد برجام، فتح مجلس در انتخابات ۹۴ با تَکرار رئیسجمهور اصلاحات، واگذاری آستان قدس به متولیان، و از همه مهمتر فقدان هاشمی بود.
پس از پیروزی در انتخابات ۹۶ /
/ که با تَکرار دوباره به دست آمد، اولین اقدام اعیان، تصفیهحساب داخلی با معاون اول دولت اصلاحات بود. پس از پیروزی در انتخابات ۹۴، او انتظار کرسی ریاست مجلس را داشت، اما دادوستد پشتپرده اعیان و حاجبان، او را از این هدف بازداشت و باعث قهر او شد.
رسانههای اعیان، کمپین «ژن خوب» /
/ را با استفاده از یک مصاحبه قدیمی پسر معاون علیه او کلید زدند و او را بیش از پیش به دامان متولیان راندند که کسبوکار بزرگش در صنعت مخابرات نیز با آنان گره خورده است. این را به نکوهش پیوسته سکوت او در مجلس بیفزایید تا دریابید معاون اول اسبق کاملا از اردوی اعیان رانده شده است.
از تبعات این انشقاق در اردوی اعیان، موج ناامیدی گسترده از اصلاحطلبان و اصلاحطلبی بود. بعد از ۲ تَکرار شورآفرین و سکوت و انفعال در پیگیری مطالبات رأیدهندگان، ماهیت برساخته اصلاحطلبان که نه برای اصلاحات واقعی، که به مثابه سوپاپ اطمینان اعیان در صحنه حضور دارند، آشکارتر شد.
از این ناامیدی در پایگاه اجتماعی اعیان، متولیان شادمان شدند و کمپینهای رسانهای متعددی را بر مبنای آن پی ریختند. اما بیش از آنان، مخالفان خارج از کشور بودند که با استقبال از این فرصت طلایی، ناامیدی عمومی از اصلاحطلبی را با کمپینهای متعدد به کلیت نظام سیاسی ایران تعمیم دادند.
اما اولین حمله سیاسی اعیان به متولیان پس پیروزی در انتخابات، مطالبه مالیات از آستان قدس بود که حتی به اندازه یک ضربه بیل، آخ از نهاد آستان برنیاورد! هرچه باشد اعیان، چند دهه آستان قدس را در اختیار داشتند و سنت رفعالقلم مالیاتی را خود در این امپراتوری بزرگ اقتصادی پایه گذاشتند.
در مقابل، متولی جدید آستان قدس، حلقه حسابرسی را بر زیرمجموعههای خود تنگتر کرد که اغلب هنوز تحت نفوذ اعیان اداره میشوند.
یک پیروزی دیگر اعیان بر متولیان در سال ۹۶ که به اندازه اهمیتش مورد توجه قرار نگرفت انتخاب وزیر دفاع از ارتش بود. جایگاهی که ۳ دوره به سپاه تعلق داشت.
این انتخاب میتوانست توازن شکلگرفته طی سالیان میان ارتش و سپاه را بر هم بزند، بهویژه که رئیس شورای عالی امنیت ملی نیز اکنون یک سپاهی-ارتشی منصوب اعیان است. اما در مقابل، انتصابات متعددی در فرماندهان ستادی ارتش صورت گرفت تا تعادل میان قوای نظامی بزرگ کشور به وضعیت سابق بازگردد.
در شورای شهر تهران نیز مانند مجلس، پیروزی مطلق اعیان را باید علاوه بر «تَکرار»، محصول اختلاف متولیان و منشیان دانست.
افشاگریهای متعدد شهردار جدید تهران علیه شهردار سابق و فشار برای برکناری او قابل پیشبینی بود. بحرانی که هنوز پایان نیافته و تداوم آن مطلوب ماهیگیری حاجبان است!
مشت سیاسی دیگری که «اعیان» در سال ۹۶ به سوی «متولیان» پرتاب کردند، نامهنگاری یکی از محصورین به رهبر بود که بهطور ضمنی شکست آنان در رفعحصر را نیز اعلام کرد. هرچند رئیس شورای عالی امنیت ملی که در جنگ سوریه نقشآفرینی جدی کرد همچنان امیدوار است این امتیاز را از «متولیان» بگیرد.
یکی از شکستهای سیاسی اعیان در سال ۹۶ از منشیان رقم خورد. اعیان که انتظار داشتند ریاست مجمع تشخیص را برای رئیسجمهور یا مسئول سابق دفتر بازرسی رهبر به دست آورند، از انتصاب رئیس سابق قوه قضائیه به این سمت سرخورده شدند. در مقابل، رئیسجمهور از شرکت در جلسات مجمع خودداری کرد /
/ تا اعتراض خود را به این انتصاب نشان دهد.
افشای سفر درمانی رئیس جدید مجمع به کشور آلمان که با حواشی زیادی در رسانههای ایران و آلمان همراه شد و تجمع علیه او را در پی داشت، واکنش تند اعیان به این پیروزی منشیان بود.
مجمع تشخیص و مرکز تحقیقات استراتژیک باز هم خبرساز خواهند بود.
اما غائله دراویش نه قبل، نه حین و نه بعد از ماجرا، معنادار به نظر نمیرسد! شکلگیری این غائله بیشتر یک فاجعه میدانی ناشی از خامی و غرور امنیتی بود. «متولیان» که صاحب گشت شهری شدند، تجمع و تردد دراویش در یکی از حوزههای سنتی نفوذ خود یعنی شمال شرق تهران را برنتافتند. دراویش هم /
/ که متحد سنتی و قدیمی «اعیان» اند، اعمال محدودیت علیه قطب خود را بدون تحمیل هزینه سیاسی به متولیان نگذاشتند. با این حال تشدید درگیریها تا حد یک جنگ خیابانی چندساعته عجیب بود. شاید چون نیروی انتظامی مانند اعتراضات دیماه در مداخله تعلل کرد که البته بهای آن را با ۳ کشته پرداخت.
□
اینها که تا اینجا مرور شد بخشی از مهمترین خبرهای سیاسی ۹۶ و قبلتر بود که توضیح آنها با شناخت آرایش جدید گروههای سیاسی ممکن میشود. اما تنها این خبرها نیستند که در سایه رقابتهای سیاسی معنا مییابند؛ تقریبا هیچ رویدادی در کشور نیست که نطفه آن خارج از این بستر منعقد شود.
مثلا ماجرای نشت گپ جنسی یکی از هنرمندان پرآوازه تجسمی با شاگرد جوانش از همین دست است. رئیس فرهنگستان هنر که با متولیان است میخواست در بازار پرسود آثار هنری که در انحصار اعیان است ورود کند. هنرمند مزبور اعتراض و نامهنگاری کرد که پاسخش نامهای تند و افتادن پردههای روابطش بود.
ماجرای رقابت این ۴ گروه در صداوسیما که به صحنه اختتامیه جشنواره فیلم فجر کشیده شد نیز که معرف حضور هست...
(برای درک بهتر وضعیت، نزاعهای سیاسی رمزگشاییشده در متن را در این نمودار آوردهام. همینطور که میبینید به جز نزاع دائمی میان متولیان و اعیان که ادامه طبیعی رقابت ریاستجمهوری میان ۲ قطب قدرت سیاسی کشور است، این منشیان اند که از هر سو در محاصره گروههای سیاسی دیگر هستند.)
□
بسیار خب! حالا که #پساحقیقت و پشتپرده سیاست این روزها در ایران را کمابیش میدانیم، درباره وضعیت عمومی کشور چه میتوان گفت؟ خلاصه چند نکته که به ذهن من میرسد:
- رقابت سیاسی میان گروههای قدرتمند متعدد، فینفسه برای هر کشوری هزینهساز است. اما نبود رقابت و یکدست شدن نظام سیاسی هزینه بیشتری دارد.
- رقابت سیاسی باید حتما با سازوکارهایی تحدید شود، وگرنه تنازع دائمی، ثبات کشور را مدام تهدید میکند و دست آخر جز ویرانهای بر جای نمیماند.
- دانش و تجربه سیاسی بشر میگوید کارآمدترین ابزاری که میتواند رقابتهای سیاسی را تعدیل و محدود کند، رجوع دائمی به صندوق آراء عمومی با همه نقاط ضعف و قوت آن است.
- پس از ۸۸ نظام سیاسی ایران به بلوغ نسبی و کافی برای احترام به صندوق آرا رسیده است.
- سازوکار رجوع به آراء عمومی و برگزاری انتخابات در ایران هنوز بسیار شکننده است و ارتقای این سازوکار برای ثبات کشور ضروری است.
- بدون ثبات سیاسی اوضاع اقتصادی ایران بهبود نمییابد.
- یکی از موانع ثبات سیاسی کشور، زیادهخواهی ناشی از احساس قدرت امنیتی است.
- امیدوار باشیم اهل قدرت زودتر بفهمند فناوری اسباببازی است و امنیتیسازی بیرویه قدرت واقعی و پایدار نمیآورد.
- پنهانکاری در ذات سیاست است، اما افراط در آن تا حد نفی و انکار هویت گروههای سیاسی (میراث دیگر مرحوم هاشمی) تهدیدی برای بقای گروهها و کلیت نظام سیاسی کشور است.
- بخش مهمی از مهارت سیاسی، نامندسازی برای گروهها و روشها است. خوب است گروههای موجود به سرنوشت عبرتآموز چهرههای نهانروش و نامگریز قبلی بنگرند.
- بخش مهمی از مهارت سیاسی، گفتوگو و مذاکره حتی با دشمن سیاسی است. گروههای رقیب در سیاست ایران، مستقیما با هم گفتوگو نمیکنند.
- «برهوت» گفتوگو در سیاست ایران، «بهشت» دلالها و لابیگران سیاسی است.
- رسانههای حرفهای گفتوگوی سیاسی رقبا را زمینهسازی و تسهیل میکنند.
- برخی گروههای سیاسی که ماهیت آنها واسطهگری و لابیگری سیاسی است، در امنیتیسازی بیرویه رسانهها و محدودیت فضای رسانهای کشور نقش کلیدی دارند، اما ادامه این روش برای آنان نیز فاجعهبار خواهد بود.
- و نکته مهم آخر:
#بیرسانه_وای_بر_ما
#بیرسانه_وای_بر_ما
#بیرسانه_وای_بر_ما
#بیرسانه_وای_بر_ما...
/تمت
توییت موقت:
متاسفانه دستم بنده و منشنها و کوتها رو تا شب نمیتونم پاسخ بدم. اما از دونستن نظرات شما استقبال میکنم و تا جاییکه مقدور باشه پاسخ خواهم داد.
این رشته ۷۲ توییت شد و تا ۸۰تایی که گفته بودم هنوز جا دارد! پاسخها را یکجا میدهم.
(این توییت هم «موقت» است، اما موقت بالایی اینقدر منشن دارد که نمیشود پاکش کرد!
توصیه: پاسخها را به توییت نخست یک رشته بزنید. اینجوری توییتر یکجا نمایش میدهد و گفتوگوی بهتری شکل میگیرد.)
عجالتا لطفا به این نظرسنجی پاسخ بدهید و #ریتوییت کنید:
به نظر شما کدام گروه سیاسی در ایران بیشترین تعامل را با روسیه دارد؟
نتایج نظرسنجی بالا را ببینید. نتیجه با ظاهر اخبار این سالها جور درمیآید اما #پساحقیقت ماجرا هم همین است یا خیر باید دید. ;)
حالا که سیزده را به در میکنید لطفا به این نظرسنجی هم پاسخ دهید:
به نظر شما کدام گروه سیاسی بیشترین تعامل را با غرب (انگلیس و آمریکا و اروپا و...) دارد؟
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
مثل همه جنگهای تاریخ، که از فقر و مرگ و طاعون، تا خیانت و فساد و چپاول، هرچه زشتی را به کام بشر میریزند و عقربه تمدن را به عقب میکشند، ۹۸ نیز ما را به اعماق تاریکی پرتاب کرد.
دنیای سیاه قدرت را که فانتزیهایی مثل ارباب حلقهها و بازی تاجوتخت روایت میکردند، زندگی کردیم. /۲
در این رشتهتوییت، آناتومی شبکههای قدرت سیاسی در ایران و جهان را که در ۲ سال گذشته، با استفاده از دستگاه تحلیلی جدید به نام نظریه #پساحقیقت توضیح دادهام، روشنتر از همیشه بازگو کرده و رخدادهای غولآسا و شگفت ۹۸ را از منظر نزاعها و کنشهای این شبکههای قدرت تحلیل میکنم. /۳
پردههای سیرک مخفی #کووید_۱۹ روزبهروز پارهتر و این فریب عمومی، که همان ۲ ماه پیش با نظریه #پساحقیقت تحلیل کردم، هرروز آشکارتر میشود. با این حال پذیرش ماهیت این نمایش سراسری برای بسیاری راحت نیست و جز این بود جای تعجب داشت.
ج. وجود دارد. #کروناویروس با منشأ خفاش از سال ۲۰۰۲ بهعنوان عامل بیماری #سارس (سندروم تنفسی حاد) شناخته شده و از ۲۰۱۲ نسخه دیگری از آن بهعنوان عامل #مرس (سندروم تنفسی خاورمیانه) در حال گردش است. #کووید_۱۹ چیز جدیدی نیست.
س. آیا #کروناویروس عامل بیماری #کووید_۱۹ نسخه جدید و کشندهتری از این خانواده ویروس نیست؟
ج. درباره کشندهتر بودن ادعای چندانی نشنیدهایم ولی ادعا میکنند نرخ شیوع ویروس جدید بیشتر و بهاصطلاح مُسریتر است. برای هیچیک شواهد ویرولوژیک یا اپیدمولوژیک کافی ارائه نشده است!
چامسکی میگوید: هیچکس نمیتواند دقیق محاسبه کند احتمال پایان جهان، در همین زمانهای نزدیک، چهقدر است، اما احتمالش آنقدر زیاد هست که هر آدم عاقلی آن را با تأمل بررسی کند!
دلیل وحشت ما از #کروناویروس همین است: انگار این فسقلی بر طبل آخرالزمان میکوبد! /۱
#کروناویروس سریع منتقل میشود و سریع میکشد! هیچ راه مؤثری برای کنترل آن نیست و در سراسر جهان در حال پیشروی ست. هیچ راه مؤثری برای درمان آن نیست و این خود ویروس است که تعیین میکند کی بماند کی بمیرد!
با این حال سیاستمداران، از ایران تا آمریکا، خود را به خواب خرگوشی زدهاند! /۲
برخورد دولتها با شیوع #کرونا ویروس، در سراسر جهان جز چین، بسیار شلخته و سهلانگارانه ست.
یکبار دیگر؛ رفتار و گفتار سیاستمداران آنقدر با عقل سلیم ناسازگار است که ناچار ایم بپذیریم یا: یک مشت دیوانه محض بر جهان حکم میرانند، یا: دوباره دارند چیز مهمی را از ما پنهان میکنند. /۳
دوستان تلاش کردم امشب از اتفاقات مهم اخیر بنویسم نشد. قسمت نیست ظاهرا #پساحقیقت را بهروز نگه دارم!
از انتخابات چه خبر؟ درصد مشارکت اعلام شد؟ نتایج انتخابات در شهرهای بزرگ و انتخاب چهرههای شناختهشده چی؟
سؤالی نکتهای دارید امشب همینجا در خدمت ام.
این انتخابات #منشیان پنهانی خوب کار کردند، اما بازی اصلی دست ائتلاف #متولیان و #متولیان_خراسانی است فعلا و بعید است اجازه بدهند اکثریت دست گروه دیگری بیفتد. قاعدتا ادامه چانهزنی بهشکلی که بر سر لیست مشترک در تهران دیدیم، پشتپرده بر سر ترکیب کلی مجلس در جریان است.
رقابت بین ۴ شبکه قدرت سیاسی در ایران، ریشهدار است و از حدود ۲۵۰ سال پیش (اواسط قاجار) تا کنون، آرایش کلی نیروها تغییر کمی داشته. آرایش کلی شبکههای قدرت جهانی هم تغییر نکرده؛ فقط گاهی پشت بر زین بوده گاهی زین به پشت.
با این حساب، این شبکهها حالاحالاها جایی نمیروند. لذت ببریم.
خدای حکمرانی، آمار است. در کشوری که نه تعداد مبتلایان به کرونا معلوم است، نه تعداد کشتگان اعتراضات، اگر به شمارش دقیق رأیهای هر صندوق دل ببندیم خودمان را گول زدهایم.
۱. موضوع انتخابات، تعداد آرا نیست! هیچوقت در هیچجای جهان نبوده است! رأی یک عدد است که همیشه قابل مهندسی ست. دستکم از نیکسون تا بوش و ترامپ، انتخاب رئیسجمهور آمریکا مشکوک زده. دموکراسی در بقیه دنیا هم کارنامه بهتری ندارد.
پس موضوع انتخابات چیست؟ موضوع انتخابات «شفافیت» است!
بهتر بگویم: موضوع انتخابات، حرکت دائمی به سوی شفافیت بیشتر است!
هربار که در یک محیط سیاسی، انتخابات برگزار میشود، شبکههای قدرت (شِقها) مجبور میشوند یک گام از پرده بیرون بگذارند.
انتخابات نه با افسانه اعمال مستقیم رأی مردم، که با اجبار شقها به شفافیت، قدرت را محدود میکند.
ترامپ سرمست از ترور سردار ایرانی جلوی دوربینها آمد و گفت: «ما با فاصله، بهترین ارتش و نیروی اطلاعاتی دنیا را داریم.» همه فکر کردیم با CIA قمپز درمیکند، اما منظور او دشمن و رقیب خانگی CIA یعنی DIA بود.
۱ ماه است از خود میپرسیم: چرا سطح امنیت و حفاظت سلیمانی در سفر آخر اینقدر پایین بود؟ چرا ایران به پاسخی نمایشی بسنده کرد؟ چرا موشکهای ایران دفاع نشد؟ چرا هواپیمای مسافربری را زدند؟ چرا موشک دومی را زدند؟ و دهها سؤال بیپاسخ دیگر…
بدیهی ست حقایقی را از ما پنهان میکنند. /۲
دوستان، میدانید من پارادایم یا دستگاه تحلیلی #پساحقیقت را درست برای همین اوضاع ساختهام: وقتی «خبر» وجود ندارد و هرچه هست «پروپاگاندا» ست، و برای بوسیدن حقیقت راهی جز تحلیل نداریم.
اما برای تحلیل واقعی باید اول دوغ و دوشاب را و غثّ و ثمین را و ریز و درشت را از هم سوا کنیم. /۳