ما به زبان جدید،به مفاهیم جدید،به واژگان جدید ودایرهالمعارفهای جدید نیازمندیم.
ما با چیزهای جدیدی روبرو هستیم؛با«رواج همخانگی 2خانوار در 1واحد»،«باند فروش نوزاد»،«اجاره پشتبام،شبی 50هزارتومان».
سیمای جدیدی از فقر درحال رخنماییست که حتی خودِ مفهوم فقر نیز درتوصیف آن«فقیر»است.
معیارها درحال تغییرند،سنجش عیار واقعیت دیگر نه با قراردادهای زبانی قبلی در انطباق مفاهیم با وضعیتها،بلکه با تجاوز و تخطی از آنها ممکنست.
ما باید وضعیت جدید را دوباره بنحوی با مفاهیم مرتب کنیم که از ادراکش به لرزه بیافتیم.
به این لرزش،تجاوز و تخطی میگویند:آگاهی،آگاهی تاریخی.
مادیگر نه به کلههای حجیم،بلکه به سرانگشتان ظریفی نیازداریم که رگههای برملا کننده وضعیت جدید را از لای خروارها خروار«پرنوگرافی فلاکت»و«صنعت نیکوکاری»که دررسانهها پمپاژ میشود،سوا کند.
بیدلیل نبود که زیمل میگفت برای فهم تحولات جوامع باید کارتپستالها را نگاه کرد،نه سرخط اخبار را.
فقرهٔ رشد بورس(با فرض نمایشی نبودن خریداران سهام) مرا یاد موسسات مالی فرشتگان و ثامن و...میاندازد.
اگر سناریوی«مهندسی رونق»را توهم توطئه بدانیم،لاجرم پس از مدتی با«مالباختگان پلاکارد به دست»مواجه خواهیم شد که هزینه ضررشان را به خاطر پروپاگاندای رونق، تکتک از جیب خواهیم پرداخت.
بر اساس آمارهای رسمی، برای مهار بحران مالباختگان موسسات مالی غیرمجاز ۳۶هزار میلیارد تومان از طرف دولت هزینه شد.
یعنی چه؟
یعنی موسسات پول «مالباختگان»را بالا کشیدند، آنها تجمع کردند و دولت از خزانه عمومی، بدهی مفسدان و کلاهبرداران را پرداخت کرد.
منابع رسمی میگویند رقم سرشکن برای هر شهروند بابت تسویه بدهی مفسدان، ۵۰۰ هزارتومان بوده که شما باور نکنید.
چه نفت قیمتش به صفر برسد چه به صد، شما سعی کنید اخبار نبینید، تاریخ بخوانید.
چون تحولات بنیادین معمولا در صدر اخبار قرار نمیگیرند. #بدیهیات
«کارشناس مسائل» اسم دیگرِ «نیروی واکنش سریع به هیجان مخاطب» است.
رسانهها هرشب،به فراخور اخبار،یک مشت نخاله را بعنوان «کارشناس» دعوت میکنند؛ افرادی موظف و وظیفهبگیر،با عمق نیمسانت که اگر دسترسیشان به اینترنت را دو ساعت قطع کنی، عملا هیچ حرفی برای گفتن ندارند. اینها مواجب میگیرند که توضیح واضحات بلغور کنند یا سرمایهگذارشان را پروموت کنند./
«فکر کردن» از زیر ماسک؛ آیا عصر خانهنشینی انسان خانه بهدوش فرارسیده است؟
رشتهتوئیت
50 نکته درباره کرونا، به انضمام مقدمه و موخره.
در جریان یکی از کنفرانسهای خبری رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا درباره کرونا، صحنه عجیبی خلق شد. رئیسجمهور وارد سالن شد، پشت میکروفون قرار گرفت، پوشۀ حاوی متن سخنرانی را باز کرد، سرش را بالا آورد و ناگان متوجه شد بیش از نیمی از صندلیهای خبرنگاران به دلیل رعایت/
/فاصلهگذاری اجتماعی خالیست.کمی «جا» خورد اما به سرعت خود را پیدا کرد و گفت:«چه روز قشنگیست.صندلیهای خالی را ببین! هرگز چنین چیزی دیده نشده، اوه پسر، دنیا چقدرتغییر کرده است، چقدر تغییر کرده است».
بله، در «لاسوگاس» هم کارتنخواب زیاد هست، اما در «لاسوگاس» انقلاب مستضعفان نشده است. #بدیهیات
با این مقایسههای پیشافتاده که نمیتوانیم سر تاریخ شیره بمالیم.
حکام ما باید توضیح دهند چرا یک دهه پس از انقلاب مستضعفان، به توصیه بانک جهانی بزرگترین پروژه «خصوصیسازی» در خاورمیانه را اجرا کردند و داراییهای عمومی و صنایع ملی را به مشتی نخاله و تفالهٔ رانتی دادند؟
چرا برنامه خصوصیسازی را به بخش خدمات، نظامآموزشی، نظام سلامت و ... تسری دادند و از وعدهٔ آب و برق مجانی رسیدند به «خودت بمال»؟
صداوسیما گزارشی از خیابانهای شلوغ پایتخت و بساط فروش چاقاله و دوردور و آبمیوهفروشی شلوغ و ... پخش کرد و در انتها گزارشگر گفت:«متاسفانه مردم رعایت نمیکنند».
سوال: اگر زنان حجابشان را برداشته بودند هم باز حکومت تنها به توصیه و «متاسفانه مردم رعایت نمیکنند» بسنده میکرد؟
حجاب نداشته باشند مداخله میکنید، خطر مرگ تهدیدشان کند مداخله نمیکنید؟
بر اساس منطق خود آقایان میگویم:
یک بیحجاب حداکثر خودش نمیرود بهشت، اما یک کرونایی ممکن است ۱۰۰۰ نفر را ببرد روی پل صراط.
برای آن گشت میگذارید برای این فقط «نُچنُچ»؟