زیر این توییت کوشیدم دربارۀ انحصار توضیح دهم. فون میزس در حدود بیست صفحه از کتاب «کنش انسانی» را به توضیح این امر اختصاص داده است. نکتۀ جالب این است که نقدهای رایج به عملکرد سرمایهداری دستکم از هفتاد سال پیش تا امروز هیچ تغییری نکردهاند.
چند نکته را چکیده بگویم:
نخستین گونۀ انحصار که در اقتصادهای مبتنی مرکانتالیسم بسیار رایج بود با وضع قانون و ایجاد رانت پدید میآید. برای نمونه دولت حق تولید کالایی را به فرد یا صنفی ...
۱/
۲/
۳/
۴/
...
۵/
در زمان لوئی شانزدهم که بحرانهای اجتماعی و سیاسی فرانسه شدت گرفته بودند تورگو در کسوت وزیر دارایی دست به...
۶/
۷/
[خوب است این نکته را هم بگویم که به باور موری روتبارد (اقتصاددان مکتب اتریش سدۀ بیستم) تورگو به اعتبار رسالههایی که در اقتصاد نوشت یکی از بنیانگذاران دانش اقتصاد هم بود. در مقابل...
۸/
دوران مرکانتالیسم در ظاهر به سر آمد با این همه سیاستهای حمایتی که در میان دولتهای سدۀ بیستم رواج بسیار یافتند در بنیان نظری خود تفاوت چندانی با مرکانتالیسم ندارند. دولتهای مطلقۀ...
۹/
۱۰/
۱۱/
۱۲/
۱۳/
فرض کنید حداقل قیمتی که تولید یک کالا را به صرفه میسازد ده هزار تومان باشد. در شرایط رقابت کامل هیچ کس نمیتواند...
۱۴/
۱۵/
۱۶/
۱۷/
۱۷/
۱۸/
داستان اما در همینجا پایان نمییابد! کمپانیهای دیگری که در نتیجۀ عملیات انحصاری از دور رقابت خارج شدهاند ناچار سرمایۀ خود را وارد بخشهای دیگر خواهند کرد و قیمت در آن بخشها بر اثر افزایش عرضه کاهش مییابد.
۱۹/
۲۰/
۲۱/