یقیناً حضور فیزیکیِ این موجودات کمتر خواهد بود اما شبحِ نحسِ آنها کماکان بر روی زندگی ها سنگینی خواهد کرد.
#کاپو ها مثال خوبی برای "خود مدیریتی در سرکوب" در زمانِ نبودِ ایادیِ اصلی سرکوب است.
چرا کماکان خود را مامور و معذور به انجامِ عملی ایدئولوگ میداند در حالی که خود نیز تحتِ ستم است؟
چه میشود که گاهی وحشیانه تر از آمر عمل میکنند؟
چرا چنین افرادی دوست ندارند که سرکوب تمام شود؟ #کاپو
در بعضی مواقع، این واژه به «همدستان نازیها» نیز هم معنی شده است.
طبقِ کتابخانه مجازی یهود، شکل مختصرِ کلمه kameradschaftpolizei "نیروی پلیسِ رفیق(نازیها)" است.
عده ای میگویند از کلمه ایتالیاییِ "رئیس" آمده؛
روبرت دی مکفادن، روزنامه نگارِ برنده پولیتزر، معتقد است که از کلمه Lagercapo "کاپیتانِ اردو" گرفته شده است.
این سیستم با دیدِ "قربانی علیه قربانی" طراحی شده بود تا کارمند-زندانی ها به نفعِ نازی ها محاصره را سخت تر کنند.
وحشیگریِ بیش از حدّ آنها از جانب SS تحمل میشد تا زندانی ها در مواقع لزوم "بپَرند بغلِ نازی ها"!
نازیها از این روش با عنوان "سیستمِ رونق" هم یاد میکردند؛
این روش علاوه بر سازماندهی روزانه توسطِ خودِ زندانیان، به SS فرصت بیشتری برای تمرکز بر "کنترل نژادی" میداد.
کاپوها این کارها را در ازایِ نپوشیدن لباس زندانیها، غذا،سیگار و چند جرعه الکل انجام می دادند.
آنها با تلاش برای بقای خود، به بقای نازی ها دامن میزدند.
تهدید مداوم به ضرب و شتم ، تحقیر ، مجازات و عمل به مجازات کردنِ کل گروه برای اقدامات یک زندانی ، عذاب روانی و جسمی در در اوجِ گرسنگی و خستگی از اقدامات آنها برای حفظ ترس در اردوگاهها بود.
لاگرلستر (رهبر اردو یا ارشد اردوگاه)
بلاکسلستر (رهبر بلوک یا سربازخانه یا ارشد)
و استوبنولتستر (رئیس اتاق) وی مستقیماً تحت فرمانده اردوگاه قرار میگرفت.
یک کاپوی مشتاق میتوانست با ابراز ارادت به سیستم به مدارج بالای اردوگاه برسد اما او همچنان یک زندانی بود که با کوچک ترین خطا،راهی اتاق گاز میشد.
یک کاپو باید قساوت به خرج میداد زیرا میدانست که بااندک اشاره ای دیگر یک کاپو نیست و ممکن است همان شب توسط زندانیها کشته شود.
در این راستا باید همواره با اعمال خشن، ترس را گسترش می دادند.
در مواردی زندانی ها را مجبور به فرار میکردند در حالی که سیم خاردار ها متصل به برق بود.
جنایتِ #کاپو ها همردیف با جنایت نازیها شمرده شد.
آنها در چند دادگاه با توجه به "مسئولیت فردی" به اعدام محکوم شدند.
کاپو ها زندانیانِ فرصت طلبی بودند که علاوه بر کشتار همنوعان و همدردانِ خود باعث ابقای فاشیسم شده بودند.