چه میشود که یک "پزشک" علتِ مرگِ بیمارِ مبتلا به کرونا را در گواهیِ فوت "سندروم حادِ تنفسی" قید میکند؛
..
چه میشود که یک "پرستار" در بیمارستان، پرچمِ متبرکِ قبرِ امامزاده ای را میبوسد؛
..
#هادامار شرحِ دستانِ پزشکانی بود که از آستینِ ایدئولوژی بیرون زده بود.
شش مرکز برای انجامِ پروژه T4 تجهیز شد که #هادامار یکی از آنها بود.
دراین مرکز ۱۵۰۰۰ نفر کشته شدند
در آغاز جنگ جهانی دوم ،ورماخت از این مرکز به عنوان بیمارستان ذخیره استفاده کرد.
اواخر سال ۱۹۴۰ ،در راستای کارزار "T4" بازسازی شد و یک اتاق گاز، دو دستگاه مرده سوز و یک گاراژ برای "اتوبوسهای خاکستری" به آن افزوده شد.
قتلِ انجام شده با عنوان "رستگاری" در (نامه تسلی) به اقوام اعلام میشد.
اتفاقا مشاهده ی دودِ همین گاز بود که باعث شروع شایعات در شهرِ #هادامار شد.
زمانی که دربهای این کلینیک روانپزشکی را گشودند، دریافتند که شایعات درباره آسفیسکی کردنِ ناتوانان نه تنها صحت دارد که ابعاد فاجعه بسیار گسترده تر هم هست.
با توجه به اینکه این قبرها نام و نشانی نداشتند، مشخص بود اینجا فقط متعلق به کسانی است که اقوامی نداشته اند.
قاتلان، پرستاران و پزشکانی بودند که در رَدای "اعتقاد"، همنوعانِ ناتوانِ خود را به صورت فلّه ای نیست کرده بودند.
در ابتدا تصور بر این بود که این جنایت در آلمان و بر روی شهروندان آلمانی صورت گرفته است اما با کشف ۴۷۶ شهروند از اهالی لهستان و شوروی، مسئولیت رسیدگی به این جنایت به دادگاه بین المللی سپرده شد.
ادعای وی مبنی بر اینکه در هیچ قتلی شرکت نداشته، مورد تایید همکارانش واقع و چند روز بعد آزاد شد.
بعدها نقش او در تعیین دُز داروها،انتخاب بیماران و جعل در گواهی فوت اثبات شد.
در دادگاه بعدی به دلیل آنچه "غفلتِ عمدی" در رسیدگی به ناتوانان خوانده شد، ۸سال دیگر به حکم او افزوده شد.
اضطرابی که از ورودِ این اتوبوس ها به محله ها و "موسسات واسطه" به افراد وارد میکرد وصف ناشدنی بود. #گشت_ارشاد
برای ایجادِ فضای بیشتر، معلولان ذهنی و جسمیِ هزینه بَر باید از بین میرفتند.
#هادامار
این نمادِ یادبود بعد از رونمایی در چند شهر به صورت دائمی در شهر هادامار نصب شده است.
صدای زنی که در ونِ گشت ارشاد است؛
صدایِ همه ما که نخواسته با آنها به قهقرا میرویم:
"ما را کجا میبرید؟"