My Authors
Read all threads
"شاینینگ" چهل ساله شد. ImageImageImageImage
عزیزی پرسید چرا همه از "شاینینگ" می‌ترسند، در حالی که به نظرم این فیلم اصلاً ترسناک نیست ؟
ترس تماشاگر حقیقتاً قابل کنترل نیست و بنا بر تجربه هر کسی می‌توان انتظار واکنش‌های متغیر داشت.
خود کوبریک در جایی گفت که هرگز نفهمید چرا و چگونه فیلم‌هایش روی تماشاگر اثر می‌گذارند. Image
اما تکلیف" شاینینگ" در سیاهه کاری او سخت‌تر است، چون این فیلم دقیقا، به قول معروف باید در کله تماشاگر رخ بدهد و نه جای دیگر و اگر تماشاگر درگیر نشود، خاصیت فیلم از بین می‌رود.
"شاینینگ" فیلمی ترسناک به معنی رایج نیست. کوبریک آنقدر هوش و سلیقه داشت که در دام ترفند‌های کهنه نیافتد. ImageImageImageImage
کوبریک آدمی هم نبود که بخواهد در گونه‌‌ای کار کند که قواعد خودش را بر او تحمیل کند. او گونه را انتخاب می‌کرد و قواعد خودش را در آن پیاده می‌کرد.
"شاینینگ" اولین تجربه او نبود. "۲۰۰۱"، "پرتقال کوکی" یا "بری لیندون"، فیلمهای ژانر هستند، اما کوبریک رویکرد سینمایی خودش را اجرا کرد. ImageImageImageImage
اصولا کوبریک به این اعتقاد داشت که همه چیز تا حالا فیلم شده است. تنها کاری که ما می‌تونیم بکنیم این است که آنها را بهتر بکنیم. یعنی بهتر را "یک خورده" بهتر کنیم.
البته بهتر کردن کوبریک مس را طلا می‌کرد. Image
با وجود ظاهر خیالی آن، "شاینینگ" فیلم واقعگرایی است. پیش از این گفته بودم که کوبریک فیلمسازی واقعگرا است. گول ریخت فیلم‌های او را نباید خورد. اگر آثارش ماندگاری دارند، بابت جوهره واقعگرای آن است. کلا سینما، هنر واقعگرایی است. تلاش بیهوده نباید کرد، و کوبریک این را فهمیده بود. Image
وحشت در "شاینینگ" هم بیشتر بابت همین رویکرد واقع‌گرایانه بیرون می‌زند، به واسطه قصه آن، یعنی اضمحلال خانواده.
خانواده‌‌ای سه نفره که هر یک از تماشاگران فیلم نوعی از آن را تجربه کرده‌اند.
روند فیلم بسیار نرم است و آرام آرام سیر صعودی می‌گیرد. کوبریک قصه‌پردازی آن‌چنانی نمی‌کند. ImageImageImageImage
قصه او ریتم خودش را به سبک هیجان‌انگیز و رایج امروز به تماشاگر تحمیل نمی‌کند. فیلم ریتم خودش را بر مغز ما تحمیل می‌کند، ریتم آرام زندگی، ریتمی که امکان این را می‌دهد که تغییرات زندگی را حس کنیم، ولی نبینیم. مثل بلند شدن مو و ناخن.
زمان رشد این قدر کند است که ما متوجه
آن نمی‌شویم. Image
مبنای ریتم در "شاینینگ" هم همین است. چگونه جنون به مرور در دل خانواده رشد می‌کند. چگونه زندگی معمولی می‌تواند آرام آرام در گرداب مرگ گرفتار شود و دیگر خلاصی از آن ناممکن است، مثل کوه برفی که هتل فیلم را به یک مقبره بدل کرده است.
این ریتم در ضمیر تماشاگر هم رسوخ می‌کند. ImageImageImageImage
"شاینینگ" قصه پیچیده‌‌ای ندارد. ظاهر پیچیده‌‌ای دارد، اما سرانجام حرف فیلم چیزی نیست جز عیان ساختن فرسودگی یک زوج و مشکلات زناشویی.
درونمایه‌‌ای که کوبریک به کرات آن را به تصویر آورده است، چه در "لولیتا"، چه "بری لیندون"، و چه دست آخر، در وصیت‌نامه خودش، "چشمان کاملاً بسته". ImageImageImageImage
این بار، این درونمایه تجلی خود را در چشمان دنی می‌یابد. با اوست که تماشاگر متوجه تغییرات اوضاع می‌شود. همذات‌پنداری ما تسهیل می‌یابد. چگونه می‌شود با پدری معتاد به الکل و مادری سست‌عنصر همذات‌پنداری کنیم.
چشم ما، دنی است و با او به اعماق وحشت زناشویی و خانوادگی غوطه می‌خوریم. ImageImageImage
سیالیت فیلم و به قولی "لیز" خوردن ما در وحشت فیلم با حرکات نرم دوربین بهتر تداعی می‌شود.
همه چیز در این هتل بزرگ و متروک که برهوت زندگی را تداعی می‌کند، به یمن همین دوربینی نرم و لطیف که در تضاد با آشوب خود فیلم است، نشان داده می‌شود. ImageImage
واقعا کلمه لیز خوردن برازنده این فیلم است، چون زندگی چیزی نیست جز لیز خوردن به سمتی که دیگر کنترل آن از دست ما خارج است.
استفاده کوبریک از استدی‌کم، که تازه اختراع شده بود، بسیار بجا و کارآمد است. به مدد این فن‌آوری، او توانست به تصویر و قاب‌های فیلمش آن لطافت حرکتی را بدهد. Image
استدی‌کم در دستان کوبریک اسباب‌بازی نیست که بخواهد مهارت خود را از نوع شعبده‌بازی همچون ایناریتو به رخ تماشاگر بکشاند.
قبلا گفتم میزانسن، فن نیست. میزانسن روح و جوهره فیلم است. میزانسن کمک می‌کند تا فیلم و قصه جسمیت بگیرد. Image
از این منظر "شاینینگ" فیلم بزرگی است. همه چیز، همچون خط آتش یک دینامیت تعبیه شده تا تماشاگر را با خود همراه کند و به انفجار برساند. انفجاری در پاکی و طهارت برف، عاری از خون و خشونت. انتهایی که نامش مرگ است، چون سینما اینو رسم کرده که فیلم‌ها باید با مرگ تمام شوند، مثل خود زندگی. Image
برای من، هر فیلم مثل زندگی می‌ماند. شروع، وسط و پایانی دارد؛ و برای همین در پایان هر فیلم خوب، ناراحت هستم. همچون غم از دست دادن دوستی خوب.
اما مرگ پایان "شاینینگ" نیست. ترس ما در پایان فیلم دو چندان می‌شود، چون کوبریک عنصر مهم جدیدی را وارد کار می‌کند، آن هم عنصر "زمان". ImageImageImage
آیا زن و شوهر و فرزند در زمان مشابه سیر می‌کردند؟ آیا جک، همان جکی است که با وندی آشنا شد؟ باز می‌گردیم به مقوله" لیز" خوردن. آدم‌ها در زندگی یک جور لیز نمی‌خورند. سرعت‌ها فرق دارند و همین باعث می‌شود دیدها تغییر کنند و شکافهای زندگی از همین تفاوت‌ها پدید می‌آیند. "زمان" سم است. ImageImageImage
درصحنه آخر فیلم، در همان عکس معروف، می‌بینیم که جک، دیگر به دنیای ما تعلق ندارد. او وارد زمان‌ و بعد دیگری شده است. ترس همین است. ترس زیستن همین است. ترس ازدواج چیزی نیست جز همین. آیا من همون آدم امروز خواهم بود؟ آیا همسرم همان آدم امروز خواهد ماند؟ ImageImage
از زندگی نباید هراس داشت، اما "شاینینگ" این درس را به ما می‌دهد که به سیالیت و نرمی و روانی زندگی خیلی اطمینان نکنیم. به ظاهر آرام زندگی و ریتم کند ثانیه‌های عقربه ساعت اطمينان نیست. شکاف زندگی از کسرهای "آن‌"های زندگی شکل می‌گیرند. ImageImage
Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh.

Enjoying this thread?

Keep Current with TAKMIL HOMAYOUN

Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

Twitter may remove this content at anytime, convert it as a PDF, save and print for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video

1) Follow Thread Reader App on Twitter so you can easily mention us!

2) Go to a Twitter thread (series of Tweets by the same owner) and mention us with a keyword "unroll" @threadreaderapp unroll

You can practice here first or read more on our help page!

Follow Us on Twitter!

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3.00/month or $30.00/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!