مثال سرمایه‌گذاری(نرخ بهره) -یا I تابع i- را صرفا به عنوان مثالی از تردیدم در مورد اقتصاد کلان با روابط فرو-کاسته گفتم. بعد که بحث شدم دیدم مثال خوب و البته تحریک‌کننده و بحث‌برانگیزی است. از طرف به نظر می‌رسه که یک چیز بدیهی را مورد شک قرار می‌دیم: حتی در کلاس مقدماتی لیسانس//
می‌دونیم که نرخ تنزیل مثلا NPV پروژه‌ها را تحت‌الشعاع قرار می‌ده و خب اگر نرخ بهره بیاد پایین پروژه‌های توجیه‌دار بیش‌تر می‌شه و سرمایه‌گذاری می‌ره بالا. دیگه از این ساده‌تر و واضح‌تر؟
ولی خب وقتی از این سطح انفرادی و پروژه‌ای به کلان می‌آییم رابطه سرمایه‌گذاری(نرخ بهره) یا //
ولی خب وقتی از این سطح انفرادی و پروژه‌ای به کلان می‌آییم رابطه سرمایه‌گذاری(نرخ بهره) یا //
ترسیم نمودار سرمایه‌گذاری در مقابل نرخ بهره برای من همیشه سوال برانگیز بوده و هست. امروز فرصت نمی‌کنم که از ادبیات شواهد بیارم ولی حداقل یک جنبه موضوع را اشاره کنیم: در این رابطه جهت علیت معلوم نیست! هم سرمایه‌گذاری و هم نرخ بهره متغیرهای «درون‌زا» و «تعادلی» هستند. //
وقتی به درون‌زا بودن هر دو متغیر و حاکم بودن «عرضه/تقاضا» و تعادل در بازارهای «ظرفیت تولید»، «کالاهای سرمایه‌ای» و «اعتبار» توجه کنیم، خوانش ما از جمله بدیهی «نرخ بهره را کم کنیم، سرمایه‌گذاری بالا می‌رود» خیلی عوض می‌شود!
شما چه فکر می‌کنید؟
شما چه فکر می‌کنید؟
