مطالعه تاریخ انقلاب کبیر فرانسه و اکتبر ۱۹۱۷ روسیه ثابت می‌کند که دینامیک هر انقلاب، با وجود تفاوتهای فرهنگی و تاریخی، کم و بیش یکسان هستند.
عبرت اول : آنهایی که در صف اول انقلاب قرار دارند، به قولی انقلابیون، چندان در صحنه نمی‌مانند.
اگر تشنه قدرت هستید، در صف دوم یا سوم باشید.
عبرت اول : آنهایی که در صف اول انقلاب قرار دارند، به قولی انقلابیون، چندان در صحنه نمی‌مانند.
اگر تشنه قدرت هستید، در صف دوم یا سوم باشید.
عبرت دوم : فردای هر انقلاب با خشونت عجین است.
خشونت انقلاب ایران را فراموش نخواهم کرد.
چه از اعدام‌های صاعقه‌وار و انتقان‌جویانه روزهای اول، با تصاویر مچاله نظامیان رژیم سلطنتی در روزنامه، چه مصادره‌ها یا ترورهای گروه فرقان و...
آیا انقلاب ایران می‌توانست از این خشونت بری باشد؟
خشونت انقلاب ایران را فراموش نخواهم کرد.
چه از اعدام‌های صاعقه‌وار و انتقان‌جویانه روزهای اول، با تصاویر مچاله نظامیان رژیم سلطنتی در روزنامه، چه مصادره‌ها یا ترورهای گروه فرقان و...
آیا انقلاب ایران می‌توانست از این خشونت بری باشد؟
پاسخ به این سوال محال است، ولی اگر تجربه اون دو انقلاب را داشتیم، می‌توانستیم ظهور آن‌را پیش‌بینی کنیم.
مثلا همین انقلاب فرانسه.
در چنین روزی، در ۱۸۹۳، مارا، پزشک انقلابی توسط زنی به نام شارلوت به قتل رسید.
صحبت از این نیست که حق با کی بود. من مورخ نیستم.
مثلا همین انقلاب فرانسه.
در چنین روزی، در ۱۸۹۳، مارا، پزشک انقلابی توسط زنی به نام شارلوت به قتل رسید.
صحبت از این نیست که حق با کی بود. من مورخ نیستم.
اما خشونت این قتل فرقی با خشونت ۲۰۰ سال بعد ندارد.
دینامیک خشونت یکسان است.
اول همه امید دارند و بعد، همه چیز دگرگون می‌شود.
مارا چندی است که کسالت دارد.
به مجلس نمی‌رود.
شارلوت می‌خواهد او را ببیند.
اطلاعات مهم دارد.
مارا نمی‌پذیرد.
شارلوت نامه می‌دهد.
باز مارا زیر بار نمی‌رود.
دینامیک خشونت یکسان است.
اول همه امید دارند و بعد، همه چیز دگرگون می‌شود.
مارا چندی است که کسالت دارد.
به مجلس نمی‌رود.
شارلوت می‌خواهد او را ببیند.
اطلاعات مهم دارد.
مارا نمی‌پذیرد.
شارلوت نامه می‌دهد.
باز مارا زیر بار نمی‌رود.
سرانجام در چنین روزی، شارلوت به خانه مارا می‌رود. دق الباب می‌کند.
با زن مارا بحث می‌کند. اصرار دارد.
مارا که در حمام بود و نگارش هم می‌کرد، صدایشان را می‌شنود.
فریاد می‌زند که بگذارید این زن انقلابی بالا بیاید.
شارلوت سرانجام به هدفش رسید.
با زن مارا بحث می‌کند. اصرار دارد.
مارا که در حمام بود و نگارش هم می‌کرد، صدایشان را می‌شنود.
فریاد می‌زند که بگذارید این زن انقلابی بالا بیاید.
شارلوت سرانجام به هدفش رسید.
نامه‌اش را به مارا می‌دهد.
اطلاعاتی را به او می‌رساند.
مارا نام چند خائن را یادداشت می‌کند.
"تا چند روز دیگر آنها را گیوتین خواهیم کرد."
همان لحظه، شارلوت چاقو خود را از سینه بیرون می‌کشد و مارا را به قتل می‌رساند.
ماری دستگیر و چهار روز بعد اعدام می‌شود.
اما مسیر انقلاب عوض شد.
اطلاعاتی را به او می‌رساند.
مارا نام چند خائن را یادداشت می‌کند.
"تا چند روز دیگر آنها را گیوتین خواهیم کرد."
همان لحظه، شارلوت چاقو خود را از سینه بیرون می‌کشد و مارا را به قتل می‌رساند.
ماری دستگیر و چهار روز بعد اعدام می‌شود.
اما مسیر انقلاب عوض شد.
داوید، نقاش رسمی حکومت نوپا و رفیق مارا صحنه این قتل را ابدی کرد.
این تابلو را در کودکی دیده بودم.
همیشه مرا مسحور خود کرد.
به شدت خشن، به شدت تغزلی، به شدت سینمایی.
نگاه کنید به پیکر نحیف مارا، به آن نامه، به آن سر خمیده.
مرگ ملیت نمی‌شناسد.
مرگ در همه جای دنیا یکسان است.
این تابلو را در کودکی دیده بودم.
همیشه مرا مسحور خود کرد.
به شدت خشن، به شدت تغزلی، به شدت سینمایی.
نگاه کنید به پیکر نحیف مارا، به آن نامه، به آن سر خمیده.
مرگ ملیت نمی‌شناسد.
مرگ در همه جای دنیا یکسان است.
صحنه قتل مارا بازنمایی‌های مختلفی دارد.
هر یک زیبایی خودشون را دارند و در عین‌حال ترسناک هستند.
عبرت بگیریم.
هر یک زیبایی خودشون را دارند و در عین‌حال ترسناک هستند.
عبرت بگیریم.
