١/١۶ ساختارهای ذهنی و ایدئولوژی سیاسی
جهتگیری سیاسی افراد درون یک جبهه سیاسی تقریبا در بسیاری موارد سازگار است. محافظهکارها تقریبا عقاید مشابهی دارند لیبرالها نیز همینطور. نویسنده کتاب Behave معتقد است این جهتگیریها از عواملی ریشهای و عمیق ذهنی ناشی میشود
٢/١۶ که به تدریج جهانبینی شخص را شکل میدهد و افراد هر جبهه را با هم همگون میسازد. عواملی که در نگاه اول شاید ارتباط مستقیم کمی با سیاست داشته باشد. نگرش سیاسی تنها یک جنبه ساختار احساسی و عقلانی است.
٣/١۶ برای مثال تمایل یک کودک ۴ساله به بازی با اسباببازی جدید پیشبینی کننده پذیرا بودن او برای آشتی بین آمریکا و کوبا در بزرگسالی است. البته که مطابقت کامل از ایدیولوژی سیاسی یک قانون همیشگی نیست. مثلاً لیبرتارینها ترکیبی از محافظهکاری اقتصادی و لیبرالیسم اجتماعی هستند.
۴/ خود افراد در هر دو طیف نیز همیشه جهتگیریهای مطابق با یک مدل کلی ندارند. اما به هر حال عناصر شکلدهنده جهتگیری سیاسی درونی و ثابت هستند. یک شخص محافظهکار به سختی میتواند مانند یک لیبرال فکر کند. اما لیبرالها راحتتر میتواند مانند یک محافظهکار فکر کنند.
۵/ جالب اینکه با افزایش فعالیت ذهنی، مثلا هنگامی که فرد باید سریع تصمیم بگیرد، خسته است، و یا درد میکشد، فرد محافظهکارتر میشود. در حالت کلی، لیبرال بودن انرژی ذهنی بیشتری میطلبد که نمودهای دیگری هم دارد. فرد گرسنه انرژی کمتری برای فعالیت ذهنی دارد و در نتیجه کمتر بخشنده است.
۶/ قضات دادگاه بعد از ناهار احکام بهتری برای شخص متهم صادر میکنند تا قبل از ناهار. هایت در کتاب خود، righteous mind، شش اصل اخلاقی اساسی را نام میبرد، که برای لیبرالها ٣ اصل ارزش بیشتری دارد: آزادی، تساوی، و توجه. در حالیکه محافظهکاران به ٣ اصل دیگر اهمیت بیشتری میدهند:
٧/١۶ تقدس و حرمت، وفاداری، قدرت و حفظ سلسله مراتب. این تفاوتهای بنیادین خروجیهای بسیار متفاوتی دارد. آیا میتوان از کشور خود در حضور بیگانه انتقاد کرد؟ محافظهکار: خیر خیانت است. لیبرال: بله منطقی است. آیا میتوان قانون را زیر پا گذاشت؟ محافظهکار: خیر سلسله مراتب به هم میریزد.
٨/١۶ لیبرال: بله اگر قانون بدی است. آیا میتوان پرچم را آتش زد؟ محافظهکار: خیر مقدس است. لیبرال: بله یک تکه پارچه است. از دید لیبرالها همگی حق برابر در شادی و بهرهمندی دارند، اما محافظهکار نابرابری را به قیمت حفظ ساختار بهتر جامعه میپذیرد.
٩/ محافظهکار از ابهام اجتناب میکند، به نوآوری علاقه ندارند، با ساختار سلسله مراتبی راحتتر است، و سریعتر ممکن است شرایط را تهدیدآمیز ببینند. همین تفاوت نشان میدهد که لیبرال آینده را بهتر میبیند اما محافظهکار به گذشته نگاه میکند و آرزوی زنده کردن روزهای پرشکوه گذشته را دارد
١٠/١۶ امور برای محافظهکار باید پیشبینیپذیر باشد و law and order برای او اهمیت بسیاری دارد. از همینرو میتوان درک کرد چرا سفیدهای حاشیه و فقیر در آمریکا به جمهوریخواهان رای میدهند. نه به این خاطر که کاهش مالیات نفع مادی برای آنها دارد
١١/١۶ بلکه تمایلی به تغییر و نوآوری ندارند و حفظ ساختار برای آنها مهمتر است. چندین بررسی در کشورهای مختلف نشان داده که محافظهکاران از لیبرالها شادتر هستند. شاید چون دنیای سادهتری دارند، و فاصله طبقاتی آنها را کمتر مضطرب میکند.
١٢/١۶ نگاه به وظیفه دولت نیز از نتیجه جهانبینی متفاوت است؛ از دید لیبرال فراهم کردن امکانات برای شهروندان نظیر خدمات اجتماعی و آموزش و ... است و از دید محافظهکار تامین امنیت با law and order و ارتش و غیره.
١٣/١۶ شخص محافظهکار همچنین به حس انزجار درونی از یک عمل در تعیین قبح آن ارزش بسیاری قائل است.در واقع حس انزجار آنها از اعمالی نظیر سقط جنین و همجنسگرایی کافی است تا این اعمال را شنیع بدانند و منطق نیز برای توجیه این قضاوت منفی کاربرد دارد.
١۴/ در زمان جورج بوش، L. Kass رییس هیات bioethics مطالعه سلولهای بنیادین جنینی را ممنوع کرد. چرا که از دید او عملی زننده به نظر میرسید، حسی که فراتر از هرگونه حکمتی بود. البته این منطق چندان استوار نیست. زمانی این تصور که سفیدها و سیاهان حقوق برابر دارند برای برخی شنیع بود.
١۵/ مورد جالب آخر اینکه از دهه ۵٠ میلادی برخی مطالعات نشان داد که IQ پایینتر با نوع خاصی از محافظهکاری همگرایی دارد؛ محافظهکاری همراه با علاقه به استبداد، چرا که این نوع جهانبینی پاسخهای ساده برای فرد، که توانایی ضعیفی در تفکر منطقی دارند،
١۶/١۶ فراهم میکند و فرد هم مخالفتی با استبداد ندارد.
منبع از کتاب behave که نویسنده از مکانیزمهای بیولوژیکی در بدن برای توضیح این موارد استفاده کرده که پیچیده بود.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
١/١۶ کتاب The hundred year marathon به موضوع بلندپروازی چین در تبدیل شدن به یک هژمونی و قدرت برتری جهانی میپردازد. صد سال به برنامه آنها در تحقق این هدف در صدمین سالگرد تاسیس حزب کمونیست در سال ١٩۴٩ اشاره دارد، ماراتن نیز نمادی است از حرکت آرام و مستمر.
٢/١۶ نویسنده خود از سال ١٩٧٣ در موقعیتهای مختلف دولتی به مطالعه کشور چین پرداخته و از نزدیک شاهد تحولات رفتار آمریکا با چین بوده. از دید او ارزیابی غلط از چین و برنامه نهایی آن، بزرگترین اشتباه دستگاههای اطلاعاتی آمریکا در تاریخ است.
٣/١۶ کتاب با روایت از مراسم عجیب تقدیر از هنرمندان چینی و انفجار نمادین درخت کریسمس در واشنگتن آغاز میشود. سای، هنرمند چینی که جایزه را دریافت کرد یکی از هنرمندان بسیار محبوب به ویژه در میان ملیگرایان بود. این ملیگرایان و تندروهای چینی به عقاب معروفند.
۵/١ در مورد واکسن کرونا و تاثیر آن بر کنترل بیماری و انتخابات آمریکا چند نکته مهم را باید در نظر گرفت. نخست اینکه به نظر میرسد تا پایان سال میلادی و شاید حتی قبل انتخابات واکسن مراحل تایید نهایی را طی کند و تایید شود.
۵/٢ اما مساله مهم بعدی ساخت واکسن در مقیاس بالا، انتقال، نگهداری، و تزریق آن است، که هر مرحله پیچیدگی خاص خود را دارد. واکسن شرکتهای مدرنا و فایزر باید در شرایط محیطی کنترل شده به ویژه دمای به ترتیب ٢٠- و ٧٠- نگهداری شوند که کار را برای انتقال و نگهداری بسیار دشوار میکند.
۵/٣ واکسن باید دو بار و به فاصله ٣-۴ هفته تزریق شود که پیگیری افراد را دشوار و تعداد تزریقهای لازم را ٢برابر میکند. برای مثال در آمریکا براي اينکه ٧٠% جمعیت واکسن دریافت کنند، ۴٠٠میلیون تزریق لازم است. این واکسنها در آمریکا رایگان خواهد بود.
١/٣ اقلیتی به نام Cagots در فرانسه به دلایل نامعلومی از قرن ١١ام مورد ظلم و تحقیر جامعه فرانسه قرار گرفتند. ظاهر، زبان، طرز لباس پوشیدن، لهجه، و دین آنها با بقیه یکی بود اما حتی تا شروع قرن ٢٠ام بدون اینکه کسی بداند چرا، از جامعه طرد میشدند.
٢/٣ باید در بیرون شهر و روستا زندگی میکردند، اجازه فعالیتهای اجتماعی سیاسی را نداشتند، با غیر خودی نمیتوانستند ازدواج کنند، فروش مواد غذایی برای آنها ممنوع بود، مبادلات تجاری با آنها نیز محدود بود. از درب مخصوص باید وارد کلیسا میشدند و در محل مشخصی مینشستند.
٣/٣ حتی مورخین مدرک و نشانی از گناه اجداد کاگوتها پیدا نکردند. داستانهای محلی وجود داشت از آدمخوار بودنشان و یا اینکه اجدادشان جذام داشتند. تنها مشخصهشان همین در اقلیت قرار گرفتن بود. در نتیجه، توانایی و مهارتهای بیشتری پیدا کردند. تمایل آنها به مهاجرت به آمریکا نیز بیشتر بود
۴/١ یکی از چالشهای همیشگی آدمی یافتن آرامش و اطمینان خاطر است، امری که غیرممکن به نظر میرسد. شاید به این دلیل که مغز و ذهن آدمی برای بقا تکامل پیدا کرده، نه برای شادی و آرامش. احتمالا در سالهای بسیار دور در میان انسانهای اولیه، افراد شاد و خوشبین هم وجود داشتند،
۴/٢ اما نسل آنها چندان ادامه پیدا نکرد. در واقع لازمه حیات در بخش بزرگی از زندگی آدمی، در نظر گرفتن بدترین حالت و محافظهکاری بود. ذهن ما همیشه با تحلیل گذشته به پیشبینی آینده میپردازد. از همین رو، آدمی یک Negative bias درونی دارد.
۴/٣ بدیها، سختیها، و ناملایمات ماندگاری بیشتری در ذهن ما دارد. مخصوص انسان هم نیست. توانایی موش در به خاطر سپاری یک مارپیچ که به شوک الکتریکی منتهی شود، ٣برابر بیشتر از حالتی است که به غذا میرسد. بررسیها نشان داده در زندگی زناشویی، اثر روانی یک اتفاق
۴/١ چند ساعت پیش مستندی از مسیر زندگی ترامپ و بایدن از قول نزدیکان و خانواده و مشاوران آنها توسط PBS منتشر شد که دیدنی است. داستان ترامپ کمابیش شناخته شده است. اما چند نکته از زندگی جو بایدن:
در کودکی از لکنت زبان رنج میبرد، که همچنان گاهی بروز پیدا میکند.
۴/٢ بایدن در کل مجبور است کلمات را کمی شمردهتر بیان کند. نکته جالب اینکه روایتگر این بخش مستند، خود لکنت زبان دارد.
بایدن در ٢٨سالگی به عنوان سناتور ایالت دلاوِر برگزیده شد. مدت کوتاهی بعد همسر و یکی فرزندانش در تصادف کشته و دو فرزند دیگر مصدوم شدند.
۴/٣ در سال ١٩٨٨ برای اولین بار برای انتخابات ریاستجمهوری تلاش کرد که به دلیل ادعاهای کاذبش مجبور به کنارهگیری شد. برای انتخابات ٢٠٠٨ نیز اقدام کرد که به دلیل صحبتهای نسنجیده درباره اوباما مجبور به کنارهگیری شد، و میدانیم که معاون او شد.
۵/١ مردم شرق آسیا به جمعگرایی و مردم کشورهای غربی به فردگرایی تمایل دارند. نکته کلیدی چگونگی شکلگیری این تفاوت فرهنگی، طریق روش گذران زندگی در سالهای دور است که خود از جغرافیا تاثیر میپذیرد. در شرق آسیا، برنج مساله کلیدی بود، که از ١٠هزار سال قبل در این منطقه کشت میشده.
۵/٢ فرآیند کشت برنج به همکاری جمعی زیادی نیاز دارد، و فقط شامل کاشت و برداشت آن نیست که به صورت چرخشی و با حضور تمام ساکنین روستا و به نوبت انجام میشود. بلکه تبدیل اکوسیستم و آمادهسازی و حفظ سیستم آبیاری نیز کاری گروهی است. مورد تقسیم آب نیز به همکاری و ارتباط گروهی نیاز دارد.
۵/٣ سیستم آبیاری در شهر دوجیانجین در چین با ٢هزار سال قدمت، ۵هزار کیلومتر مربع زمین برنج را آبیاری میکند. در بالی اندونزی، علمای دینی بر تقسیم آب بین اهالی نظارت میکنند. معبدهایی هم به عنوان نمادی از آب در این مناطق ساخته شده.