این کارتپستالها رو احتمالا یادتون هست که بهش میگفتن عکسای سهبعدی و اینجوری بود که وقتی زاویه دید رو عوض میکردی دوتا تصویر متفاوت دیده میشد.
به اینا اصطلاحا میگن عکسهای لنتیکولار (Lenticular)
اینا رو روی صفحات خاصی پرینت میکنن که یه سری نوارهای برجسته موازی روش هست
۱ از ۸
عکس سمت چپ این نوارها رو از نزدیک نشون میده و تصویر سمت راست هم نحوه کار رو مشخص میکنه. اینجوری که زیر هر نوار قسمتی از دو تصویر متفاوت پرینت میشه.
حالا اینو برای چی گفتم؟
بعضی کریستالها هستن که یه جورایی مثل این لنتیکولارها، وقتی زاویه دید رو عوض میکنین تغییر شکل میدن
۲ از ۸
مثلا این کلیپ رو ببینید. کریستالهای بیوتیت رو وقتی میچرخونیم رنگش از قهوهای پررنگ تا شفاف و بیرنگ تغییر میکنه. یا بلورهای هورنبلاند هم به همین صورت.
به این خاصیت میگن pleochroism که از ریشه یونانی πλέων-χρῶμα گرفته شده بهمعنای چندرنگی.
این خاصیت به این دلیل ایجاد میشه که /
کریستالهای ماده اصطلاحا ناهمسانگرد (anisotropic) هستن. بدین معنا که بعضی از خصوصیات الکترومغناطیسی اونها به نحوهی جهتگیریشون درفضا بستگی داره. مثلا نور وقتی از دو جهت متفاوت بهشون میتابه ضریب شکست و میزان انحرافش فرق میکنه.
قبلا یک نمونه معرفی کردم:
پس کریستالهای ناهمسانگرد ضریب شکست دوگانه (birefringence) دارن. یعنی وقتی نور قطبیده بهشون میتابه، بسته به جهت قطبیدگی و جهت تابش میزان شکست نور فرق میکنه.
(نور قطبیده یعنی دستهای از پرتوهای الکترومغناطیس که همهشون در یک جهت نوسان میکنن)
وقتی نور به این کریستالها میتابه/
بسته به جهت قطبیدگی پرتوهای تشکیلدهندهی اون، ممکنه مسیرهای مختلفی در داخل کریستال طی کنه. مثلا طیف آبی جذب بشه وطیف قرمز بازتابیده بشه؛ و قرمز بهنظر بیاد. اما در یک راستای دیگه آبی دیده بشه.
یا ممکنه بدون تغییر جهت، زیر تابش دو نور متفاوت تغییر رنگ بده:
بههرحال، pleochroism یکی از انواع تغییررنگهایی هست که در طبیعت اتفاق میافته و انواع زیادی از کریستالها دارای این خاصیت هستن. تو صفحه ویکیپدیا (bit.ly/36XYe) بیشتر از پنجاه نوع کریستال رو لیست کرده با انواع مختلفی از رنگبهرنگ شدن.
اما خود pleochroism زیرمجموعهی /
پدیده کلیتری هست به نام chromism که تمام انواع تغییررنگ رو دربر میگیره. این تغییررنگ ممکنه براثر عوامل مختلف باشه؛ ازقبیل دما (thermochromism)، الکتریسیته (electrochromism)، اصطکاک (tribochromism)، میدان مغناطیسی (magnetochromism) و غیره.
حدودا سی نوع تغییر رنگ داریم خلاصه
۸/۸
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
این تصاویر مربوط میشه به رد پاهایی که چندی پیش کشف شده و قدمتش برمیگرده به عصر یخبندان، حدود ۱۲هزار سال پیش.
ردپاها در بستر یک دریاچه خشک شده در پارک ملی نیومکزیکو کشف شدن. تو این ناحیه ردپاهای زیادی وجودداره که قدمتشون بین ۱۳۰۰۰ تا ۱۱۵۰۰ ساله. اما این ردپای خاص داستان داره
۱/۴
برخلاف سایر ردپاهای باستانی، این مورد خاص به خاطر طولانی بودنش منحصربهفرده و حدود ۱/۵ کیلومتره. یه چیز جالبتر اینکه رد پاها رفتوبرگشتیه. یعنی اونایی که این راهو رفتن دوباره از همون مسیر برگشتن.
یک تیم بینالمللی اینا رو آنالیز کردن و مقالهشو هم چاپ کردن.
اما داستان چیه؟
۲/۴
داستان از این قراره که یه مادری داشته میرفته و بچهای هم تو بغلش بوده. نوزاد نبوده، چون هر چنددهمتر بچه رو میذاشته زمین و ردپاهایی از اونم به جا مونده. بهنظر نمیاد که بچههه سنش از دوسال بیشتر باشه.
از روی توزیع فشار پاها میشه فهمید اینا عجله داشتن
یه پسرخاله دارم تو کار بساز بفروشه و ملیاردره. امشب دیدم پیام داده که من تهرانم و کجایی که ببینمت. حالا آخرین باری که دیدیم همدیگه رو ۷ سال پیش بوده :|
خلاصه آدرس کلبه حقیرانهم رو دادم بهش و دیدم که اینجوری آبروریزیه. رفتم کلی خرید کردم و تدارک چیدم. خونه رو هم سریع مرتب کردم /
هرچی خرتوپرت بود ریختم تو اتاق خواب درشو هم بستم!
حالا اومد، منم با کلی کلاس گذاشتن هفتهشت نوع میوه شستم با سلیقه تو ظرف چیدم، اومدم بذارم جلوش یادم اومد که میز رو گذاشتم گوشه اتاق و ازش به عنوان میز تلویزیون استفاده میکنم. میز دیگهای هم درکار نبود.
یه کارتن خالی گذاشتم /
و گفتم شرمنده، من تازه اسبابکشی کردم فعلا کمبود وسایل داریم. علیالحساب از همین به عنوان میز استفاده کنید 🤦♂️
هیچی دیگه، کلی گفتیم و شنیدیم. اونم گفت من ساعت ۱۰ بلیت دارم باید برگردم شهرستان.
همینجور عجلهای یه شام براش درست کردم خیلی از دستپختم خوشش اومده بود (یا حداقل اینجوری/
یه جا دیدم نوشته بود افغانها به زنی که حاملهست میگن دوجان. یعنی کسی که دوتا جان در بدن داره 😍
انقدر قشنگ بود حسابی رقیق شدم ♥️♥️
حیفم اومد با شما به اشتراک نذارمش.
این اسم علاوه بر زیبایی فوقالعادهش خیلی هم کاربردیه. میشه دادههای متعددی رو با این روش و تنها با گفتن یک کلمه انتقال داد؛ ازجمله جنسیت نوزاد، تعداد و حتی سنشون.
به عنوان مثال، فرض کنید تعداد کروموزومهای X مبنای شمارش باشه و هر کروموزوم رو 0.5 واحد حساب کنیم.
اونوقت دوجان یعنی زنی که حاملهست و نوزادش دختره.
وقتی که نوزاد پسر باشه میشه 1.5جان، چون پسرها یک کروموزوم X دارن. پس با این روش فشردهسازی (data compression) درعین افزایش دادههای انتقالی، حجم اطلاعات هم کمتر میشه.
اما برای هرنوع فشردهسازی داده، باید یک پروتکل تعریف بشه /
این موجود میکروسکوپی کیسهمانند که فسیل ۵۴۰میلیونسالهای ازش تو چین کشف شده معروفه به Saccorhytus coronarius.
حالا کار نداریم به اینکه اسمش «کرونا» داره. نکتهش اینه که طبق این مقالهی نیچر، این موجود از قدیمیترین اجداد شناختهشدهی انسانهاست: nature.com/articles/natur…
۱ از n
یه نکته دیگه هم البته داره. گویا اجداد اولیه مهرهداران امروزی، یه سوراخ داشتن که هم باهاش غذا میخوردن و هم میریدن.
البته امروزه هم بعضی موجودات برای صرفهجویی در مصرف سوراخ همین کارو میکنن؛ مثل این خیار دریایی:
۲
یه نوع غاز هست که هرساله از جنوب آسیا به اروپا مهاجرت میکنه.
این غاز با نام علمی Anser indicus تو مسیرش از بالای هیمالیا رد میشه. حتی دیده شده که اینا روی قله اورست هم پرواز میکنن. یعنی جایی که یه آدم عادی نمیتونه درست نفس بکشه اینا راحت میچرخن واسه خودشون.
در آزمایشی که پارسال انجام شد این غازها رو بردن تونل باد sciencemag.org/news/2019/09/b…
شامپانزهها ازلحاظ ژنتیکی نزدیکترین خویشاوندان انسانند. به همین دلیل سیستم ایمنی انسان و شامپانزه تقریبا مشابهه. اما این موجودات برخلاف چهره مهربونشون خیلی کثافتن. اینکه اصلا حموم نمیکنن به کنار؛ دیده شده که گاهی وقتا عن خودشون رو میجوَن و میمونها رو خامخام میخورن.
۱ از ۷
بااینحال تعداد بیماریهایی که شامپانزهها بهش مبتلا میشن اصلا با ما قابل مقایسه نیست. کلا ۲۰-۳۰ نوع ویروس در شامپانزهها شناسایی شده که تازه خیلیاش از انسان بهشون منتقل شده! مثلا اینجا میگه جمعیت شامپانزههای اوگاندا به دلیل ویروسهای انسانی رو به انقراضه theconversation.com/human-viruses-…
بسیاری از ویروسهایی که میزبان طبیعی اونها شامپانزهست، خطر چندان جدی ایجاد نمیکنن. ویروسهایی که عارضه تنفسی ایجاد میکنند تا قبل از تماس انسانها برای شامپانزه مفهومی تعریفنشده بود. اینو مقایسه کنید با کلکسیون متنوع ویروسهای تنفسی در انسان.
چرا واقعا؟ ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/P…
در سالهای اخیر کمپانیهای نفتی با دو مشکل عمده مواجه شدن؛ یکی اینکه بسیاری از بازارهای پلاستیک اشباع شده و علاوه بر اون شمار کشورهایی که حاضر به قبول زبالههای پلاستیکی هستن رو به کاهشه.
و حالا غولهای این صنعت راهحلی برای هردو مشکل پیدا کردن: آفریقا
گزارش تحقیقی دیروز نیویورکتایمز واقعا خوندنیه. میگه یک لابی وابسته به گروهی ازکمپانیهای نفتی و پتروشیمی آمریکا داره به مذاکرات تجاری آمریکا و کنیا فشار میاره که این کشور رو وادار به تعدیل سیاستهای سفتوسخت خودش بر ضد استفاده از پلاستیک بکنه.
و تازه کنیا برای اینها اول راهه
۲/
امروزه کشورهای معدودی حاضرن در ازای دریافت مبالغی، نقش سطل آشغال رو برای زبالههای پلاستیکی آمریکا و بعضا سایر کشورها ایفا کنن؛ ازجمله هند، اندونزی، ویتنام، مالزی و فیلیپین.
این کشورها به مرور دارن به این نتیجه میرسن که اون پولها از گوشت سگ نجستره.