#فهیمه_راستکار بیتردید یکی از تاثیرگذارترین چهرههای تاریخ تئاتر و عرصه صدای ایران است که کمتر کسی نقش او را در شکلگیری جریانهای تئاتری در ۶۰ سال اخیر مورد توجه قرار داده است.
متولد ۲۹ اسفند ۱۳۱۲ فارغالتحصیل هنرستان هنرپیشگی و از هنرجویان کلاسهای کویینبی و دیویدسن.
روزی از طریق یکی از دوستان خانوادگی با ارمنی عاشقی به اسم شاهین سرکیسیان آشنا شد و فهمید که قرار است کار تئاتر بکند و دنبال بازیگرانی جوان میگشت. او هم همکلاسهایش در کلاس دیویدسن را به خانه شاهین سرکیسیان در خیابان پهلوی کوچه رشت برد. #فهیمه_راستکار
جوانانی مثل خودش عاشق بازی مثل عباس جوانمرد، بیژنمفید، علی نصیریان، جعفر والی، خجستهکیا … و از این جا بود که گروه هنر ملی شکل گرفت. هرچند فهیمه خانم و بیژن مفید خیلی زود راهشان جدا شد و بعدها به کارگاه نمایش پیوستند. #فهیمه_راستکار
خانم راستکار تا یکسال پیش از مرگ که بیماری آلزایمر حافظه نابش را از بین ببرد کار تئاتر و سینما و دوبله را دنبال میکرد و آثار نابی به جای گذاشت. چه کسی است که کاترین هیپورن در ناگهان تابستان گذشته را بدون صدای او به یاد بیاورد؟#فهیمه_راستکار
آخرین بار که دیدمش در سالن اصلی تئاتر شهر اگر اشتباه نکنم جشن بازیگر بود و مراسم بزرگداشتش. تازه آثار بیماری آغاز شده بود. دقایقی در سکوت ایستاد و به جمعیتی که تشویقش میکرد نگاه کرد،انگار بار دیگر رانوسکایای باغ آلبالو در شب افتتاحیه تئاتر شهر آن جا با همه ابهت ایستاده بود.
اما اشتباه میکنم این آخرین بار نبود. آخرین بار زنی باشکوه با شالی بر دوش در حاشیه خیابان ولیعصر سمت پارک ملت دیدم که بدنبال مقصدی نامعلوم قدم میزد. پیاده شدم سمتش رفتم صدایش زدم نگاهم کرد اما انگار نشناخت. لحظهای بعد خانمی آمد و دستش را گرفت و گفت خانم کجا میروید؟
خانم همراه خانم راستکار گفت:« خانم حواس ندارند. »حواس داشت حافظهاش دیگر نبود. این آخرین بار بود و چند ماه بعد یک روز مثل امروز...
۲ آذر
پ.ن: حدود سالهای ۸۴-۸۶ چندین بار برای مصاحبه خانه خانم راستکار و اقای دریابندری رفته بودم و هر بار روی گشاده و میزبانی مهربانانهاشان را به یاد دارم و مصاحبهای که فقط بخشیاش منتشر شد و باقی ماند برای زمانی که نمیدانم کی باشد.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
«امشب سینما دیدهبان(مایاک) امشب
دختر لر یا ایران دیروز ایران امروز
اولین فیلم تمام ناطق و موزیکال فارسی توسط کمپانی فیلمبرداری فارسی در امپریال فیلم کمپانی بمبی»
صدای جعفر در سینما پیچید:« میآی بریم تهروون.» .... #دختر_لر
گلنار با آن لهجه کرمانیاش گفت:« تهرون، تهرون که میگن شهر قشنگینه اما مردومش بدن.»
این دیالوگ بیتردید مهمترین دیالوگ تاریخ سینمای ایران است که از ۳۰ آبان ۱۳۱۲ سینما مایاک لالهزار تا امروز ماند. دیالوگ مهم اولین فیلم ناطق سینمای ایران. #دختر_لر
دختر لر نخستین فیلم تاریخ سینمای ایران نیست، اما نخستین فیلم ناطق سینمای ایران است که درست امروز ۳۰ آبان ماه ۱۳۹۹ هشتاد و هفت سال است که روی پرده نقرهای رفته است. فیلمی که بیتردید به خاطر حاشیههایش هم یکی از مهمترین محصولات سینمای ایران است با این جمله ثبت شد. #دختر_لر
کابوس نیمهشب دوم تیر ماه ۱۲۸۷ باغشاه برای خفتگان خندق پشت دروازه باغشاه که حالا حیاطی شده وسط تهران افسارگسیخته، تمام نشده است و هر سال و هر روز و هر ساعت و هر دقیقه در حاشیه #بیمارستان_لقمانالدوله ، آخرین ایستگاه بیشتر از جان شستههایی به جان آمده از زندگی، تکرار میشود.
از وضعیت تنها آرامگاه باقی مانده از شهدای مشروطه و کودتای محمدعلیشاهی و خانواده ملکزاده مینویسم. آرامگاهی که بعد از ۱۱۲ سال پنج ماه و ۲۰ روز از آن شب تاریک یومالتوپ و مانند همه این سالها حال خوبی ندارد. #صوراسرافیل#ملکالمتکلمین#بیمارستان_لقمانالدوله
ساعت ۱۰ شب ۴ آبان ۱۳۴۶ بعد از پایان مراسم تاجگذاری شاه و ملکه در کاخ گلستان، کاروان سلطنتی و مهمانانشان به سمت چهارراه یوسفاباد رفته و تالار بزرگی که برای اجرای موسیقی و اپرا باغ ارفع ساخته شده بود را افتتاح کنند: #تالار_رودکی
ایده ساخت این تالاری چند منظوره و با امکانات سالنهای تئاتر معتبر جهان چند سال پیش مطرح شد. سالنی که در آن بتوان علاوه بر اجرای موسیقی اپرا و باله نیز برگزار شود و همزمان ارکستر سمفونیک نیز در آن اجرا داشته باشد. #تالار_رودکی
ایده ساخت این سالن نیز مانند بسیاری از مراکز فرهنگی آن زمان از سوی فرح پهلوی در سال ۱۳۳۶ مطرح شد.
وزارت فرهنگ و هنر برای ساخت سالن زمینی را که پیشتر باغ ارفع در آن قرار داشت و کمی پایینتر از چهارراه کالج بود را انتخاب کرد. #تالار_رودکی
موضوعی که سرانجام آفرین امامی مدیر مجموعه جهانی کاخ گلستان با تاییدش کرد هرچند ایشان معتقد است هنوز برایشان ثابت نشده است و احتمالا آلبوم لابهلای اشیای دیگر قراردارد. #آلبوم_خانه_سلطنتی#سرقت#مجموعه_ناصرالدین_شاه
در خبر ایسنا تاکید شده بود که : «اصل موضوع تایید شده اما ظاهرا با توجه به در دست بررسی بودن این مساله برای رسیدن به جزئیات آن، کسی از مسوولان امر آن را به طور رسمی تایید نمیکند که ماجرا از قول او نقل شود.»#آلبوم_خانه_سلطنتی#سرقت#مجموعه_ناصرالدین_شاه
ناصرالدینشاه به خاطر بدهی که بابت لغو قرارداد رویترز روی دستش مانده بود تصمیم گرفت باغ #لالهزار را بفروشد. اما چه کسی ۹۰ هزار تومان نقد داشت بدهد؟ پس تصمیم گرفتند باغ را تکهتکه کنند. یکی از قطعههای خوب این باغ نصیب #امین_السلطان و پدرش میرزا ابراهیمخان شد. #خانه_اتحادیه
ابراهیم خان، قهوهچی باشی ناصرالدین شاه بود و به قول یکی از مورخان معاصر در همراهی با امینهاقدس، زن پرنفوذ شاه «از بام تا شام تنقل به تنور شکم ناصرالدین شاه میریخت»او از همین قهوهچی باشی بازاری بزرگ را در جنوب تهران به نام خود کرد که هنوز هم به نامش معروف است #خانه_اتحادیه
اما شاید مهمترین رهاورد پدر برای پسرش علیاصغر بود. پسری عنوان صدراعظمی پیدا کرد؛ هم در دوره ناصری، هم در دوره مظفری و هم در دوره مشروطیت. او ۱۰ سال صدراعظم ناصرالدینشاه بود و دوبار صدراعظم مظفرالدینشاه شد و قرارداد دارسی را در همین خانه قطعی کرد. #خانه_اتحادیه
#ناصرالدین_شاه قاجار یکی از متفاوتترین شاهان تاریخ ایران بود. او جدا از نحوه اداره ایران شاهی اهل کتابخواندن بود و به زبان فرانسه و انگلیسی تا حدی مسلط بود. عکاسی میکرد و نقاشی میکشید و شعر میگفت. اما شاید یکی از عجیبترین خصلتهایش علاقهاش به گربهای بود به اسم #ببری_خان
#ببری_خان گربه مادهای بود که گویا روزی که #ناصرالدین_شاه سخت بیمار بوده و تب سختی داشت به بالای سر شاه آمده بود و بچههایش را در همان اتاق گذاشته بود. فردای آن روز تب شاه قطع شد و او این اتفاق را به خاطر قدم ببریخان دانست و از آن زمان جایگاه ویژهای به ببری داد.
#ببری_خان اتاق خاص و ندیمهخاصی داشت و زبیدهخانم گروسی یا امیناقدس از او نگهداری میکرد. او وسیلهای برای نجات درباریان بود. زمانی که شاه از دست کسی غضب میکرد آن فرد ببریخان را واسطه میگرفت.