پس از پایان جنگ جهانی دوم و در سالهای پایانی دهه چهل، شوروی همزمان با توسعه برنامه هستهای خود و برای تمرکز منابع اندک در اختیارش و همچنین تمرکز متخصصین خود به احداث شهرهای بسته Zato دست زد.
این شهرها بصورت کاملا حفاظت شده بودند و افراد برای اقامت در این شهرها گزینش شده و به شدت تحت مراقبت قرار می گرفتند. تماس آنها با خارج از آن شهرها قطع و ارتباطات محدودی تحت نظارت شدید داشتند. ورود و خروج موقت به Zato تحت کنترل شدید و تنها با داشتن اجازه مخصوص ممکن بود.
این شهرها روی نقشه هیچ نشانی نداشتند وحتی جاده های آن نامشخص بود. گاهی حتی به عنوان دهکدهای کوچک بر روی نقشه ها معرفی میشدند. حتی آدرس پستی آنها بصورت صندوق های پستی در شهرهای دیگری بود. برای سالها افسانهای در مورد شهری زیرزمینی با سیستم مترو مخصوص به خود در زیر مسکو شایع بود.
این شهرها هرکدام برای اهداف تحقیقاتی و یا نظامی احداث شده و تجهیزات و منابع موردنیاز درآن متمرکز شده و با سیم خاردار و سایر تجهیزات مراقبتی از بقیه دنیا جدا شده و به شدت مراقبت میشدند. بعضی از آنها نیز از ابتدا به هدف پایگاه احداث میشدند.
ساکنین منتخب محدودیتهای سنگینی را در ارتباطات و زندگی خود میپذیرفتند ولی استانداردهای بسیار بهتری در موارد مختلف مثل غذا و مسکن و مراقبت های بهداشتی و امتیازات اجتماعی نسبت به دیگر شهروندان شوروی کسب می کردند. آنها تقریبا توان خرید و دستیابی به هر چیزی را داشتند.
ساکنین حتی برای تعطیلات به مناطق مشخص و تحت حفاظت اعزام میشدند. دستیابی به این امتیازات و امکانات با توجه به شرایط آن روزهای جامعه شوروی یک مزیت غیرقابل چشم پوشی بود.
تمام منابع علمی و تحقیقاتی موردنیاز که از راه جاسوسی و یا منابع علمی غرب دریافت میشد هم در دسترس آنها قرار داشت.
اما این محدودیت ها باعث میشد که افراد و سطح پیشرفت شوروی در عرصه های موردنظر کاملا حفاظت شود و سازمانهای جاسوسی توان دسترسی به داخل شهرها را نداشته باشند. اولین بمب اتمی و هیدروژنی شوروی در شهر Arzamas-16 متولد شد.
اما این زندگی همریسک های خودش را داشت. در حالیکه تاسیسات فرآوری پلوتونیوم مایاک در شهر چلیابینسک-۶۵ قرار داشت که خطری دائمی بود و ساکنین شهر در معرض تابش پلوتونیوم بودند ولی انها بین دو تا بیست برابر سایر شهروندان شوروی درآمد داشتند.
این سطح تمرکز و کنترل ارتباطات به شوروی اجازه داد که تا در طول دههها با موفقیت بتواند افراد و تحقیقات خود را دور از چشمان غرب نگهدارد. البته چنین تجربه ای تنها به لطف وجود یک سیستم متمرکز و داشتن یک سازمان اطلاعاتی قدرتمند ممکن بود.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
ارتش ها دارای طرحهای ازپیش تعیین شدهای هستند که ویژه زمان هایی است که مورد تهاجم قرار می گیرند تا در شرایط آشفتگی بعد از تهاجم، بتوان مطابق استراتژی تعیین شده قبلی تصمیمات صحیح و سریعی گرفته و واکنش متناسبی نشان داد.
طرح ها بر اساس مقتضیات زمان و نوع دشمنان و مقدورات خودی و واکنشهای ممکن تهیه می شوند . ارتش ایران هم از دوره ای به آماده کردن طرح های مقابله پرداخت . برای دانستن در مورد طرح های از پیش آماده شده ارتش ، ابتدا باید در مورد سابقه تهدیدات و دشمنان احتمالی و میزان قدرت آنها دانست.
برای مدت مدیدی دولت عثمانی تنها همسایه غربی ایران بود که علی رغم زد و خوردها و نزاعهای قبلی ، در ابتدای قرن بیستم روابط به سطح متعادل تری رسیده بود و اختلافات چندان زیادی نداشتند که همانها هم قابل مذاکره بود.
یگان های عمل کننده به خطوط اولیه عراق حمله کرده و درگیر شدند. درگیری اولیه با سنگرهای کمین و تیربار عراقی و موانع اولیه هر چند وقت گیر بود ولی با موفقیت انجام شد. ابتدا اخبار نویدبخشی از مقاومت کوتاه نیروهای دشمن و فرار آنها به قرارگاه مخابره میشد که امید به پیروزی را بیشترمیکرد.
بعد از آزادی خرمشهر،ایران انتظار پیروزی راحتی را داشت که این توقع در رمضان برآورده نشد. اما حکومت همچنان وعده عملیات سرنوشت ساز را میداد و چنین بود که آماده سازیها برای عملیات والفجر که قرار بود کار را یکسره کند؛ آغاز شد.
در بخش اول به مقدمات عملیات و دلایل شکل گیری و شرایط سیاسی میپردازیم و در بخش دوم به شرح عملیات و توضیحی مختصر بر دلایل شکست ان. متاسفانه به دلیل کمبود مدارک و تصاویر در مورد این عملیات که یکی از مغفول مانده ترین عملیاتهاست ، پرداختن به جزییات آن به سختی ممکن است.
در این بخش عملیات و حواشی آن مورد بررسی قرار گرفته است. هرچند نبود مدارک مربوط به آن چه در این سو و چه در سمت عراقی، بررسی جزیی تر را دشوار ساخته است ولی دیدن تصویر کلی ممکن است.
فکه ؛ سرزمینی در منطقه میانی جبهه که قرار بود راهی نزدیکتر برای رسیدن به بغداد و پایان جنگ باشد ؛ اما تبدیل به قربانگاه جانهای بسیاری از جوانان این سرزمین شد.
پس از عدم موفقیت عملیات رمضان ، با توجه به سطح زیاد موانع و امکانات ایجاد شده در شرق بصره، فرماندهان ایران به این نتیجه رسیدند که فعلا انجام عملیات در ناحیه تنومه و دریاچه ماهی امکان پذیر نیست و از طرفی برای حفظ فشار بر ارتش عراق باید به انجام عملیات های محدود ادامه داد.
استراتژی کلی ایران ایجاد فشار مداوم بر بصره بود تا با ایجاد تهدید بر این شهر و با توجه به نزدیکی آن به مرز، اهداف سیاسی خود را هم محقق ساخته و با پیروزی در این جبهه ، فشار بین المللی و داخلی بر روی دولت عراق را افزایش دهند تا بطور خود بخود به سقوط ان بینجامد.
دلیل انفجار بیروت هنوز بطورقطعی نامشخص است وممکن است محموله نظامی یا انفجار محموله نیترات و ... باشد. امااین راهم بایددرنظر گرفت که اسرائیل قبلا اعلام کرده بود که حزب الله از بندر بیروت برای تسلیح و قاچاق متقابل در پوشش محموله های غیر نظامی استفاده می کند. israelhayom.com/2019/07/23/the…
انفجار بیروت قطعا متعارف بود و نشانی از انفجار هسته ای نداشت. برای دوستانی که هنوز در شک هستند در این مطلب توضیحات بیشتری در مورد تفاوت ها و طریقه تشخیص آورده شده است. bellingcat.com/resources/2015…
گروه Bellingcat در اولین گزارش خود خاطر نشان می کند که هر چند منشا انفجار در همان انبار بوده ولی در مورد دلیل انفجار هنوز چیزی قابل تائید نیست.
همانطور که اسد با تقویت سلفی جهادی ها در مقابل انقلاب مردم سوریه توانست انقلاب رابه نابودی بکشاند،در زمان لازم، مجاهدین هم نقش همسان سلفی جهادی ها برای به نابودی کشاندن حرکت سالم مردم ایران و به نفع ج.ا ایفا خواهندکرد. #بهطالبانباجندهید #اعدام_نکنید thenational.ae/world/assad-re…
عرض من این نیست که پس همین نظام بهتر است. از نظر من نظام در هر فرصتی این دوگانه را ایجاد و سعی در تقویت این گروهها به بهای تضعیف صدای مردم خواهد کرد. یک جنبش باید ضمن خوش بینی به آینده، برای بدترین حالت ها هم آماده و تدابیر لازم را بیندیشد.