اگر گذرتون به نیویورک و خیابان ۴۳ غربی افتاده باشد شاید بیلبورد معروفی که «بدهی ملی امریکا» را به نمایش میگذارد دیده باشید؛
آیا آنگونه که مخالفان و حتی سیاستمداران امریکایی مدعی هستند این بدهی ۲۷ تریلیون دلاری اقتصاد امریکا را تهدید میکند؟
تصور اقتصادی عموم بر این باور غلط ساخته شده که حکومت برای تامین بودجه برنامههای خود نیازمند درآمد مالیاتی است؛
هنگامی که هزینهها از درآمدها پیشی میگیرد، حکومت مجبور به استقراض میشود و یک بدهی فزاینده مانند بدهی امریکا نهایتا به فروپاشی اقتصاد منجر خواهد شد
این یک باور غلط است
بسیاری از سیاستمداران هم بر این باور غلط تاکید میکنند؛ مثلا جمله معروف ولی احمقانه اوباما بعد از بحران مالی که «خانوادهها در سراسر کشور دارند کمربندهاشون رو سفتتر میبندند (صرفهجویی میکنند)؛ دولت فدرال هم باید کار مشابهی بکند»
ولی دولت فدرال شباهتی به خانواده ندارد!!
اَلِن موزلر تازه یک خانه جدید خریده بود؛ برای تشویق فرزندانش به انجام کارهای خانه یک سیستم طراحی کرد که بابت هر کاری تعدادی کارت بهشون میداد؛ مثلا تمیز کردن باغچه ۳ کارت و تمیز کردن آشپزخانه ۵ کارد و ...
بعد از ۲ هفته مشاهده کرد فرزندانش هیچ کاری انجام نمیدن!
وقتی ازشون پرسید جواب دادند «چرا باید برای این کارتها کار کنیم؟ اونها هیچ ارزشی ندارند»!
اینجا بود که موزلر متوجه اشتباه خودش شد؛ اونها باید به کارتها «نیاز» پیدا میکردند! استراتژی رو عوض کرد:
بهشون گفت لازم نیست هیچ کاری انجام بدن ولی سر هر ماه باید ۳۰ کارت بهش بدن وگرنه👇
امتیازاتشون مثل بازی کامپیوتری، دیدار با رفقا و غیره رو از دست خواهند داد!
حالا خانه موزلر همیشه تمیز بود و اون کارتها هم ارزش پیدا کردند!
فکر میکنم منظور موزلر که از طراحان MMT یا «تئوری جدید پولی» هست رو فهمیده باشید:
دولت به پول ما نیازی نداره! ما به پول دولت نیاز داریم
من، شما، خانوادههامون، شرکتهای خصوصی و حتی حکومتهای محلی یک فرق اساسی با دولت مستقر داریم:
ما مصرف کننده پول هستیم و دولت «ناشر» پول! برای همین است که مقایسه اقتصاد کشور با اقتصاد خانواده اشتباه است! ما دستگاه چاپ پول نداریم!
وقتی شروع به دیدن قضایا از این زاویه کنید متوجه میشید چرا خیلی از باورهای ما درباره اقتصاد اشتباه است؛
اگر اوضاع امریکا بعد از بحران ۲۰۰۸ رو دنبال نکرده باشید شاید اوضاع پساکورونا بتونه به درک بهتر کمک کنه؛ همین الان دولت #بایدن مشغول تصویب یک بسته کمک ۱.۹ تریلیون دلاری است
آیا این پول از جیب مالیات دهندهها پرداخت خواهد شد؟ جواب خیر هست؛ به محض تصویب قانون و با فشار چند دکمه در فدرال رزرو (بانک مرکزی امریکا) این پول از هیچ به وجود خواهد آمد!
برای علاقهمندان به مباحث فلسفی میشه گفت این شاید تنها تجربه ما از Creatio Ex Nihilo (آفرینش از هیچ) باشه😂
شاید بپرسید با این اوصاف امریکا اصلا چه نیازی به انتشار اوراق قرضه برای تامین کسری بودجه دارد؟ جواب این هست که نیازی ندارد! در واقع اوراق قرضه فقط یک نوع دیگر از دلار است که دولت بابت آن به شما بهره پرداخت میکند؛
این تفاوت بنیادین «شما» و «حکومت» در «قرض گرفتن» است
دلیلی که ما پول قرض میکنیم برای این است که پولی نداریم!
میدانم سوالی که هماکنون در ذهن دارید این است که «آیا حکومت میتواند بدون هیچ مشکلی تریلیونها دلار چاپ کند»؟
پاسخ MMT منفی است؛ محدودیتهایی برای این امر هست ولی نه به دلیل کسری بودجه!
مهمترین امری که باید مورد توجه قرار گیرد «تورم» است؛ یعنی تزریق یا چاپ پول نباید به صورتی باشد که بر تورم اثر منفی بگذارد؛ البته در اینجا هم باز تصورات شما اشتباه است! در واقع صرف اضافه شدن یا چاپ پول نیست که باعث تورم میشود بلکه چگونگی تزریق آن به اقتصاد است!
برگردیم سر بیلبورد ترسناک معروف خیابان ۴۳ غربی نیویورک!
ذهن بسیاری از افراد بلافاصله به سمت بحران بدهی یونان و دیگر کشورهایی از این دست میره که علنا به دلیل عدم توان بازپرداخت بدهی و افزایش سرسامآور نرخ بهره بدهیها به مرز ورشکستگی رسیدند!
پس چرا امریکا نه؟
پاسخ ساده است! برای اینکه به وضعیت اون کشورها دچار نشید باید از ۱ عامل برخوردار باشید؛
*بدهیهاتون به ارز دولتی خودتون باشه
یونان با پیوستن به اتحادیه اروپا و قبول یورو به عنوان واحد پول به این وضعیت دچار شد به این دلیل ساده که دیگه قدرت چاپ پولی که بدهیهاش با اون بود رو نداشت
همین بلا سر ایتالیا و اسپانیا و کشورهایی مثل آرژانتین که بدهی خارجی داشتند آمد ولی در همین بازه زمانی کشورهایی مثل امریکا و بریتانیا که خودشون اختیار چاپ پول خودشون رو داشتند به راحتی صدها میلیارد به اقتصادهای خودشون تزریق کردند!
حقیقت اینه که امریکا میتونه همین فردا
با چند کلیک کامپیوتری کل بدهی خودش رو تصفیه کنه ولی بنا به دلایل فراوانی که در حوصله این رشتو نیست نه نیازی به چنین کاری داره و نه تمایلی به انجام اون؛
برای نمونه میتونید به اقدامات بانک ژاپن در بازخرید چند تریلیون ین از بدهی دولت ژاپن هم مراجعه کنید؛ هیچ تورم مشابه
زیمبابوه و ونزوئلا هم اتفاق نیفتاد چون همانطور که قبلا گفتم تصور اینکه به صرف اضافه شدن پول از ارزش اون کم میشه یک تصور اشتباه است.
در واقع تبدیل بدهی ژاپن با پول نقد باعث کاهش تورم هم شد چون پول نقد بهره ندارد!
برای درک بهتر MMT (تئوری جدید مالی) کتاب «افسانه کسری بودجه» رو پیشنهاد میکنم؛ در واقع بخش اعظم مطالب این رشتو برگرفته از ۳ فصل اول این کتاب میباشد؛
خوشحال میشم نظرات دوستانی که تخصص اقتصاد دارند رو راجع به نقاط قوت و ضعف بشنوم؛
اگر مطلب مفید بود هم ریتوییت راه دوری نمیره🙏🏾
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
دوستان زیادی لطف کردند و در مخالفت با این توییت و حمایت از اقدامات شرکتهایی مثل فیسبوک استدلالهایی کردند که فکر میکنم بد نباشه به طور خلاصه نشون بدم چرا هیچ کدوم اون استدلالها پایه درستی نداره👇
اول از همه دعوا سر چیست؟
شرکتهایی چون فیسبوک و توییتر پلتفرمهای اجتماعی هستند که طبق قانون معروف به Section230 دارای ۲ مزیت بیسابقه برای سایر شرکتها شدند؛ اول اینکه در باب مطالبی که کاربران منتشر میکنند مسئولیت حقوقی ندارند و دوم اینکه حق تعدیل (moderate) مطالب رو دارند
ما میگیم اولی خوبه و دومی نیاز به بازبینی داره و در حالت فعلی منجر به نوعی دیکتاتوری Big Tech شده؛ حالا استدلالات مخالفان:
۱- سانسور و حذف اکانتها قانونی بوده؛
پاسخ: نمیگیم غیرقانونی بوده میگیم خود قانون مشکل داره
۲- شرکت خصوصی هستند؛
پ: باشند! شرکت خصوصی بری از اشتباه است؟