1/ دوازدهمین روز بازداشت بود که مرا از انفرادی به اتاق بازجویی می بردند. چهارشنبه 21 شهریور 97. اولین باری بود که خبری از نوشتن و سوال و جواب مکتوب نبود؛ بازجو همچنان درباره ورکشاپ گرجستان که در آن شرکت نکرده بودم سوال می پرسید. آن روز بازجو رمز گوشی و ...
#رشتو #نجمه_واحدی
#رشتو #نجمه_واحدی
2/ و پسورد ایمیل می خواست که از روز اول نداده بودم. می گفت ما بنا داشتیم شما را چهار روز در اینجا نگه داریم ولی چون خودتان با ما همکاری نمی کنید تا امروز اینجا مانده اید. کاملا مطمئن بودم ادعایش واقعیت ندارد چون در چهارمین روز، بازجویی های اصلی حتی شروع هم نشده بود. سوالات آن ...
3/ روز همگی درباره چیزهای دیگری بود؛ و بیشتر درباره آن ورکشاپ. اما آن روز، کاملا گذرا، وسط سوال و جواب هایش به ایمیلی اشاره کرد که کسی برای من فرستاده بود و به من پیشنهاد همکاری برای تولید محتوای یک وبسایت (در حوزه مسائل حقوقی زنان) را داده بود. ایمیل را به خاطر داشتم، و پاسخ ...
4/ منفی خودم را هم همینطور. ایمیل بهمن ماه سال 93 ارسال شده بود؛ که چه بسا آن زمان آن وبسایت حتی هنوز فیلتر هم نبود. اما من برای نپذیرفتن آن پیشنهاد دلایل خودم را داشتم. خاطرم هست روز بازجویی همانقدر که او گذرا اشاره کرد، من هم گذرا گفتم «خب من که قبول نکرده بودم» و رد شدم. کل...
5/ ماجرا آن قدر برای من واضح بود که حتی همان اشاره گذرای او را هم جدی نگرفتم. برای من شبیه این بود که انگار در روز چهارشنبه کسی مثلا گفته باشد دیروز که دوشنبه بود فلان شد، من هم بگویم دیروز که سه شنبه بود. همینقدر پیش پا افتاده و بی اهمیت. در طول شصت و هفت روز بازداشت، به خاطر...
6/ ندارم هیچ روز دیگری هم در بازجویی ها به آن ایمیل دعوت به همکاری اشاره شده باشد. حتی در دو جلسه دادگاه هم درباره آن ایمیل چیزی پرسیده نشد. دو سه بار دیگری در بازجویی های دیگر تاکید کرده بودم با آن وبسایت و صفحه مجازی اش همکاری نمی کنم، ولی درباره آن ایمیل حتی دیگر حرفی هم ...
7/ نزدیم. برای من واضح بود که آنها هم متوجه شده اند جواب من به آن ایمیل منفی بوده و هرگز با آن وبسایت همکاری نکرده ام. آنقدر از جواب سربالا و بی پاسخ نهایی گذاشتن آن ایمیل، و عدم وجود همکاری بعدترش مطمئن بودم که حتی خنده دار بود صرف آن «پیشنهاد» بتواند برای من دردسر ساز شود...
8/ ولی شد. درست شبیه آن «دوشنبه»ای که دیروزش نبوده ولی به آن استناد شده، در حکم نهایی دادگاه فقط همان ایمیل، «سند»ی برای همکاری من با آن وبسایت، و به تبع آن همکاری با موسسه ای (IREX) که آن را حمایتگر مالی آن وبسایت عنوان کرده اند، دانسته شده. یک بار دیگر مرور می کنم که چطور...
9/ «همکاری با دولت متخاصم آمریکا» بخشی از اتهامات من است: به استناد یک ایمیل که در سال 93 برای من ارسال شده و در آن به من پیشنهاد شده با یک وبسایت حقوقی در حوزه زنان همکاری کنم، ایمیلی که من به آن جواب سر بالا دادم و هیچوقت آن پیشنهاد را قبول نکردم، همکاری من با آن موسسه(IREX)...
10/ و لابد #دولت_متخاصم_آمریکا (که ادعا شده یکی از حامیان مالی آن موسسه است)، برای #شعبه_15 #دادگاه_انقلاب متقن و محرز شده!
*
در دو سالی که از بازداشت ما می گذرد، بارها دیگران از من پرسیده اند «واقعا به خاطر برگزاری #کارگاه_شروط_ضمن_عقد کسی را دستگیر و زندانی می کنند؟»...
*
در دو سالی که از بازداشت ما می گذرد، بارها دیگران از من پرسیده اند «واقعا به خاطر برگزاری #کارگاه_شروط_ضمن_عقد کسی را دستگیر و زندانی می کنند؟»...
11/ من در رای نهایی دادگاه به همکاری با سه موسسه متهم و در نهایت به خاطر این اتهامات محکوم شده ام. این بخشی از رای دادگاه است؛ خودتان قضاوت کنید که چطور می توانند کسی را به خاطر برگزاری کارگاه شروط ضمن عقد دستگیر و زندانی کنند...
12/ 
13/ آنچه تحت عنوان #پروژه_ازدواج_برابر، همانطور که در این بخش از رای دادگاه، و با همین منطقی که اشاره شد، از آن در پرونده ما یاد میشود، و اتهام اصلی ای بود که برای آن بازداشت شدیم و تفهیم اتهام اولیه ما بر اساس آن بود، در واقع اتهامیست که گذشته از آنکه حتی اگر رخ داده باشد هم...
14/ دلیل جرم انگاری آن چیزیست که در این بخش از رای دادگاه آمده. یعنی این تصور که اهداف فمینیستها از برگزاری کارگاه شروط ضمن عقد، با قاعده دینی و عرفی آن منافات دارد. و جالب اینکه شاهد این ادعا هم این جمله است که در آن بر مفید بودن شروط ضمن عقد تاکید شده که میتوان گروههای مختلف...
15/ جامعه (از جمله فمینیستها) را به استفاده از این ظرفیت قانونی ترغیب کرد. اگر هدف از برگزاری کارگاه شروط ضمن عقد، تاکید بر مفید فایده بودن خود این شروط نیست و اهداف «فمینیستی»ایست که دادگاه ادعا می کند، پس چرا در همین بخشی که نقل شده به جذب کردن خود فمینیستها اشاره شده؟...
16/ جز این است که این بخش نشان میدهد هدف، ترویج «شروط ضمن عقد» است، به هر زبانی؟ و نه ترویج اندیشه فمینیستی! وگرنه چرا باید با مذهبیون از دید شرعی راجع به شروط ضمن عقد گفت، و با فمینیستها از دید برابری جنسیتی، اگر هدف اصلی و پنهان، ترویج «برابری جنسیتی در اندیشه فمینیسم» باشد؟...
17/ آن وبسایت حقوقی، در راستای ترویج شروط ضمن عقد فعالیت داشته است و در رای دادگاه نام موسسه IREX با توضیحاتی که به تفصیل درباره آن داده شده، و حمایتگر مالی آن وبسایت شناخته شده، صرفا به این دلیل که من هم در برگزاری کارگاه های شروط ضمن عقد فعالیت داشته ام، به عنوان موسسه ای ...
18/ که من با آن همکاری کرده ام نام برده شده است. موسسه ای که قبل از تشکیل این پرونده عجیب علیه ما، حتی از وجود خارجی اش هم بی خبر بودم. علاوه بر اینکه نام من به عنوان گردانندگان آن وبسایت (که پیشنهاد همکاری با آن را هرگز نپذیرفتم) بارها آورده شده، نامم را به عنوان ادمین...
19/ صفحه تلگرامی این وبسایت هم آورده اند. به عنوان بخشی از «فعالیت گسترده در فضای مجازی»، که جزو اتهامات من است. در حالی که سازمان اطلاعات سپاه پس از بازداشت من و ضبط و توقیف وسایلم و دسترسی پیدا کردن به اکانت های مجازی ام، به خوبی می داند که من ادمین این صفحه تلگرامی نبوده ام...
20/ و دسترسی ای به تنظیمات این صفحه نداشته ام.
در حالی دادگاه من را متهم به همکاری در "پروژه خانواده برابر" کرده که هیچ سند یا قرارداد و یا مدرکی که نشانی از همکاری من با این وبسایت باشد، یا نشان دهد در قبال این همکاری چیزی به دست آورده ام، در پرونده وجود ندارد. در رای نهایی...
در حالی دادگاه من را متهم به همکاری در "پروژه خانواده برابر" کرده که هیچ سند یا قرارداد و یا مدرکی که نشانی از همکاری من با این وبسایت باشد، یا نشان دهد در قبال این همکاری چیزی به دست آورده ام، در پرونده وجود ندارد. در رای نهایی...
21/ نیز تنها استناد به «حضور فعال من در کارگاه های شروط ضمن عقد» و آن «ایمیل دعوت به همکاری» به عنوان سند چنین همکاری ای عنوان شده. سند همکاری من با موسسه ای که در رای دادگاه نامش را IREX عنوان کرده اند، و دولت آمریکا را یکی از حامیان مالی اش دانسته اند...
22/ وقتی نهادی خود را موظف به پاسخگویی و توضیح و ارائه سند و مدرک نداند، می توان به راحتی صدق و کذب را به هم آمیخت و اتهامات جدید هم ساخت. بخش دیگری از اتهامات من «فعالیت گسترده در فضای مجازی ست»؛ البته تا شهریورماه سال 97؛ یعنی زمانی که پرمخاطب ترین فضایی که در شبکه های مجازی...
23/ در اختیار داشتم صفحه تلگرامم بود با نهایتا دو هزار عضو. و تازه چندماهی بود عضو اینستاگرام شده بودم و فعالیت چندانی در این فضا نداشتم. در توییتر هم که فعال نبودم، و صفحه فیس بوکم را هم با وجود عمومی بودن عده زیادی نمی خواندند. اما در رای دادگاه، علاوه بر ردیف کردن موارد ...
24/ مختلفی (حتی گروه درسی تلگرامی دانشکده ام به عنوان کانالی که من مدیر آن بوده ام)، گفته شده که در آن ایمیلِ پیشنهادِ همکاری، شخص دعوت کننده مدیریت وبسایت دیگر خودش را هم به من پیشنهاد داده! چیزی که حتی در آن ایمیل نبوده. بارها در رای دادگاه از من به عنوان گرداننده آن وبسایت ...
25/ دیگر هم اسم برده شده، بدون هیچ مدرک و سندی که بر چه اساس من ادمین این وبسایت ها و صفحات مجازی شان محسوب شده ام. اما تاکید شده که این صفحات با حمایت موسسه «خانه آزادی» فعالیت می کنند. دومین موسسه ای که به شکل های مختلف، من را به همکاری با این...
ادامه در #رشتو ی بعدی
ادامه در #رشتو ی بعدی
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
