۰۱/۱۲
میخوام از تجربه نزدیکم با چینیها بگم:
حدودا ۱۱ سال پیش بود که ساخت پروژه کارخانه کنسانتره آهن بهم پیشنهاد شد. تکنولوژی این کارخونه با این فرمت توی ایران نبود، نزدیکترین نمونه یه کارخانه توی قزوین بود که اصلا قابل قیاس نبود.
یک شخص ایرانی و چینی(پدرخانمش) شریک بودن...
👇🏻
۰۲/۱۲
۴۹ درصد طرف چینی و ۵۱ درصد طرف ایرانی (بخاطر قوانین داخلی)
برآورد هزینه ساخت ۶۰ میلیارد بود که به عهده طرف ایرانی بود و طرف چینی هم وظیفه طراحی کارخانه، تجهیز و دستگاهها رو به عده داشت.
کارخانه جاده زنجان به تبریز توی زمین بزرگی واقع شده بود که شامل ساختمان اداری...
👇🏻
۰۳/۱۲
سولهها، ساختمانهای تصفیه خانه با استخر دوار در ارتفاع ۱۲ متری، استخرهای مستطیلی ۳۰ در ۷۰ متر، بچینگ، جاده اختصاصی و.... میشد.
نقشهها تعمدا به زبان چینی بود و قبل از من چند مهندس دیگه با مطالعه نقشهها گفته بودن کار ما نیست، اما چرا؟
اول اینکه نقشهها چینی بود و ناگویا
👇🏻
۰۴/۱۲
دوم اینکه نقشهها با مقیاس معمول ۱/۱۰۰ طراحی نشده بود و ما فقط نسخه چاپی داشتیم. این یعنی مطلقا به روشهای متداول نمیشد نقشهخوانی کرد.
سوم اینکه تعمدا برشهای نقشه کاملا متناقض و غلط طراحی شده بود.
طرف چینی اصرار داشت که این کار هیچ مهندسی نیست جز مهندس چینی!(زِکی)
👇🏻
۰۵/۱۲
چرا؟
چون اینجا هم دارن زور میزنن اولا نفر ایرانی نتونه نقشه خوانی کنه و بفهمه و یلد بگیره، دوم اینکه برای مهندسین خودش اشتغال ایجاد کنه
یک روز زمان من به مطالعه نقشه گذشت و نهایتا گفتم من این پروژه رو قبول میکنم، طرف چینی بال بال میزد اما طرف ایرانی پشتم وایستاد
بعد از
👇🏻
۰۶/۱۲
دو روز بالاخره متوجه ایرادات نقشه شدم و نحوه عملکرد و ترتیب دستگاهها و استخرها رو فهمیدم و نشستم به رفع باگها
چند روز بعد متوجه شدم استخرهای دوار باید توی ارتفاع ۱۲ متری باشه اما نیازی نیست به ساختمون با اون عظمت براش ساخت، با اینکه قبل از طراحی از محل بازدید کرده بودن
👇🏻
۰۷/۱۲
مشخص بود عمدا این کار رو کردن که هزینه ساخت بره بالا و اونها هم تکنولوژیشون رو با قیمت بالاتری شریک بشن( بدلیل قرارداد شراکتشون)
بجای ساخت دو تا ساختمون هیولا دو تا تپه رو با بولدزر ۱۴ ۱۵ متر تخریب کردیم تا به ارتفاع ۱۲ متری از سطح زمین برسه و استخرهارو اونحا ساختیم
👇🏻
۰۸/۱۲
در نتیجه تصفیهخانه توی به ساختمون کوچیک جا شد و نزدیک به ۱۲ میلیارد از هزینه ساخت کاهش پیدا کرد
به سولهها که رسیدیم بعد از ساخت باید پایه دستگاهها جانمایی میشد
در تمام این مدت چند مهندس چینی خچحقوق گرفته که فقط اونجا بخورن و بخوابن تا زمان نصب دستگاهها...!
👇🏻
۰۹/۱۳
اما وقتی زمانش رسبد و ابعاد پایه دستگاهها رو ازش خواستم گفت به من ربطی نداره من فقط نصبش میکنم!
با بدبختی این مرحله رو هم انحام دادیم
بعد از ساخت کارخونه هم امثر پرسنل چینی هستن حتی توی فاز ۲ کارخونه
از نکات جالب این بود که بعد از اومدن مهندسهای چینی پیش خودم گفتم
👇🏻
۱۰/۱۲
ما که چینی بلد نیستیم، اونا هم فارسی بلد نیستن پس باهاشون انگلیسی صحبت کنیم اما وقتی بهش گفتم Hello مثل بز نگاهم کرد. معلوم شد انگلیسی بلد نیستن و یه مترجم ۱۷ ساله آوردن. اما مترجم فقط چینی بلد بود و با یه دفترچه توی دستش از ما فارسی یاد میگرفت، حقوقم میگرفت!(اشتغالزایی)👇🏻
۱۱/۱۲
یک هفته بعد از استقرار چینیها سگ نگهبانمون ناپدید شد، ۳ روز بعد یه هر توی روستای بغلی!
داستانش مفصله که چطور بهشون به دستی زدم که بفهمم کار اوناست. اما جالبه بدونید اسم آلت خر و سگ میومد چشاشون برق میزد وون جزو غذاهای گرون چینه
الانم توی اون منطقه هیچ جونوری نمونده
👇🏻
۱۲/۱۲
به رانندههای کامیون که براشون بار میبره پول میدن که براشون سگ ببرن
خلاصه که من انحصار چینیها رو به چشمم دیدم و تخریب وحشتناکی که از خودشون بجا میذارن
مثل: انحصار، تخریب محیط زیست، بیکاری، نفوذ و...