از هند فیلی آوردند و به خانه تاریکی بردند و مردم را به تماشای آن دعوت کردند
مردم در آن تاریکی نمیتوانستند فیل را با چشم ببینید
ناچار بودند با دست آن را لمس کنند.
کسی که دستش به خرطوم فیل رسید.
گفت: فیل مانند یک لوله بزرگ است.
دیگری که گوش فیل را با دست گرفت گفت:
فیل مثل بادبزن است. یکی بر پای فیل دست کشید و گفت:
فیل مثل ستون است. و کسی دیگر پشت فیل را با دست لمس کرد
و فکر کرد که فیل مانند تخت خواب است.
آنها وقتی نام فیل را میشنیدند هر کدام گمان میکردند
که فیل همان است که تصور کردهاند.
۲)
فهم و تصور آنها از فیل مختلف بود و سخنانشان نیز متفاوت بود.
اگر در آن خانه شمعی میبود، اختلاف سخنان آنان از بین میرفت.
ادراک حسی مانند ادراک کف دست، ناقص و نارسا است.
نمیتوان همه چیز را با حس و عقل شناخت.
گاهی دیدن هم لازم است.
نکته۳)
💠 نکته : همیشه قضاوت ما این چنین است .
آنچه حس می کنیم ملاک قضاوت ماست .
اگرحتی به انذاره نورشمعی بینش ودانش درقضاوت ما باشد بهتر قضاوت می کنیم .
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
۴)
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
کوتاه ولی قابل تأمل:
مترجم استانداری شیراز تعریف می کرد در زمان استانداری آقای دانش منفرد،قرار بود قاضی القضات کشور سودان به شیراز بیاید من واستاندار به فرودگاه قسمت تشریفات رفتیم! وقتیکه هواپیما به زمین نشست، پای پلکان رفتیم! قاضی القضات سودان را به قسمت تشریفات آوردیم!
اوایل شهریور ماه میوه های مختلف شیراز رسیده بود! سبدی از انواع میوه در قسمت تشریفات روی میز گذاشته بودند! هرچه تعارف به مهمان کردیم چیزی نخورد! به استانداری آمدیم، باز انواع میوه ها و تنقلات و غیره آماده بود، استاندار خیلی اصرار کرد ولی باز رییس قوه قضاییه سودان میل نکردند!
۲)
بالاخره استاندار جلسه داشت، مترجم همراه رییس قوه قضاییه سودان برای سرکشی پر بازدید به دانشکده حقوق می روند! مترجم از او می پرسد، چرا با اینکه زیاد به شما تعارف شد ولی چیزی نخوردید!؟ می گوید من از کشور سودان آمده ام که مردم آن فقیر هستند و دسترسی به انواع میوه را ندارند، اگر..
مرد سیرفروش گفت:قدری از این سیرها ببر که از سیر به سلامتی راهی ست
و من به یاد آوردم که از سیری به دلیری هم راهی ست؛ زیرا که مولانا فرموده بود:
دیده سیر است مرا ، جان دلیر است مرا، زَهره شیر است مرا...
آدم سیر که باشد دلیر هم می شود، اما نه سیری معده
که سیری جان؛ گرسنگی، ضعف و زبونی می آورد؛ نه فقط گرسنگی تن که گرسنگی «من».
اما « گرسنگیِ من »حتی اگر همه جهان را هم بخورد ،برطرف نمی شود، زیرا که کوزه چشم حریصان به این آسانی ها پر نخواهد شد و سعدی بود که گفت:
چشم تنگِ دنیادوست را یا قناعت پر کند یا خاکِ گور ...
۲)
«آز» تنها اسم یک رذیلت نیست در آدمی که قرن ها پیش در ادب فارسی نام دیوی بوده است که هر چه می خورده، سیر نمی شده است!
حرص و آز و سیری ناپذیری، بیماری سخت و صعب العلاجی ست که دارویی جز خرسندی ندارد و علاجش فهم داشته ها و قدر دانستن دارایی ها و نعمتها و فرصتهای خویش است.
🔴 «دیپ فیک» (deepfake)، ترفندی خطرناک برای تحریف واقعیت...
«دیپ فیک» یا «جعل عمیق» به ویدیوهایی اتلاق میشود که در آنها با استفاده از نرم افزارهای هوش مصنوعی مجموعهای از فیلم ها و عکسهای یک شخص خاص را ترکیب کرده و تغییر داده و حرکات و گفتاری برای آن فرد تولید...
میکنند که در اصل وجود خارجی ندارد و آن فرد در دنیای واقعی آن حرکات یا گفتار را انجام نداده است. کارکرد «جعل عمیق» در ویدیو یا فیلم را میتوان عینا همچون کارکرد فوتوشاپ بر روی عکسها تشریح کرد.
با استفاده از این فناوری می توان صدایی مشابه یک فرد را روی یک شخصیت گذاشت و سپس...
۲)
حرکات لب او را با صدا منطبق کرد.
تهدید دیپ فیک Deepfake چه قدر جدی است؟
قطعا این فنآوری میتواند در آینده چالش بسیاری خصوصا در حوزه سیاست ایجاد کند.تا جایی که عدهای اعتقاد دارند که جنگ جهانی سوم با یک ویدیو جعلی به راه خواهد افتاد
گویند؛روزی "مطربی" نزد "مرحوم کرباسی" که از علمای "عهد فتحعلی شاه" بود آمد و حکم شرع را در مورد "رقصیدن" پرسید.
کرباسی با عصبانیت جواب داد:
"عملی است مذموم و فعلی است حرام."
مطرب پرسید:
"حضرت آقا، اگر من دست راستم را بجنبانم حرام است؟"
مرحوم کرباسی گفت: "خیر!"
مطرب پرسید: "اگر دست چپم را بجنبانم؟!"
مرحوم کرباسی گفت: "خیر!"
سپس مطرب از "حکم شرعی" در مورد تکان دادن پای راست و چپ پرسید و هر بار مرحوم کرباسی گفتند: "خیر" ایرادی ندارد.
اصولا دست و پا برای "جنبانده شدن" خلق گشته اند.
مطرب که منتظر این فرصت بود
۲)
از جای خود بلند شد و در مقابل دیدگان بهت زده مرحوم کرباسی و حاضران مجلس "شروع به رقصیدن کرد" و گفت:
"حضرت آقا، رقص همان تکان دادن دست ها و پاهاست که فرمودید حرام نیست.
مرحوم کرباسی در جواب گفت:
ازعروسیشان گذشت،زن فاضله به شوهر گفت:ببین من با تو قرارگذاشتم که مطابق شریعت زندگی کنيم،شوهر گفت همينطور است
زن گفت ببين در شریعت خدمت كردن به پدر شوهر و مادر شوهربرعروس واجب نیست
همچنین در شریعت است که مسکن زن بر شوهر الزامی میباشد، پس باید برایم منزلى جداگانه مهیا کنی
۲)
آقای شوهر فكر كرد كه تهيه مسکن جداگانه چندان مشکلی نیست، اما پدر و مادر پیر تکلیفشان چه میشود؟ مرد این ناراحتی را نزد استادی از علما که فقیه بود بیان كرد. بعد از طرح مشكل، استاد جواب داد که حرف همسرت درست است و در اينجا حق با اوست.
مرد جواب داد: جناب استاد من نیامدهام که...
در کتاب مظفرنامه چنین حکایت شده که در ایران، گوشت از قرار هر کیلو دو ریال بوده
روزی قصابیهای تهران خودسرانه گوشت را یک ریال گران کردند.
مردم چون چنین دیدند عصبانی شدند و به خیابانها ریخته و بر علیه قصاب ها شعار دادند!
این خبر به گوش مظفرالدینشاه رسید و
اعضاء دولت برای آرام کردن مردم از او کمک خواستند! سلطان صاحب قران فکری کرد و گفت: بروید و به قصاب ها بگویید گوشت را دو ریال گران تر از آنچه خود گران کرده اند به مردم بفروشند! یعنی هر کیلو گوشت شد از قراری پنج ریال!
مردم چون دیدند قیمت گوشت بالاتر رفته این بار به خیابانها...
۲)
ریخته و مغازه ها را به آتش کشیدند.
هیئت دولت نزد قبله عالم رفتند و به عرض همایونی رساندند که تدبیر شاه شاهان کارساز نشد و مردم این کردند و آن نمودند! این دفعه مظفرالدینشاه گفت: حالا بروید و یک ریال گوشت را ارزانتر کنید! یعنی هر کیلو گوشت شد چهار ریال! و...