اول باید چند کلمه از علایق و توانمندیهایتان بنویسید تا برای بستهبندی داوطلبانه مجله انتخابتانتان کنند.
#حرفه_هنرمند یک بنگاه انتشاراتی موفق است که از قیمت بالای مجله، فروش اقلام جانبی (سررسید، تقویم، پوستر)، آگهی، اشتراک، پیشخرید سازمانهای خصوصی و دولتی و چند قلم دیگر کسب درآمد میکند که نوش جانش. اگر انقدر شرایط بحرانی دارید که پول چهارتا کارگر را هم نمیتوانید بدهید که هیچ.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
#رشتو #واقعی
خوب من باید یک اعترافی کنم و بگم در اولین خرابکاری در نیروگاه #نطنز دست داشتم:
اسفند سال ۷۸ بود و فکر کنم اولین سالگرد روز #انرژی_هستهای فروردین سال بعد میشد. من تدوینگر یک فیلمی بودم که درباره انرژی هستهای و جاسوسبازی و این چیزها بود.
در یکی از سکانسها بازیگر نقش اول یک کابوسی میدید که در اون سالن سانتریفیوژهای نطنز منفجر میشه. طراح صحنه هم لیست ماکت #سانتریفیوژ داد: ۲۰۰ عدد. مدیرتولید هم با نامه تلویزیون رفت سازمان انرژی اتمی که آقا یک عکسی، مدلی، چیزی از سانتریفیوژ بدین ما ماکت درست کنیم.
روابط عمومی انرژی اتمی گفت چه کاریه؟ ما برای ۲۲ بهمن پونصدتا ماکت ساختیم الان تو انبار نطنزه. برین همونا رو بگیرین.
مدیر تولید هم میره نطنز که بگیره، بهش میگن چه کاریه این همه رو بار کامیون کنین؟ اصلا پاشین بیاین همینجا فیلمبرداری. کل گروه هم رفتن نطنز. (من تدوینگر بودم نرفتم).
۱/
با احترام به تمام فیلمهای اجتماعی چهار،پنج سال پیش سینمای ایران، بهنظرم رویکرد فیلمسازان عمدتاً فیلم اولی به آسیبهای اجتماعی (فقر، خشونت، مواد مخدر، خشونت علیه زنان، جرم، تفاوتهای اجتماعی) تبدیل به یک نگاه بهشدت سانتیمانتال و حتی "باغ وحش انسانی" شده.
فرمول فیلماولیها و "اجتماعیسازان" الان اینطوری است:
یک استار یا سوپراستار+چند بازیگر حرفهای+ چند لوکیشن پایینتر از میدان خراسان+یک طراح گریم نابغه+دوربین روی دست+جامپکات+نوید محمدزاده یا مشابه با کیفیت، و بدون موسیقی متن یا فقط یکی دو تراک مینی مال با نوای یک زن در بکراند.
در این فضا با فیلمهایی طرفیم که بازیگرانش بوی عرق میدهند و تکانهای دوربین روی پرده بزرگ سرگیجه آور است، اما حاصل کار برای ما-طبقه شهری آپارتمان نشینِ آنلاینِ شجریان گوش کنِ لیسانس به بالای نامجو دوست- "جذابیت توریستی" دارد؛ اما فیلمها "هیچ چیز" نیستند.