1) درست 17 سال قبل استاتوی حقوقی مجاهدین در ق.اشرف مشخص شد و آنان بعنوان «شخص حفاظت شده» تحت کنوانسیون 4 ژنو قرار گرفتند. #مسعود_رجوی آنرا یک پیروزی بزرگ قلمداد کرد (چون اسیر جنگی محسوب نشده بود).
در چنین روزی، بهمراه گروهی از کادرهای قدیمی مجاهدین تصمیم به فرار گرفتیم.
2) صبح فرار ما با یک گروه 7 نفره آغاز شد و به مقر آمریکایی ها که کنترل اشرف را به دست داشتند رفتیم. از روز بعد بقیه نفرات به صورت مختلف به آنجا می آمدند. قدیمی ها با فرار و جدیدتر ها با درخواست. رجوی به افراد قدیمی راحت اجازه جداشدن نمیداد.
3) آمریکایی ها که می باید ما را طبق قرارداد خودشان 3 ماهه آزاد میکردند و تحویل UNHCR میدادند، با تبانی سران مجاهدین، ما را چندین سال مثل یک اسیر در یک محل کوچک که با خاکریز و سیمهای خاردار و سیاج محصور شده بود نگهداشتند.
4)کوچکترین اعتراض ما با فشارهای بیشتر روحی و جسمی همراه بود. دوسال اول یکی از سخت ترین دوران ها را در این اسارت طی کردیم و سالهای بعد نیز فشارها به گونه ای دیگر تداوم داشت. پس از لو رفتن شکنجه های ابوغریب، تلاش کردند شرایط ما را اندکی تغییر دهند. این تغییر فقط نوع غذا بود.
5) صدها ایرانی در شرایطی بسیار دشوار این روزها را طی می کردند. حداقل 2 نفر در ماههای پایانی به جنون کشیده شده بودند. هر دو جوانان 26 ساله. مثل دیوانه ها در یک چادر زندگی می کردند و زباله هایشان را هم روی هم میریختند. شرایطی تلخ و دشوار بود و اندوه از دیدن آنها.
6) سران خیانتکار مجاهدین به آمریکایی ها گفته بودند اینها دشمن شما هستند و اگر اجازه آزادی به آنها بدهید، گرای شما را به جمهوری اسلامی می دهند و شما را هدف قرار میدهند. رجوی از آزادی جداشدگان در هراس بود چون فروپاشی تشکیلات خود را در آن می دید.
7) به همین خاطر آمریکایی ها صراحتاً گفتند که راستش را بخواهید ما به مجاهدین نیاز دارم (یعنی به همین خاطر نمیتوانیم شما را آزاد کنیم). میگفتند اگر شرایط شما سخت است به تشکیلات مجاهدین برگردید!
میگفتیم شما که مجاهدین را تروریستی میخواندید، پس چطور از ما میخواهید نزد آنها برگردیم؟
8) جوابی نداشتند، می گفتند مسئله شما سیاسی است!
تنها کسی که از آزار و اذیت ما توسط آمریکایی ها سود میبرد #مسعود_رجوی و #مریم_رجوی بودند. به نیروهایی که قصد جدایی داشتند میگفتند ببینید آمریکاییها هیچکس را آزاد نمیکنند و به خارج نمی فرستند. اگر بروید شما هم این وضع را دارید.
9) از سال سوم اعتراضات ما آغاز شد. اعتصاب ما ماهها ادامه داشت اما صدای ما به کسی نمیرسید. همانطور که در تصویر میبینید، ما در یک اعتراض گسترده چندین ماهه بودیم. آنها هم فشارها را بیشتر می کردند. میگفتند دمکراتیک از شما میخواهیم که اعتراض نکنید وگرنه به فشار متوسل میشویم.
10) در چنین شرایطی، نه #BBC اخبار ما را پخش می کرد و نه #VOA، همگی ما را سانسور کرده بودند. یعنی صدای 200 سرکوب شده در اسارتگاه آمریکایی ها را کاملاً بایکوت خبری کرده بودند. دهها تن از خانواده های ما در خارج کشور، با این رسانه ها تماس داشتند ولی خبر ما کاملاً بایکوت بود.
11) در این شرایط بود که ما بخوبی شبکه های ضدایرانی #BBC و #VOA و #رادیو_فردا را شناختیم. آنها فقط آنچه علیه ایران بود را منتشر می کردند نه آنچه علیه آمریکا بود. حتی اخبار #القاعده در #گوانتانامو را انتشار می دادند اما از آنچه در اسارتگاه آمریکایی ها در عراق میگذشت خبری نبود.
12) آنچه بر ما در این 4 سال گذشت، در این مختصر نمیگنجد، اما سالهایی بسیار سخت و دشوار بود. آنچه میبینید در سال سوم و چهارم بود، دو سال اول در یک کمپ بسیار بدتر بودیم. جز خاک و خاکریز و سیمهای خاردار هیچ نبود. توفانهای خاک و آفتاب سوزان بدون توالت مناسب. حمام 5 دقیقه ای...
13) چادرهایی که 12 نفر در آن زندگی میکردند فاقد گرمایش و سرمایش مناسب. هر نفر 6 لیتر آب در تابستانی داغ، بدون یخ، اعتراضها مصادف بود با زندانی شدن در جایی که به آن قفس میگفتند. ساخته شده از سیمهای خاردار. و بعدها در سلول چوبی انفرادی.
14) شبها 3 بار تردد به چادرها که کفپوش چوبی داشت با کوبیدن پوتین به آن و بدخواب کردن نفرات، روزها 3 بار در گرمای داغ و سرما به خط شدن زیر آفتاب تابستان عراق به مدت 1 ساعت برای سرشماری، گاه نیمه شب همه را از چادرها در زمستان بیرون می کردند توی محوطه به زانو 3 ساعت می نشاندند.
15) شبهای کریسمس که باید جشن میبود، همه را وسط زمستان به مدت 7 ساعت توی یک محوطه جمع میکردند و کل چادرهای ما را به هم میریختند و لگدمال میکردند. گاه برخی سربازان لوازم ما را هم میدزدیدند.
فقط سال سوم که ناچار کمیساریا را خواستند بیاورند، اندکی ظاهر را تغییر دادند که فریبشان دهند.
16) تعدادی از سربازان آمریکایی که دارای شرف و انسانیت بودند، از وضع موجود ابراز دلخوری میکردند و به ارتش آمریکا فحش می دادند. تلاش میکردند با محبت با ما برخورد کنند اما بسیاری هم نژادپرست و وحشی بودند. اکثراً انسانهایی فقیر بودند که برای جمع کردن اندکی پول به جنگ آمده بودند.
17) آن آمریکایی که در تصویر مشاهده میکنید، کلنل جولی نورمن است که مسائل حقوقی را دنبال میکرد. 3تاری که دست اوست بچه ها سمبلیک ساخته بودند و به او هدیه کرده بودند.
هر سال یک سرهنگ حقوقی میآمد، برخی کارها را پیش میبرد و جابجا میشد. بعد از او خانم دیگری به اسم کلنل تورلاک آمد.
18) اولین روز که اعتراض ما شروع شد، با استقرار تیربار جلوی درب ورودی و زدن اسپری فلفل خواستند جلوی ما را بگیرند ولی اعتراض همگانی شد و از آن پس تلاش کردند اعتراض را با وعده های فریب پایان دهند. تنها کاری که پس از چندماه کردند، دادن یک وعده غذای گرم در روز بود!
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
فهوی حسین: روزنامه نگار مصری که گرایش ناسیونالیستی عربی و مشی ضد ایرانی هم دارد در یک مقاله مفصل در مقام مقایسه مصر و ایران چنین مینویسد: 1) ما و ایرانی ها بیش از سی سال پیش در فضای بین الملی در یک سطح بودیم.
2) ایرانی ها راه مبارزه و مقاومت در برابر ابر قدرتها، بخصوص آمریکا را انتخاب کردند و ما مسیر سازش را.
ما هرسال مزد خیانتمان به اعراب را از طرف آمریکا در قالب 4 میلیارد کمک بلاعوض میگرفتیم و ایرانی ها از همان اول فشار سیاسی، اقتصادی، تحریم و جنگ داخلی و جنگ نابرابر را تجربه کردند.
3) امروز ایران از یک قدرت منطقه ای به یک قدرت جهانی تبدیل شده که هیچ مشکلی در سطح منطقه و جهان بدون جلب نظر ایران قابل حل نیست.
و کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا 64 بار هر کدام عبارت ایران را در مناظره تلوزیونی خود بکار میبرند.
گویی حریفی جز ایران در سطح جهان ندارند.
ملت در فضای مجازی گیر داده اند به #مهرشاد_سهیلی و عجیب تر اینکه با تخریب او به #سعید_محمد هم میرسند.
واقعاً با اینهمه کینه و نفرت در وجودتان، کی عشق میورزید؟ وجودتان تخریب کسانی است که هیچ شناختی از آنها ندارید. نه به شما ظلمی کرده اند و نه پرونده سیاهی از آنان دارید!
چرا در وجود شما کینه از نسل انقلاب موج میزند؟ چه کسانی شما را مغزشویی کرده اند که غارتگران غربگدا را براحتی ستایش میکنید اما به کسانی که از عدالت میگویند و عشق به وطن و چشم به توان جوانان وطن دارند کینه می ورزید بدون اینکه اندکی مطالعه یا شناخت داشته باشید؟
ضدیت شما با نیروهای واقعی انقلابی، یعنی کسانی که بی چشمداشت نظر به #رهبری دارند و اتکای آنها به توان داخلی است و علیه #نولیبرالیسم هستند، یقیناً بی مزد و منت نیست. یا از سر جهالت و تحجر فکری است، و یا با اغراض خاص سیاسی و اقتصادی همراه است. #مهرشاد_سهیلی#سعید_محمد
قرارداد جدید فخرآور و ساغر کسرایی با دفتر شیمون پرز برای عضوگیری و تعلیم دختران فلسطینی:
1)فخرآور میگوید: «در سفر اعضای کنفدراسیون به اسرائیل برای دیدار با سران این کشور طی قراردادی با دفتر شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل قرار شد شرایط را فراهم کنیم تا گروهی از دختران نوجوان 👇👇
2) اسرائیلی و فلسطینی همزمان به واشنگتن سفر کنند و در کنگره با نمایندگان یهودی و مسلمان دیداری داشته باشند. کیت آلیسون (نماینده مسلمان کنگره آمریکا) و تد دویچ (نماینده یهودی کنگره) و همچنین کنت کتزمن رئیس یهودی گروه تحقیق کنگره آمریکا با این دانش آموزان دختر دیدار کردند».
3) پس از آن فخرآور ماموریت یافت تا با تکرار این مراحل، بخشی از جوانان دختر فلسطینی را جذب کرده و آنها را پرورش دهد تا از طریق اینترنت و فعالیت مجازی، مقاومت و مبارزه با صهیونیستها را کاری عبث جلوه دهد.
مهدی محمدی:
1)ظریف خطای بزرگی کرد؛ به صورت ماه آسمان آب دهان انداخت و این ننگ پاک نمیشود؛ هیچ توجیهی آب رفته را به جو بر نمیگرداند؛ او دیدگاهش را گفت و اکنون هرچه بگوید ظاهرسازیست؛ نام او در تاریخ ایران به عنوان کسی ثبت خواهد شد که ناجوانمردانه پنجه به صورت قهرمان شهید ملت کشید.
2) ظریف امنیت ملی را به خطر انداخته است؛ سوال این نیست که از این پس چگونه میتواند وزیر خارجه باشد، بلکه سوال این است که او تاکنون چگونه وزیر خارجه بوده است؟ وزیر خارجه چه کسی با چه دیدگاهی و با کدام اهداف؟ فردی با این دیدگاه ها دیگر چه گفته و چه کارهایی کرده است؟
3) قلب ایران آزرده است؛ در کوچه و خیابان میشنویم که حاج قاسم را یک بار دیگر شهید کردهاند؛ من نمیدانم جواد ظریف اکنون در چه اندیشهای است و به دنبال کدام دست توطئهگر میگردد اما به قول مولانا ادب نگه نداشته و لذا ‘نار شهوت را حطب’ شده است؛ مقصر دیگری وجود ندارد.
1)فایل صوتی ظریف نشان میدهد او در میانه جنگ با ذهنیتی سانتیمانتال از اینکه دیپلماسی در اولویت نیست دل آزرده بوده. یعنی حتی وزیر خارجه ایران درک چندانی از این امر بدیهی نداشته (و به نظر میآید هنوز هم ندارد) که ایران در سوریه درگیر جنگی تمام عیار علیه نیمی از قدرتهای جهان بود.
2)قدرتهایی که آمده بودند صد سال بعد از سایکس پیکو آمده بودند تا یکبار دیگر منطقه غرب آسیا را بین خود تقسیم کنند. این فایل نشان میدهد بین سالهای 91 تا 97 قاسم سلیمانی نه فقط فرمانده میدان در سوریه و عراق را به عهده داشته که تمام بار توجیه بقیه ارکان نظام (که اغلب با حضور ایران
3)در سوریه مخالف بودند) و بسیج نیروها و تجهیزات در داخل ایران را هم به عهده داشته. تاریخ قضاوت خواهد کرد که سلیمانی یک تنه چه نقشی در حفظ موجودیت ایران/عراق/سوریه و بیرون راندن نیروهای امپریالیستی از این منطقه داشته.
نکته مهم: 1) برنارد لویس میگوید تفاوت اصلی ایران با سایر کشورهای منطقه در این است که ایرانیان یک ملت حقیقی هستند و در نتیجه گرایش آنها به ایران از روی وطن پرستی است نه ملی گرایی. باید مراقب باشیم که وطن پرستی ایرانی پشت سر جمهوری اسلامی قرار نگیرد چرا که 👇👇👇ادامه...
2)چراکه وقتی یک ایرانی از دیدگاه ملی به مسائلی چون انرژی هسته ای نگاه کند بطور منطقی از آن حمایت خواهد کرد چرا که وقتی کشورهای اطراف ایران همه دارای سلاح اتمی هستند عقلانیت حکم می کند که ایران نیز سلاح اتمی داشته باشد. ادامه... 👇👇👇
3)لذا ما باید از طریق رسانه ها و ارتباطات وارد شویم تا وطن پرستان ایرانی را از پشتیبانی جمهوری اسلامی دور نگه داریم.
(توضیح: ملی گرایی یک پروسه مصنوعی است که در کشورهای جدید التاسیس مهندسی شده است در حالیکه ایرانیان بطور طبیعی، در روند تاریخ، به خاک و فرهنگ ایران وفادار هستند)