Thread by @zahra_sadeghian

#رشته_توییت
#تاریخ_جنایات_ایران
قسمت 32
آخرین تلاش مهدی برای سرکوبی طبرستان
1.خلیفه در آخرین ماه های عمر خود لشکری عظیم به فرماندهی پسر و ولیعهد خود هادی بن موسی بن مهدی با لشکری عظیم روانه گرگان شد. او یزید بن مزید را با لشکری مامور محاصره منطقه حکومت اسپهبد شروین نموده

2.و خود نیز بقیه طبرستان را محاصره کرد. محاصره طبرستان
شرایط خطرناکی برای اسپهبدان منطقه به وجود آورد. در نهایت ونداد هرمز راهی گرگان شده و با هادی به مذاکره نشست. در نهایت قرار شد با رفع محاصره طبرستان و به رسمیت شناخته شدن حکومت اسپهبدان در مناطق کوهستانی

3.ونداد هرمز خود را تسلیم هادی کند. هادی و ونداد هرمز در مسیر بغداد بودند که ناگهان اتفاق دیگری افتاد و مسیر سرنوشت ونداد هرمز و طبرستان را به کلی تغییر داد.
مرگ مهدی عباسی
در حالی که هادی با اسیر ارزشمند خود در راه بغداد بود، پدرش مهدی ، به طور ناگهانی درگذشت.

4.در مرداد ماه سال 165 مصادف با محرم 169 قمری، سومین خلیفه عباسی به دلایلی نامعلوم به طور ناگهانی راهی منطقه ماسبذان (واقع در استان ایلام) شد. ابن اثیر دو روایت متفاوت در مورد مرگ مهدی نقل کرده است. در روایت طبری مهدی قصد داشته احتمالا تحت نفوذ ملکه مقتدرش خیزران هادی را

5.از ولیعهدی عزل و پسر دومش رشید را به جای او منصوب کند. به همین دلیل تصمیم گرفت شخصا خبر را به پسر بزرگش بدهد و به سمت گرگان حرکت کرد ، اما در منطقه ماسبذان به دلایل نامعلومی بیمار شده و بعد از ده روز در 18 مرداد 165 در سن 43 سالگی بعد از ده سال خلافت درگذشت. اما در روایت

6.دوم کنیزی اشتباها با شرابی مسموم خلیفه را مسموم کرده بود. با مرگ مهدی، خلافت به پسر 22 ساله اش هادی رسید. مرگ ناگهانی مهدی به طور موقت اسپهبدان طبرستان را نجات داد.ونداد هرمز که اکنون به عنوان زندانی در بغداد به سر می برد نه تنها در زندان نبود بلکه به صورت یکی از نزدیکان

7.خلیفه جوان در آمده بود. در حالی که ونداد هرمز از خطر محاکمه و مرگ نجات یافته بود، برادر کوچک ترش ونداد اسفان ، بهرام فیروز فرماندار نو مسلمان طبرستان را گردن زد. هادی خشمگین از این ماجرا تصمیم به محاکمه ونداد هرمز گرفت. با آنکه فرمانروای خاندان کارن وندیان در به مرگ محکوم

8.شده بود توانست با سخنرانی منطقی خود خلیفه را به عفو راضی کرد. ونداد هرمز با حضور در یک آتشکده قول داد سر بریده برادرش را تقدیم خلیفه کند. ونداد هرمز در در راه بازگشت به طبرستان برای برادر یاغی خود نامه نوشت و به او گفت هر چه سریع تر بگریزد تا او را ندیده و مجبور به ادای

9.سوگند و قتلش نشود.
بخت همچنان با ونداد هرمز یار بود چرا که اتفاق دیگری روی داد و او خاندانش را بار دیگر نجات داد.
مرگ هادی
دوره خلافت هادی اگرچه بسیار کوتاه بود اما وقایع و درگیری های بسیاری در آن روی داد. طبق وصیت خلیفه قبل یعنی مهدی ، رشید برادر خلیفه جدید

10.به عنوان ولیعهد اون منصوب شده بود. اما هادی علاقه ای به جانشینی برادرش نداشت و تصمیم گرفت با زور و اجبار بزرگان و سرداران عباسی را مجبور به پس گرفتن وفاداری آنها به رشید بکند. در واقع هادی قصد داشت پسر خردسال خود جعفر بن هادی را به عنوان جانشین خود تعیین کند. هادی موفق شد

11.عده زیادی از مسوولان و بزرگان عباسی را با خود همراه کند. رشید اگرچه قصد استعفا از مقام خود را نداشت اما چندان علاقه ای به مقاومت در برابر برادرش نداشت. در نهایت یحیی برمکی وزیر باتجربه و دوست نزدیک خلیفه سابق و مشاور رشید، او را تشویق به مقاومت کرد. هادی که از مقاومت برادرش

12.نداشت. در نهایت یحیی برمکی وزیر باتجربه و دوست نزدیک خلیفه سابق و مشاور رشید، او را تشویق به مقاومت کرد. هادی که از مقاومت برادرش خشمگین بود رشید و یحیی برمکی به اضافه سایر طرفداران آنها را زندانی کرد. در حالی که به نظر می رسید کار رشید و هوادارانش تمام شده ، یحیی

13.با نوشتن نامه ای بلند بالا خلیفه جوان را راضی به آزاد کردن آنها کرد. در این میان ملکه مادر یعنی خیزران بشدت برای زنده نگه داشتن پسر محبوبش یعنی رشید تلاش کرد.
یحیی تا آنها پیش رفت که هادی را از قتل برادرش منصرف کرد. در حالی که دقیقا یک سال از شروع خلافت هادی می گذشت، او

14.برای شکار راهی موصل شد اما به طور ناگهانی بیمار شد. هادی در بستر بیماری متوجه شد زنده نگه داشتن برادرش و طرفداران او خطرناک است. به همین خاطر یکی از افرادش را نزد رشید فرستاد و به او دستور داد یا او را مجبور به استعفا کند و یا رشید و افرادش مخصوصا یحیی برمکی را

15.بکشد. خیزران به سرعت متوجه نقشه قتل پسرش شد و توانست جان رشید را نجات بدهد. با وجود آنکه بیماری هادی چندان حاد نبود اما در 26 شهریور 165 در سن 23 سالگی در گذشت. خواندمیر در کتاب روضه الصفا خیزران را مقصر قتل چهارمین خلیفه عباسی دانسته و می گوید

16.به دستور مستقیم ملکه مادر ، کنیزان روی دهان خلیفه بیمار نشستند و او را کشتند.رقابت هادی و رشید اولین درگیری خونین اعضای خاندان عباسی بر سر تاج و تخت خلافت آن هم با دخالت مستقیم برمکیان بود.

17. درهم ضرب شده در دوران هادی عباسی