برای خوزستان چه باید کرد؟ #چندتوییت
مشکلات خوزستان جدا از دو مسئله اصلی دیگر مناطق ایران نیستند: نخست توسعه نیافتگی و دوم قهقرای سرزمینی به واسطه تحمیل کشاورزی ناپایدار. بنابراین تا ایران در مسیر توسعه همه جانبه قرار نگیرد و تا الگوهای ویرانگر کشاورزی
1/
و به تبع آن بهره برداری نادرست از منابع آب برچیده نشود نه فقط خوزستان بلکه دیگر مناطق کشور هم روز به روز چشماندازی ویرانتر خواهند داشت. اما به طور مشخص اگر بر جلگه خوزستان و مشکلات کنونی آن تمرکز کنیم این ده مورد را می توان به عنوان اقداماتی ضروری برای نجات این استان برشمرد: 2/
کوتاه مدت: 1- آبرسانی اضطراری با تانکر به ویژه به جنوب و غرب استان
2-ترمیم شبکههای آبرسانی موجود و راه اندازی تصفیه خانه های جدید برای نقاط بحرانی
3-توقف طرح های انتقال آب در بالادست و اعتمادبخشی به شهروندان در این زمینه
4-مهار اثر سد گتوند و دیگر آلایندگان آبهای استان
3/
میان مدت:
5-راه اندازی و توسعه سیستم های شیرین سازی دریا برای تامین آب شرب نیمه جنوبی استان
6-تقویت خطوط و تاسیسات انتقال نیرو و تضمین دسترسی پیوسته به برق برای همه شهروندان
7-مهار کانونهای تولید ریزگرد با تامین حقابه دشتها و تالابها
4/
بلندمدت:
8-توسعه صنایع و فرصتهای شغلی جایگزین با هدف کاهش وابستگی به کشاورزی
9-مهندسی معکوس سرزمین با هدف رفع اثر اقدامات نادرست دهههای گذشته
10-تدوین برنامه جامع انطباق اقلیمی با هدف توانمندسازی جوامع بومی و افزایش تاب آوری چشم انداز در ابعاد زیستبومی، اقتصادی و اجتماعی
5/5
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
دلیل پنهانکاری وزارت نیرو در باره سد #گتوند #چندتوییت 1- هیچ کدام از گزارشهایی که وزارت نیرو درباره سد گتوند منتشر میکند معتبر نیست. نه فقط هیچ نهاد مستقلی این گزارشها را تایید نکرده بلکه غالب استادان دانشگاه شهید چمران، قطب مطالعات آب منطقه، نیز همواره آنها را رد کردهاند.
2- ظاهرا خروجی آب از سد را به حداقل رساندهاند تا نمکی که روزانه در دریاچه سد حل میشود فرصت ته نشینی داشته باشد. اینگونه شوری آب خروجی سد کمتر به نظر خواهد رسید. مسئله اصلی اما مهیبتر شدن بمب نمکی است که آینده خوزستان را تهدید میکند.
3- تا یک جایی میتوانند این بازی جارو کردن مشکل به زیر فرش را ادامه دهند، اما بازگشت یک ترسالی و لزوم باز گذاشتن خروجیهای سد عمق فاجعه را آشکار خواهد کرد. خطر بزرگتر البته روزی است که کل دریاچه به حد اشباع برسد.
در باره فرهادی و ... فضیلت شجاعت #چندتوییت 1- من مطمئنم اغلب کسانی که فرا خوانده میشدند پشت آن تریبون، هر کسی از هر کشوری، اگر خبر می داشت از اعتراضات خونبار برای "آب" در گوشه ای از میهنش دست کم در حد یک جمله به آن اشاره می کرد. فرهادی می دانست شمار کشتگان به سه نفر رسیده
2- و مطالبه هم عمدتا بدیهی ترین نیاز اولیه بشر است، یعنی آب، و نه لزوما آزادی و دموکراسی وفلان که اشاره به آن تعبیر سیاست ورزی داشته باشد. پس می توانست یک جمله ای بگوید از باب همدردی و اطلاع رسانی. در این حد که مثلا "من شنیده ام که در بخشی از کشورم مردم به خاطر کمبود آب
3- دست به اعتراض زده اند و تاکنون سه نفر به همین خاطر کشته شده اند که این قلب مرا به درد می آورد" همین و بس. آیا به خاطر چنین جمله یی به محض بازگشت به ایران دارش می زدند؟ هرگز. زندانی می شد؟ هرگز. ممنوع الکارش می کردند؟ خیلی بعید است. پس چرا نگفت؟