#راز_سربمُهر/ داستان يك واژه خطرناك.
رشتو ١)قطعنامه ١٩٢٩ خطرناكترين متن حقوقي تنظيمي عليه ايران بود،ابتكار تدوين و نگارش حقوقي آن برعكس موارد قبلي كه اروپايي ها بودند اين بار به دست آمريكايي ها بود/در بندماقبل آخر قسمت مقدماتي واژه complels صورت عجيبي خودنمايي ميكرد.ادامه👇
٢)ترجمه:هيچ چيز در اين قطعنامه دولت ها را "مجبور" نميكندكه اقداماتي فراتر از دامنه قطعنامه اتخاذ كنند،ازجمله زور يا تهديد به زور/استفاده از آن واژه به وضوح اين پيام را داشت كه دولت ها مجبور نيستند دست به اقدام نظامي بزنند،اما اگر زدند هم چه باك!نقشه اي شوم عليه ايران طرح شد👇
٣)جالبتر اينكه همان موقع #روسها خودشيريني كرده و به طرف ايراني گفتند اين بند را ما در قطعنامه گنجانديم و معنايش #ممنوعيت توسل به زور است!!ايراني ها هم ترجمه رسمي متن را به همين خيال تغيير دادند"هيچ چيز در اين قطعنامه "اجازه"تهديد يا توسل به زور توسط كشورها را نمي دهد👇
٤).(از متن پانويس ص ٧٥) همين استدلال در مناظره هاي پس از برجام هم مكررا توسط دكتر #جليلي و همكارانش بكار مي رود،يك نگاه ساده به هرفرهنگ لغت نشان مي دهد اين فعل معني جواز ندارد و تنها معناي آن اجبار است.👇
٥) خلاصه كنم،همين يك فعل مستتر در بندقبل اخر قطعنامه١٩٢٩ كافي بود تا هرنوع توسل يا تهديد به اقدام نظامي عليه #ايران،مستند به مجوز تلويحي شوراي امنيت ملل متحد باشد،بازي در ميدان روابط بين الملل #مرد_ميدان مي خواهد.بازهم از #راز_سربمُهر خواهم نوشت.
*املاي درست واژه:
Compels
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
سلام،اقاي عزيزي در ٢جمله كوتاه هم به من تهمت دروغگويي زديد هم سواد بنده را قضاوت كرديد(كه قطعا صلاحيتش را نداريد)توانمندي شما در تركيب تهمت و قضاوت طي فقط ٢جمله نشان از استعداد بالا براي پيشرفت آينده شماست.بااينحال من مودبانه پاسخ ميدم تا بحث سازنده اي باشه.
٢)موضوع قطعنامه ١٩٢٩ اصولا ذيل ماده٤١ منشور و براي وضع محدوديت ها براي يك دولت هست،اصلا نه جنگ بوده نه مجوز حمله،اميدوارم با مفاهيم حقوق بين الملل و رويه كاري شورا كمي اشنايي داشته باشيد،در ١٩٢٩ وسيع ترين تكاليف تحريمي عليه ايران خطاب به اعضاي ملل متحد ابلاغ ميشه
٣) در پاراگراف قبل از اخر مقدمه قطعنامه در يك جمله ميگه:
“Stressing that nothing in this resolution compels States to take measures or actions exceeding the scope of this resolution, including the use of force or the threat of force"
روایت شرط چهارم رهبری و 4 سرباز دیپلمات
رشتو #راز_سربمُهر
سال 94 و بعد از توافق برجام،نخستین روایت ها از وقوع مجموعه ای از گفت و گوی دوجانبه میان ایران و آمریکا در سالهای 90 تا 92 به رسانه ها درز کرد
٢) مسیر عمان که واخ مسئولش بود و گفت و گوهایی تقریبا همزمان با مذاکرات ایران و 5+1 با مسئولیت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی- سعید جلیلی درجریان بود، سال 94 علی اکبر صالحی که در سه سال پایانی دولت احمدی نژاد وزیر خارجه ایران بود بخش های بیشتری از آن اتفاق را بیان
٣) و از جمله گفت که مذاکرات عمان با مجوز مستقیم رهبری و تحت شروط ابلاغی ایشان انجام شده بود.
حالا تقریبا مشخص بود که همان مسیر مسقط در نهایت به ژنو و برجام منتهی شده بود. صالحی در خلال روایت خود در سال 94 چند موضوع جالب توجه را هم عنوان کرد
رشتو/قصه نفت ایران – رضا وثوقی : سحرگاه پنجم خرداد 1287 دو کارگر حفار لهستانی شرکت سندیکای امتیازات، هراسان پرده چادر سفری جرج رینولدز را بالا می زنند، می گویند گویا زیرزمین اژدهایی نفس می کشد...اسب های سواران بختیاری همراه اردو هم بی تابی می کنند گویا خبری در راه است..
٢)ماهتاب درخشان آسمان دشت، ساعتی بعد از شدت فوران آن ماده سیاه دیده نمی شود...این سرآغاز قصه بلند نفت در خاورمیانه است. کشف نفت اگرچه سرزمین نفتخیز را در بسیاری موارد در فهرست اولین های ایران قرار داد اما اردوی کاشفان معبدسلمان(مسجد سلیمان) اولین تلاش برای کشف نفت در ایران نبود
٣) 17 سال قبل از آنکه امتیاز دارسی امضا شود آلبرت هوتسن هلندی که با پسرانش تجارتخانه ای در بوشهر داشت شنید که در دالکی بوشهر قیری از زمین می جوشد که صیادان آن را به کف لنج می کشند. تجارتخانه را تعطیل کرد و با کسب امتیازی محلی چاهی در دالکی حفر کرد که جز زیان برایش ثمری نداشت.
امروز همه از #سوم_خرداد و آزادي #خرمشهر عزيز نوشتند.من ميخواهم از فرداي آن بنويسم.از فردايي كه با طلوع آفتاب سئوالي بزرگ در ذهن سياستمداران و فرماندهان ايراني بود.آيا #جنگ را ادامه مي دهيم؟ما حدود ٥٠ روز بعد از آزادي خرمشهر در غروب شهادت حضرت علي #عمليات_رمضان را شروع كرديم
به تعبير خودم اين ناشناخته ترين رويداد سالهاي جنگ است،سرنوشت٦سال پس از آن به تصميمي گره خورد كه در همان ٥٠ روز اتخاذ شد كه در ادبيات جنگ به آن #تعقيب_متجاوز گفته مي شود.در حوصله توييتر نميگنجد اما همين قدر بگويم كه تا پايان عمليات در ١٢ امرداد ٦١ سايه ترديددر سنگرها هويدا بود
روايت هاي متعددي از اين موج ترديد وجود دارد تا آنجا كه شماري از افسران يك لشگر ارتش در جلسات هم حاضر نمي شوند.هنوز خيلي ها مي پرسند چرا بعد از سوم خرداد و خروج عراق از مناطق اصلي ما وارد خاك عراق شديم؟آيا نمي شد همانجا به مصالحه دست يافت؟