لطفا نقشه زیر را مشاهده بفرمایید.
در منتهی الیه گوشه باختری گوش چپ گربه، چشمه پرآب بورالان(چشمه ثریا) قراردارد که شمال باختری ترین نقطه مرزی ایران -ترکیه است.
درشمال این چشمه، باریکه ای دقیقا انگشت مانند از خاک ترکیه به صورت یک دنبالچه ارمنستان را از ایران جدا می سازد.
امروز این باریکه انگشتی، بخشی از خاک ترکیه است. پهنای آن بین ۳/۵ تا ۱۱ کیلومتر است. این باریکه از شمال به ارمنستان، از باختر به ترکیه، از جنوب به ایران و از خاور به جمهوری خودمختار نخجوان ختم می شود. این باریکه در ادبیات سیاسی و طبیعی، "قره سو" نامیده می شود.
تا آغازهای سده بیستم بخشی از ایران بود، ولی در پی سفر رضاشاه به ترکیه و دیدار با آتاتورک، در فرایندی پیچیده به جمهوری نوپای ترکیه واگذار شد.آتاتورک برای دسترسی به جنوب قفقاز و ترک های آذری ، نیازمند راهی گرچه کوتاه بود.
این راه تنها از حاشیه رودخانه "قره سو" که یکی از شعبات ارس است می توانست تامین شود. آتاتورک هم در ازای آن ها با انتقال بخش هایی بزرگتر از خاک مورد مناقشه در دره قطور به ایران موافقت کرد.
این نقطه از دیدگاه استراتژیک نقطه ای بس حساس است. چرا؟
۱- راه دستیابی جمهوری نوپای ترکیه از این طریق به جمهوری آذربایجان(نخجوان) مهیا شد؛
۲- هر حمله مکانیزه به ایران، با جهت باختری- خاوری، با توجه به شرایط زمین شناسی، بس سخت و حتی با فنآوری امروز نیازمند صرف انرژی فراوانی است. در حالی که حمله از نخجوان به جنوب، به سادگی ممکن است؛
۳- از جنوب به مرزهای ارمنستان دسترسی داشته و در موقع لزوم، از طریق نخجوان، ایروان و گذرگاه زنگه زور زیر فشار قرار خواهند گرفت.
ولی امروزه روز به آسانی می توان گفت، این نقطه دنباله چه ای ، برای آرمان های ترکیه کوتاه و کوچک است.
اردوغان برای دسترسی به سرزمین اصلی جمهوری آذربایجان ، نیازمند جدا سازی کل بخش شمالی آذربایجان غربی، شرقی و اردبیل و در اختیار گرفتن جنوب ارس است.
ترکیه ۳۴ سال است که مناسبات خارجی جمهوری اسلامی را به دقت رصد می کند.
اردوغان نیز با وجود گزارشات میت،"تنهایی" ایران را در فضای پیرامونی درک کرده است؛ سهل است که آنکارا از ژرفای اختلافات ایران در جنوب خلیج فارس با کشورهای عربی، اسرائیل،آمریکا و...آگاه است.
اردوغان به خوبی میداند که ج.ا ، توانایی باز کردن یک جبهه دیگر در شمال باختری را ندارد.
او بر پایه محاسباتش می داند که روسیه نیز از ارائه هر گونه پشتیبانی استراتژیک به ایران خودداری می ورزد.
بنابراین ترکیه "تنها و تنها" مترصد دستیابی به فرصت مناسب برای عملیاتی کردن علائقش در جنوب ارس، با وجود دلمشغولی ایران در محورهای دیگر است.
۲۴ سال است(پیش از اردوغان) همپوشی این خواست ترکیه و باکو وجود داشته است. به گمانم به همین منظور ترکیه و باکو، حتی از دستکم دو دهه پیش در حال سر و سامان دادن و سازماندهی "ستون پنجم" خویش در ایران و گستراندن دایره عمل آن بوده اند.
این دو کشور، پایه استراتژی خود را پشتیبانی همه جانبه در فربه سازی و باز کردن دامنه عمل ستون پنجمشان قرار داده اند.
یادمان باشد، کمتر نبردی بدون تکیه بر ستون پنجم به پیروزی رسیده است.
بی گمان پس از حزب توده، در همه تاریخ ۲۰۰ ساله ایران، ستون پنجمی با این توانایی و نفوذ همه جانبه و پشتیبانی سخاوتمندانه آنکارا- باکو، در ایران شکل نگرفته است.
به ایران، سرنوشت و ته نوشتش بیندیشیم.
آیا با وجود جمهوری اسلامی می توان اینگونه اندیشید !!؟
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
Don't you forget what I've told you
So many years
We are hopeless and slaves to our fears
We're an accident called human beings
Don't be angry for loving me baby
And say it's unreal
So many lives turned to songs
Like roses who're hiding their thorns
It's the end of the world
The end of the world
It's a prison for dreams and for hopes
And still we believe there is God
It's the end of the world
The end of the world
We're dead but pretend we're alive
Full of ignorance, fools in disguise
In your room doing nothing
But staring at flickering screens
Streets are empty, but still you can hear
Joy of children turning to tears
Disease hides around every corner
Quiet, lay still
Wait for a moment to hear
We forgot what is touch, what to feel
آقاى احمدى در مورد گرايش چپ در اسراييل گفتند
نكته ء مهمى قابل ذكر است
گرايش راديكال راست با ايرانيان كوچكترين مشكلى ندارند و حتى همسازند مشكل آنان حكومت جمهورى اسلامى ست
چپ اسراييل (گلوبالیست) براى اينكه بتواند پس از برجام با جمهورى اسلامى تعامل كند
كلا جريان راست و حريدى ها را از سياست حذف كرده و اخبار و اطلاعات سياسى را به آنها نميدهد.براى اينكه اين خلأ در سياست اسراييل مشخص نشود،چپ ها را دو قسم كرده اند و برخى از چپ ها نمايش راست گرا بودن اجرا ميكنند
در واقع سياست اسراييل فعلى در دست ٢ گروه چپگرا قرار گرفته كه يكديگر را حمايت ميكنند.
ولى در ظاهر باهم ستيز خبرى دارند ،حتى ماسورتى ها اگر خودشان هم بخواهند نميتوانند راست گرا باشند چون در ريشه چپ هستند
با پیوستن صادقانه ، نامشروط و فراگیر ایران به جامعه جهانی ، پیامدهای زیر حتمی است:
1- کاهش تند و پرشتاب بهای ارز؛ 2- کاهش تند و پرشتاب بهای طلا؛ 3- کاهش بهای مسکن؛ 4- کاهش معنا دار نرخ تورم؛ 5- افزایش تند سرمایه گذاری خارجی؛
6- کاهش ریسک ضریب سرمایه گذاری خارجی؛ 7- پیوستگی به سازمان تجارت جهانی؛ 8- افزایش گام به گام نفوذ اقتصادی در فضاهای پیرامونی؛ 9- نوسازی سامانه گردشگری؛ 10- افزایش تند گردشگرپذیری ؛ 11- پیوندخوردگی به فناوری برق -آفتابی؛ 12- پیوندخوردگی به فناوری آب شیرین کن ها؛
13- افزایش توان هوایی دفاعی ؛ 14- افزایش توان جهانی- منطقه ای مانوردیپلماتیک ؛ 15- دسترسی به بانک های معتبر جهانی؛ 16- افزایش اعتبار گذرنامه ؛ 17- نوسازی ژرف سیستم دانشگاهی و تبادلات آکادمیک؛ 18- بهسازی و نوسازی مدیریت محیط زیست؛ 19- بهسازی و نوسازی مدیریت منابع آب شیرین؛
طالبان و شیعه
طالبان (طالب ها به گویش محلی) گروهی از شبه نظامیان روحانی هستند. آنها پشتون زبان و وابستگی فکری به مدارس علمیه دیوبندیه حیاتی شمال پاکستان و جنوب افغانستان دارند.
طالب ها از نظر فقهی، حنفی مذهب و از نظر اعتقادی، ماتریدی – اشعری اند. این جنبش از نظر اخلاقی،
صوفی مسلک اند؛ ولی تحت تاثیر آرای ابن تیمیه موسس مکتب سلفیه نیز قرار دارند. طالبان تقسیم بندی توحید و شرک و مفهوم عبادت ابن تیمیه را قبول دارند. بنابراین می توان طالبان را «حنفیانِ ماتریدی-اشعری با گرایشات صوفی» و طرفدار ابن تیمیه دانست.
برای فهم نگاه طالبان نسبت به شیعه، باید به قرن ها قبل بازگردیم. زمانی که در ایران، صفویه رشد کرده بود و شیخ احمد سرهندی، ملقب به مجدد الف ثانی، در سال ۱۰۰۱ قمری کتابی با عنوان «رد روافض (شیعیان)» نوشت تا جلوی گسترش شیعه در هند را بگیرد.
آیا طالبان عوض شده اند ؟
در جنگ شوروری با افغانستان، عده ای از جوانان عرب اهل سنت با گرایش فقهی مالکی از شمال آفریقا برای کمک به مجاهدان افغانی آمده بودند و در میان مبارزان پشتون حضور چشمگیری داشتند.
این مجاهدان عرب دوشادوش مجاهدان افغانی علیه شوروی می جنگیدند و در گرماگرم جنگ،
مباحثی بین آنها مطرح می شد.
یکی از موضوعات اختلافی که خط مقدم جنگ علیه شوروی را تحت تاثیر خود قرار داده بود، نوع نماز خواندن مجاهدان مالکی مذهب شمال آفریقا بود.مالکی مذهبان تَکتُّف (دست بسته نماز خواندن) را سنت، اما غیر مستحب می دانستند و لذا با دست باز نماز می خوانند و از آن سو
حنفی مذهبان افغانی با اینکه تکتف را مستحب می دانستند، اما دست باز خواندن مالکی مذهبان را نمی توانستند تحمل کنند، به گونه ای که این اختلاف جبهه های نبرد را تحت تاثیر شدید خود قرار داده بود.
حنفی مذهبان افغانی می گفتند که باید مجاهدان مالکی مذهب، نماز را دست بسته بخوانند و