سالهای دانشجویی در خارج از کشور مدتی به فلسفه علاقه پیدا کرده بودم و برای مدت کوتاهی درکلاسهای فلسفه شرکت میکردم.یک روز استاد وارد کلاس شد و از تک تک ما سوال کردکه معنای کثافت چیست؟
هر کدام از ما جمله ای را در وصف کلمه کثافت بیان کردیم.استاد همه جوابها را رد کرد.
همگی با تعجب پرسیدیم پس جواب چیست؟
استاد گفت:کثافت به شخص یا اشیایی اطلاق می شود که در مکانی بجز مکان اصلی خود هستند.
پرسیدیم یعنی چه؟ گفت مثلاً شما همگی عاشق تک تک تارهای موی مادرتان هستید ولی اگر یک تار موی مادرتان داخل غذا باشد آن را چندش آور وكثيف اطلاق میکنید.
همگی روغن ته غذا را با نان و با علاقه وافر میخوریم ولی اگر یک لکه از آن روی لباستان باشد این کثافت است.
امروز وقتی به جامعه نگاه میکنم می بینم که در جامعه ما،خیلی از افراد و چیزها سر جای خود نیستند و ما متاسفانه اکنون چقدر کثافت در جامعه خود داریم؛ چه جامعه کثیفی ...
دانشگاه امام صادق آنزمان که من امتحان ورودی دادم(۱۳۷۴) خیلی عجیب بود مکانیزم تحصیلیاش برای همین روز ثبت نام وقتی از بعضی مواردش مطلع شدم، فرارکردم! البته الان که یادش میافتم واقعا احساس پشیمانی میکنم🥴🤦🏻 اجالتا مختصر توصیح میدم البته الان نمیدونم هنوزم اینطوری هست یا نه!
اون سالها آزمون وردیاش مجزا بود ولی الان ظاهرا جزئی از کنکور سراسریه!
همه رشته ها اونجا فوق لیسانس پیوسته است!
فقط رشته های مرتبط با علوم انسانی دارند! مدیریت، مالی، علوم سیاسی و امثال اینها
بعد از آزمون کتبی ورودی یک مجموعه گزینشهای عجیبی دارند که بیا و ببین!اول مصاحبه….
در مصاحبه من اکر اشتباه نکنم ۵ نفر نشسته بودندکه سه تاشون آخوند بودند!بعد یک تیم تحقیقاتی فرستاده بودند از مسجد محل شروع کرده بودن تا نانوایی و بقالی و در و همسایه و … دست آخر هم یه روز سر زده اومدن خونه و درخواست کردن اناق خواب و کتابها و وسایلم رو ببینند!!