بعد از مدتها ابهامآفرینی سرانجام تاریخ دقیق آغاز مذاکرات جمهوری اسلامی با کشورهای عضو برجام اعلام شد. #علی_باقری و اتحادیۀ اروپا به طور جداگانه از توافق دو طرف برای آغاز مذاکرات ایران و کشورهای موسوم به ۱+۴ در تاریخ ۸ آذر در وین خبر دادهاند.
تردیدی نیست که مسیر مذاکرات ایران با طرفهای مقابل #برجام، راهی پرسنگلاخ و حتی وضعیتی بسیار شکننده است چرا که شمار زیادی از بازیگران داخلی و بینالمللی در جهت شکست یا موفقیت آن تلاش خواهند کرد.
این تلاشها شاید از همین امروز به صورت های پیچیده و مخفی و گمراه کننده آغاز شود.
از همین رو، لازم است هر تحرکی در این زمینه به دقت مورد رصدِ ناظران و کارشناسان قرار گیرد.
موضع و جهتگیری بازیگران بینالمللی در مورد برجام کم و بیش روشن است. طبعاً روسیه، چین، اروپا و آمریکا هر کدام از منظر منافع خاص خود، خواهان موفقیت مذاکرات و دستیابی به توافقاند
در مقابل، جناح تندرو حزب جمهوریخواه آمریکا به همراه دولت #اسرائیل و معدودی از نزدیکان منطقهای آنان، شکست مذاکرات را بر موفقیت آن ترجیح میدهند و برای دسترسی به این هدف خود احتمالاً دست به تحرکاتی هم میزنند.
در این یادداشت اما قصد تحلیل نوع رفتار بازیگران بینالمللی در میان نیست
بلکه بررسی کوتاهِ بازیگران داخلی مد نظر است. برجام و اصولاً هر اقدامی که به توافق و یا کاهش تنش در روابط ایران و دنیای غرب منجر شود، دشمنانی در داخل نظام سیاسی دارد که بعید است نسبت به از سرگیری مذاکرات ساکت یا بیتفاوت بمانند.
آنها به نظرم در تاکتیک "رد گم کنی" مهارت بالایی کسب کردهاند و قادرند همه را به اشتباه بیاندازند. حالا که دولت به هر دلیلی تردید را کنار گذاشته و تصمیم به آغاز مذاکرات گرفته است، لازم است سخت مراقب این داستان باشد و در دام پنهان و پیلههای انحرافی آنها گرفتار نشود.
این نیروها اگر موضعگیری علنی در مورد مذاکرات وین را نیز خلاف مصلحت سیاسی خود بدانند، احتمالاً از کارشکنیها و بحرانسازیهای پشتپرده صرفنظر نخواهند کرد.
منتقدان جمهوری اسلامی اما به لحاظ نظری عموماً خواهان موفقیت مذاکرات و احیای برجام هستند، گرچه در مقام عمل، برخیشان از اینکه کارِ مثبت و مردمپسندی توسط رقبایشان به سرانجام رسد، احساس خوبی پیدا نمیکنند و به انحاء مختلف در جهت تخفیف و بیاهمیت نشان دادن آن میکوشند.
این نوع برخوردها البته صرفاً لفظی است وبه همین دلیل هم اثرِ عملی شایانی ندارد و تنها میتواند موردِ بهرهبرداری فصلی طیف مخالف برجام در داخل نظام قرار گیرد.
در این میان،مخالفان جمهوری اسلامی هم فاقد اثرگذاری نیستند وبه نوبۀ خود میتوانند برفضای روانی حاکم برمذاکرات تأثیر بگذارند.
این مخالفان اما نگاه یکپارچهای ندارند و به طور کلی به سه طیف تقسیم میشوند. طیفی از آنان که ملایمترند نگاهی مشابه منتقدان حکومت به برجام دارند. آنها هر چند که شدت نارضایتیشان از جمهوری اسلامی بیش از منتقدان است اما در رویارویی با پیچیدگیهای جامعۀ ایران،
هر اتفاقی راکه منجر به کاهش یا مهار مشکلات انبوه کشور شود به سودِ منافع بلند مدت جامعه میدانندو از آن استقبال میکنند.طیف تندروتر مخالفان اما به شدت مخالف برجام و هرگونه بهبود در روابط بینالمللی جمهوری اسلامی است و با تمام قوای خود میکوشد تا هر اقدامی در این زمینه را خنثی کند.
آنها مشکلات داخلی ایران را به مثابۀ میوۀ پخته و رسیدهای فرض میکنند که زمان چیدن آن به دست خودشان فرا رسیده است و از همین رو،با هر اقدامی که به بهبود وضع کمک کند به شدت دشمنی میورزند.از این رو،این دسته از مخالفان اگر کار عملی خاصی برای به شکست کشاندن مذاکرات از دستشان بر نیاید،
به لحاظ تبلیغی بر دامنۀ فعالیت خود میافزایند و با نگارش نامههای سرگشاده به سران آمریکا و اروپا آنها را به عدم نرمش و سازش و توافق با "رژیم خونخوار" فرا میخوانند. این فراخوانها البته بیاثر خواهد بود چرا که قدرتهای غربی، بحرانهای داخلی ایران را مشابه میوۀ رسیده نمیدانند
و اگر هم بدانند این دسته از مخالفان را صالح و قادر به چیدن چنین میوهای نمیدانند. طیف سوم مخالفان اما به نوعی سردرگم به نظر میرسند. آنها به لحاظ سیاسی در هیچ نقطۀ مشخصی ننشستهاند و فقط با همۀ کارهای جمهوری اسلامی در هر جهتی که باشد، مخالفت میکنند.
به عبارت دیگر مخالفت آنها معطوف به هیچ برنامه و استراتژی مشخصی نیست. آنان تاکنون از تعلل جمهوری اسلامی برای آغاز مذاکرات به شدت انتقاد میکردند و حال که تاریخی برای آن تعیین شده است، طبعاً باز هم انتقاد خواهند کرد.
برخی از شبکههای فارسی زبان خارج از کشور ظاهراً در اختیار این طیف از مخالفاناند و بنابراین به اندازۀ خود بر افکار عمومی تأثیر میگذارند.
طبق گزارشها، دیوان عالی کشور حکم اعدام مرد و زنی را به اتهام "زنای محصنه" به عنوان مجازات بدل از سنگسار تأیید کرده است.
با آنکه مجازات سنگسار و اعدام برای زنای محصنه در قرآن نیامده است، اما فقه سنتی بر مبنای سیره و روایات، مجازات آن را سنگسار میداند.
طبق آیات قرآن، زنای محصنه با شهادت چهار مرد عادل محرز میشود و شهادت سه نفر هم پذیرفته نیست.
از این گذشته، سیرۀ بزرگان دین، تمهید راه فرار برای محصنان از اعتراف و یا ترغیب شاهدان به عدم شهادت در این باره بوده است.
از این رو، طبق همان سیره، وقتی متهمان ارتکاب عمل را انکار کردهاند، قاضی باید آن را فوری میپذیرفت و برای اثبات آن از راههای دیگر، اقدام به تجسس نمیکرد.
متأسفانه همۀ این ظرایف پس از انقلاب در حد گستردهای نادیده گرفته شده است
در بخشی از صحبتهایم در #کلاب_هاوس نسبت به نوع اطلاعرسانی برخی شبکههای فارسیزبان از مسائل ایران انتقاد کردم.
انتقاد اصلیام به این نوع اطلاعرسانی ماهیت و موضعِ نهیلیستی آن است! آنها همزمان از مشکلات و راهحلهای معمولِ آنها انتقاد میکنند.
مثلاً اتلاف منابع آب را به درستی مود حمله قرار میدهند اما هر حرکتی برای ایجاد محدودیت در برداشت از منابع آب را هم برنمیتابند و آن را کوششی علیه منافع کشاورزان بازتاب م دهند. یا افزایش استفاده از سوختهای فسیلی و تأثیر آن بر تغییرات اقلیمی را مخرب مینامند
و در همان حال مردم عادی را علیه هرگونه اقدامی در جهت کاهش استفاده از این سوختها تحریک میکنند و برمیآشوبند! این نوع اطلاعرسانی به جای فرهنگسازی در بین ایرانیان و آشنا کردن آنان با عواقبِ گریزناپذیر برخی تصمیمات سخت، آنان را به موضعگیری علیه هر نوع برنامۀ مثبت و ایجابی
دوست گرامی دکتر #حمیدرضا_جلایی_پور به دو نکته از حرفهایم در کلابهاوس خانۀ آزادی ایراد وارده کرده است.
نخست اینکه به قول ایشان گفتهام: "#اصلاح_طلبان جانبداری سیاسی دارند و اوضاع و عملکرد آقای #رئیسی را تاریک و تند تصویر میکنند."
دوم اینکه، "اصلاحطلبان زیاد خشنود نیستند که برجام بوسیله آقای رئیسی به جایی برسد! زیرا این موضوع باعث میشود که تندروها درآمد ارزی پیدا کنند و این خوب نیست."
دکتر جلاییپور سپس هر دوی این گزارهها را رد کرده
و دربارۀ گزارۀ نخست گفته است: "اکثر اصلاحطلبان از روز بعد از پیروزی جناب رئیسی در انتخابات اولاً اظهار امیدواری کردند که ایشان در پیگیری امور روزمره مردم موفق شوند و این آرزوی هر ایرانی است که هر چه زودتر معیشت بحرانی مردم سامان یابد."
رسانهها از بازداشت #گوهر_عشقی مادر شادروان #ستار_بهشتی به همراه دیگر اعضای خانوادهاش خبر دادند. این خبر گرچه در نگاه نخست باورنکردنی به نظر میرسد اما سکوت نهادهای مسئول نشان از صحت آن دارد.
اگر یک نظام سیاسی به هردلیل و علتی بانوی داغدیده وسالخوردهای در سن و سال خانم عشقی را تهدید امنیتی برای خود فرض کند به طوریکه بازداشت او را لازم بداند، بدبختانه وضع از ۳ حال خارج نخواهد بود.یا قدرت و اقتدار خود را چنان فرسوده میبیند که زن کهنسالی میتواند آن را به مخاطره اندازد
و یا اینکه برخی تصمیمگیرانش به کلی ارتباطشان را با واقعیت از دست دادهاند و قادر به تمیز مصلحت و منفعت خود هم نیستند و یا اینکه ارادهای عمدی برای تمسخر اقتدار حکومت در میان است.
هنرمندی در بند #عزیز_قاسم_زاده رودسری سخنگوی کانون صنفی معلمان گیلان از چهرههای مطرح موسیقیِ دیار خویش است. او در هنر آوازخوانی شهرۀ استان است. افزون بر کنسرتهای فراوان، او بارها در شبکههای محلی و سراسری صدا و سیما برنامه اجرا کرده است.
قاسمزاده را در جریان یک مصاحبۀ زنده در برابر دیدگان مادر پیرش بازداشت کردهاند و دلیل بازداشت او هم اعلام نشده است.
در اینجا روی سخنم با آقای محسنی اژهای است که به طور غیرمترقبهای میکوشد تحولی در دستگاه قضا پدید آورد.
کوششهای او در این جهت، برخی حقوقدانان را نسبت به اصلاح روشهای ناعادلانه در روند اجرای آیین دادرسی امیدوار کرده است.
رسانهها به نقل از میثم لطیفی، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان امور اداری و استخدامی کشور گزارش دادهاند:
"بر خلاف الگوی غربی که حکمرانی را مبتنی بر Nation State تعریف میکند، علیالمبنا ما با این مشکل داریم و مسئلۀ ما امام و امت است؛
نظریۀ ما نظریۀ اخوت است، نظریۀ ما نظریۀ امر به معروف و نهی از منکر است. این نظریهها یک پدیدۀ اضافی نیست، نظریۀ مبنایی است، یک تکلیف است."
نمیدانم معاون رئیس جمهور میداند یا نمیداند که Nation- State یا ملت - دولت اساساً ربطی به نظام سیاسی و غرب و شرق ندارد بلکه عنوانی است که بعد از پیمان وستفالی در سال 1648 میلادی بر واحدهای سیاسی - جغرافیایی با مرزهای مشروعِ مشخص اطلاق میشود.