رسانهها به نقل از میثم لطیفی، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان امور اداری و استخدامی کشور گزارش دادهاند:
"بر خلاف الگوی غربی که حکمرانی را مبتنی بر Nation State تعریف میکند، علیالمبنا ما با این مشکل داریم و مسئلۀ ما امام و امت است؛
نظریۀ ما نظریۀ اخوت است، نظریۀ ما نظریۀ امر به معروف و نهی از منکر است. این نظریهها یک پدیدۀ اضافی نیست، نظریۀ مبنایی است، یک تکلیف است."
نمیدانم معاون رئیس جمهور میداند یا نمیداند که Nation- State یا ملت - دولت اساساً ربطی به نظام سیاسی و غرب و شرق ندارد بلکه عنوانی است که بعد از پیمان وستفالی در سال 1648 میلادی بر واحدهای سیاسی - جغرافیایی با مرزهای مشروعِ مشخص اطلاق میشود.
به عبارت دیگر ملت - دولت یعنی کشور یعنی جغرافیایی به نام نروژ، یا عراق یا هندوستان یا آرژانتین یا ایران. ملت - دولت یعنی جغرافیایی به نام ایران. حالا چطور با مفهوم کشور یا ایران مشکل دارید؟ یعنی میخواهید مرزهای ایران را منحل کنید؟
آیا این نوع سخنان از روی فقر دانش است یا با آگاهی صورت میگیرد؟ اگر از فقر دانش است این قبیل افراد با چه صلاحیتی در پستهای بالای کشور منصوب میشوند؟ اگر ادعا شود که در حوزۀ کاری خود تخصص دارند به چه دلیل در موضوعی بدین پایه از حساسیت ناشیانه ورود میکنند؟
اما اگر این نوع سخنان با آگاهی از معنای آنها مطرح میشود، در انحلال ایران که با توسل به هر شیوهای بر آن مسلط شدهاید چه نفعی برای خود میبینید؟
هنرمندی در بند #عزیز_قاسم_زاده رودسری سخنگوی کانون صنفی معلمان گیلان از چهرههای مطرح موسیقیِ دیار خویش است. او در هنر آوازخوانی شهرۀ استان است. افزون بر کنسرتهای فراوان، او بارها در شبکههای محلی و سراسری صدا و سیما برنامه اجرا کرده است.
قاسمزاده را در جریان یک مصاحبۀ زنده در برابر دیدگان مادر پیرش بازداشت کردهاند و دلیل بازداشت او هم اعلام نشده است.
در اینجا روی سخنم با آقای محسنی اژهای است که به طور غیرمترقبهای میکوشد تحولی در دستگاه قضا پدید آورد.
کوششهای او در این جهت، برخی حقوقدانان را نسبت به اصلاح روشهای ناعادلانه در روند اجرای آیین دادرسی امیدوار کرده است.
پس از سفر حسین #امیرعبدالهیان به مقر سازمان ملل، فضای بینالمللی شاهد تغییر محسوسی علیه ایران است.
گرچه مشخص نیست بین آقای امیرعبدالهیان و طرفهای مذاکرهاش در نیویورک دقیقاً چه مسائلی رد و بدل شده است، اما ظاهراً کشورهای مقابل، نه فقط از سخنان و وعدههای او دلگرم نشدهاند، بلکه نسبت به نیات واقعی دولت جدید ایران سطحی از نگرانی و سرخوردگی از خود نشان میدهند.
نتیجۀ این ماجرا، تحرک تازهای از سوی قدرتهای جهانی و متحدان منطقهای آنها برای تشدید فشارها علیه جمهوری اسلامی است که به تدریج در حال نمایان شدن است.
دولت رئیسی و مسأله اعتراض
(روزنامه اعتماد)
اكثريت بزرگي از مردم ايران، استمرار دولت حسن روحاني توسط فردي شبيه او را در انتخابات رياستجمهوري خردادماه گذشته به صلاح كشور نديدند، چون آن را به معناي تداوم بلاتكليفي و تعليق تصميمگيريهاي اساسي و كلان براي اداره جامعه تلقي ميكردند.
دولت حسن روحاني به خصوص در دوره دوم آن، به دليل منازعه درون سيستمي، عملا دچار تعليق شد و در هيچ حوزهاي نتوانست تصميم ضروري را بگيرد. يكي از اين تصميمات ضروري، تدوين قانوني براي قاعدهمند كردن اعتراض اقشار گوناگون اجتماعي به سياستهاي جاري و پيگيري مطالبات صنفي يا سياسي آنها بود.
پس از اعتراضهاي اجتماعي سالهاي 96 و 98 كه نوعِ سركوب آنها هزينه سنگيني را روي دوش جامعه و دولت گذاشت، چهرهها و گروههاي سياسي از جناحهاي مختلف كشور، متفقالقول خواستار به رسميت شناختن اعتراضهاي مسالمتآميز اجتماعي و تدوين سياستي براي قانونمند كردن آن شدند.
#رهبر_نظام جمهوری اسلامی ضمن تأکید بر ضرورت تبیین جهادگرانۀ مسائل کشور از سوی دانشجویان مدافع نظام گفته است:": البته اصل قطعی در قضیۀ جهادِ تبیین و بازگویی حقایق، استفاده از شیوههای اخلاقی و بیان مسائل همراه با منطق، متانت، عقلانیت کامل و استفاده از عواطف انسانی
و پرهیز از دشنام، تهمت، دروغ و فریبکاری در مواجهه با افکار عمومی است."
در پی این توصیۀ مهم، انتظار میرفت لحن و بیانِ نیروهایی که تحت عنوان "ارزشی" در فضای مجازی به نفع نظام و علیه جریانهای منتقد و مخالف، با زبانِ دشنام و اتهام فعالیت میکنند، تغییر معناداری پیدا کند،
اما به نمونههایی از کامنتهای یک مطلب منتشره درسایت مشرقنیوز، درست ۱ روز پس ازسخنان رهبری توجه کنید:
"میرحسین، عبدالمالک ریگی را قسمتی از رنگین کمان اصلاحات میدانست اما این عصارههای وقاحت علی لاریجانی را که تمام قد درخدمت سیاستهای اصلاحات بود وهست اصلاحاتچی به حساب نمیآورند."
چاپ شانزدهم "از سرد و گرم روزگار" وارد بازار کتاب شد.
درصفحۀ۲۳۵آمده است:"در همین حال،یک روز خبر آمد که پدرم درزیدآباد دستگیر وبه زندان سپاه درسیرجان منتقل شده است.کسی علت دستگیری پدرم رانمیدانست و ازاین رو،اتهام او نامشخص بود. بااین همه،خانوادهمان براین باور بودند که اورابه دلیل سخنانش در جلوی آب انبار زیدآباد بازداشت کردهاند....
پدرم مانند اغلب همسنهای خود در زیدآباد دل درگرو رژیم پهلوی داشت و میانهاش با دولت انقلابی از شکرآب هم فراتر بود. با گذشت ماه و سالی از پیروزی انقلاب، همسنهای او به تدریج از رژیم گذشته اعلام برائت کردند وحتی سوابقی ازمخالفت خود با آن رژیم در دوران پیش ازانقلاب نیز به هم بافتند.
ظرفیت فیزیکی ایران بیش از این توان تحمل سیاستهای ویرانگر گذشته را ندارد. به عبارت دیگر، ظرفیت کشور تکمیل شده است. تغییر بنیادی سیاستها و روشهای ادارۀ کشور گریزناپذیر است.یا این اتفاق میافتد و یا وارد تونلی بیپایان از وحشت میشویم.
هر نیرویی که نه صرفاً به موقعیت و منافع خود بلکه به سرنوشت کشور و آیندۀ آن میاندیشید لاجرم باید از هر راهِ مقدور به تغییر روش ادارۀ کشور کمک کند و این نیازمند بحث آزاد و بازاندیشی در کلیشههای سیاسی مرسوم است.
بزرگترین مانعی که پیشِ روی نیروهای سیاسی برای این کار وجود دارد، مانع روانی است. ما ایرانیان از هر گروه و دسته و حزب و نحلهای و با هر نوع مرام و مسلک و اندیشهای، خود را مظهر عموم خیرات و فضایل بشری و رقیب و مخالف و دشمن خود را تجلی همۀ رذایل و شرورِ عالم امکان فرض میکنیم