درکتاب نخستین دیدار #رضاشاه_کبیر از ویرانه های #تخت_جمشید بخش سوم
نویسنده: علی سامی استاد دانشگاه پهلوی، نویسنده، محقق و باستانشناس،سرپرست امور کاوشها و تعمیرات تخت جمشید از ۱۳۱۹ ه.ش تا ۱۳۴۰ ه.ش و رییس مؤسسه باستانشناسی تخت جمشید
آغاز کاوشهای باستان شناسی در تخت جمشید ٬ ویرانه های استخر و تپه های پیش از تاریخ مرودشت
علاقه و اشتیاقی که از طرف رضا شاه کبیر به نگهداری و ترمیم بزرگداشت مفاخارو مآثر ملی بویژه نسبت به تخت جمشید از زمان ریاست وزرائی معظم له مبذول میگردید٬
سبب شد که این یادگار شاهنشاهی بزرگ شاهنشاهی بزرگ #هخامنشی ٬ که نموداری از هنر عالی شرق باستانی میباشد ٬ بطور دلخواه و شایسته ای در دست کاوش و تعمیر و نگهداری قرار گیرد .
... سرپرستی امور حفاری تا سال ۲۴۹۴ شاهنشاهی (۱۳۱۴) با شادروان پرفسور ارنست هرتسفلد باستان شناس عالیقدر بود ٬ و از آن تاریخ تا شهریور ۲۳۹۸ برابر با ۱۳۱۸ خورشیدی که هم زمان با اغار جنگ جهانی دوم گردید٬ و هیئت کار خود را تعطیل نمود ٬ سرپرستی کاوشها با دکتر اریک اشمیدت بود.
بازرسان فنی و کارشناسان اداره کل باستان شناسی #ایران نیز با این هیئت همکاری و در کار آنها نظارت داشتند
رضا شاه کبیر در عرض نه سالی که هیئت حفاری امریکائی در تخت جمشید کاوش میکرد ٬ دوبار پیشرفتهای کار حفاری و تعمیرات و نگهداری آثار را از نزدیک مشاهده فرمودند.
یکبار در سال ۲۴۹۱ ش (۱۳۱۱) و بار دوم در بهار ۲۴۹۶ ش (۱۳۱۶) . در سال ۲۴۹۱ ش پلکان شرقی کاخ داریوش بزرگ(آپادانا) از زیر خاک بیرون آمده بود ودرسال ۲۴۹۲ ش (۱۳۱۲) خشت نیشته های عیلامی دبیرخانه شاهی و عمارات دامنه کوه رحمت بنام «خزانه شاهنشاهی » از زیر خاک بیرون آمد
و تخت جمشید جلوه های چشمگیرتر و گویاتری پیدا نموده بود.
در باره دیدار آبان ماه ۲۴۹۱ شاهنشاهی وتاثیری که کاوشها و اشیاء تازه بیرون آمده از خاک در رضا شاه کبیر نموده ٬ به نقل قسمتی از نوشته روزنامه اطلاعات شماره ۱۷۴۹ اکتفا مینماید:
وقتی رضا شاه کبیر از پله های عمارت تخت جمشید بالا میرفتند و حجاریهای زیبائی را که بوسیله هرتسفلد از زیر خاک بیرون آمده بود٬ دیدن میکردند ٬ مجسمه سپاهیان عهد داریوش و خشایارشا توجه معظم له را جلب نمود و فرموند:
« حجاری روی سنگ باین زیبائی امروز هم مشکل است.
چه صنعتگران ماهری ایران قدیم داشته ٬ و چه عظمت و افتخاری کشورما دارا میباشد» تالارهائی که باسرستونهای حجاری شده از زیر خروارها خاک بیرون آمده بود٬ همه را تماشا فرمودند و بعد کتیبه سنگی که در ویرانه های کاخ خشایارشا پیدا شده بود ٬ توجه شاه را جلب نمود.
از ترجمه خطوط میخی کتیبه سنگی پرسش فرمودند و پرفسور هرتسفلد بعرض رسانید که چون میدانستم باین قسمت توجه خواهید فرمود ترجمه آنرا قبلا حاضر کرده ام و تقدیم نمود و بشرح زیر خواند:
«خدای بزرگی است اهورمزدا٬ که زمین را آفرید ٬ که آسمان را آفرید ٬ که انسان را خلق فرمود٬
که شادی را برای بشر آفرید، که #خشایارشاه را شاه کرد. یگانه پادشاه جهان ٬ یگانه فرمانروا بین فرمانروایان بیشمار.
من خشایارشا شاه بزرگ شاه شاهان شاه کشور های پرجمعیت شاه این دیار پهناور - پسر داریوش شاه هخامنشی .
خشایارشا میگوید : که پدر من داریوش است پدر داریوش
ویشتاسب بود
و پدر ویشتاسپ ارشام و ویشتاسپ ارشام هردو زنده بودند که اهورامزدا بخواست خود پدر من #داریوش را پادشاه این کشور گردانید. پس از شاه شدن خیلی کارهای بزرگ انجام داد.
خشایارشا میگوید : که داریوش پسران دیگر نیز داشت ٬ ولی چون اراده اهورمزدا بود٬
داریوش مرا پس از خودش از همه بزرگتر گردانید (ولیعهد کرد) هنگامی که پدرم داریوش از تخت پائین آمد (بمرد) بلطف اهورمزدا من برتخت پدرم شاه شدم. پس از شاه شدن منهم کارهای بس عالی نمودم. آنچه پدرم درست کرده بود٬ با کارهای دیگر من کامل نمودم ٬ آنچه پدرم کرد و آنچه خودم نمودم
تمام را در سایه مرحمت اهورمزدا انجام دادیم.
خشایارشا میگویید: اهورمزدا مرا و کشور مرا حمایت کند آنچه من و پدرم کرده ایم٬ حمایت و حفظ فرماید»
هنگامی که ترجمه خطوط میخی کتیبه ها را برای رضا شاه کبیر می خواندند٬ در دریای بهت غوطه ور بودند٬ و پس از پایان آن ٬ فرمودند:
« براستی چه عظمتی ایران قدیم داشته است.»
یکروز تمام وقت شاهنشاه رضا شاه کبیر در خرابه ها صرف گردید، و همه قسمتهائی را که از زیر خاک بیرون آمده بود٬ تماشا فرمودند و دستور دادند٬ اقدامات اکتشافی را ادامه دهند . و این آثار گرانبها را در معرض دید مردم ایران بگذارند
که بدانند نیاکان ما چه عظمت و افتخاراتی برای ما بیادگار گذاشته اند.
۲ -روزنامه اطلاعات شماره ۱۷۴۹ و صفحه ۹۷ اطلاعات در یک ربع قرن
تصویر : رضا شاه پهلوی در تخت جمشید
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
داستان یک زندگی که مثل خیلی از اوقات به #رضاشاه_روحت_شاد ختم میشود
پنجاه هفت سال پیش ، زمانی که پدرم با درجه ستوان دومی در ارتش شاهنشاهی در شهر تبریز خدمت میکرد به همراه مادرم که مرا باردار بود در مسیر کوههای قافلانکوه در میانه دچار یک حادثه سنگین رانندگی میشوند
که مادرم به سختی در این حادثه مجروح شده و آنها به بیمارستانی در شهر تبریز منتقل میشوند. به علت کمبود امکانات آن زمان نظر پزشکان بر این بود که اگر مادرم سریعا به تهران منتقل نشود فرزند و یک پای خود را از دست خواهد داد.
از قضا پادشاه فقید #ایران در آن زمان جهت انجام بازدید در شهر تبریز به سر میبردند که بعلت کوچک بودن محیط شهر در آن زمان، این حادثه به اطلاع شاهنشاه میرسد که افسر جوانی با خانواده دچار یک حادثه شده و فرزند ایشان در خطر مرگ به سر میبرد.
۱۳ آبان ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی - سربازان ارتش شاهنشاهی در چهارراه پهلوی و خیابان شاهرضا از چند روز پیش در کامیونهای رو باز جای گرفتند. هر روز انبوهی از دانشجویان و دانش آموزان از دانشگاه تهران و دبیرستانهای پیرامون در خیابان شاهرضا راه میافتادند
و با مشتهای گره کرده آرنگهای ضد ایران و ایرانی و در ستایش خمینی و اسلام عربده میکشیدند. از آنجا که تاکتیک برای بر پا کردن آشوب و برانگیزاندن مردم، بوجود آوردن یک یا چند کشته، ریختن رنگهای سرخ یا خون حیوانات بر روی زمین، آغشته کردن دستها به خون یا به رنگ و مالیدن به جامهها
و راه افتادن در خیابانها و عربده سوگواری کشیدن است، در این روز انبوهی از خمینی چیان مرکزهای فرهنگی، بانکها، مهمانسراها، کتاب فروشیها، رستورانها را با فریاد « الله اکبر » به آتش کشیدند. دستور و برنامه انجام این خرابکاریها، مو به مو از رادیو بی بی سی لندن به دانشجویان و مردم
تلاشهای مستمر #شاهزاده_رضا_پهلوی اگرچه بخشهای عمدهای از اپوزیسیون و اقشار مختلف ایرانیان را با اندیشههای وی همراه و همپیوند کرده است، اما از سوی دیگر موجب ناخشنودی بخشی از فعالین سیاسی شده است که در ایدهها، رفتار و روشهای مبارزاتی و مدنی، راه و روشی متفاوت را پی گرفتهاند؛
اینان که بخش عمدهای از انقلابیون چپگرا و اسلامیستهای دهههای قبل هستند،همچنان سودای مبارزه مسلحانه، کنشهای خشونتآمیز و انترناسیونالیستی دارند! آنها در دوری از رفتارها و ایدههای دمکراتیک،مدرن و مشروطهخواهانه،
سعی برای مقابله غیراصولی و تخریب شاهزاده رضا پهلوی را در دستور کار خود قرار دادهاند.
شاهزاده در بخشی از پیام خویش میگوید «من به همه نیروهای سیاسی دموکراسیخواه فارغ از گذشته و گرایش سیاسیشان دست یاری دراز میکنم و میخواهم با کنار گذاشتن اختلافات و خودبزرگبینی و برتریجویی،
کودکی #محمد_رضا_شاه_پهلوی#آریامهر
محمدرضا شاه پهلوی در شرایط بسیار دشوار #ایران به دنیا آمد، فقر و گرسنگی و قحطی همه جا را فرا گرفته بود. بیماریهای واگیردار گوناگون چون تراخم، مالاریا، طاعون، وبا، تیفوس و آبله را چیزی جلودارشان نبود.
هیچ سیستم آموزشی و بهداشتی در ایران نبود.
تنها مکتبهایی زیر نظر آخوندها وجود داشت.سال ۱۲۹۷ خورشیدی جنگ جهانی اول به پایان رسید ولی جنگ در ایران ادامه یافت.ارتش روسیه که در ایران بودمنحل شدو از ایران خارج شدو تمامیت ایران به اشغال انگلیس درآمد. نیروهای انگلیسی تا باکو پیشروی کردند تا معادن نفت روسیه در باکو را تسخیر کنند
ارتش سرخ شوروی منابع باکو را از تصرف قوای انگلیس درآورد و به شمال ایران گیلان و آذربایجان و کردستان حمله کرد.
۱۷ امرداد ۱۲۸۹ دولت انگلیس در زمان نخست وزیری وثوقالدوله قراردادی با ایران امضا کرد که بر پایه آن کشور ایران به گونهای مستعمره تحتالحمایه انگلیس شد
تصویر قدیمی از کارخانه کبریتسازی #توکلی#تبریز در دهه ۴۰ شمسی
کبریت توکلی به همت مهندس تقی توکلی و پدرش در سال ۱۲۹۷ در محله شاه آباد تبریز راهاندازی گردید و امروزه پس از یک قرن قدیمیترین کارخانه فعال #ایران است.
كبريت توكلی چگونه توانست ۱۰۰ سال توی اين مملكت دوام بياورد؟
مرحوم مهندس تقی توکلی پدر صنعت آذربایجان و ميراثدار كبريت سازی ايران،
در ۱۳۱۰/۱۰/۱۰ در خاک تبریز چشم به جهان گشود. وی بعد از اخذ دیپلم، جهت تکمیل معلومات راهی آمریکا شد و پس از ۵ سال تحصیل در رشته مهندسی مکانیک، از دانشگاه نبراسکای آمریکا فارغالتحصیل و به وطن مراجعه نمود.
وی گفتگوی مفصلی با مجله كارخانهدار انجام داده که بخشهای جالبی از اين مصاحبه خواندنی را مرور میكنيم:
پدرم حاج آقا تبريزی نخستين كارخانه كبريتسازی را در تبريز احداث كرد اما برخی افراد برای او مزاحمت ايجاد كردند. عاقبت كار خانه ما را در تبريز مهر و موم كردند
قانون ارتش ایران باستان در مورد پناهنده شدن دشمن به معابد، #کوروش_بزرگ اولین سکولاری بود که در خارج از قلمرو #ایرانشهر یعنی انیران هرکس را به دین خود آزاد گذاشت، زنان و غیرنظامیان را تجاوز و کشتار نمیکرد، با اسیران نظامی خوشرفتار بود و خواهان احیای عدالت در جهان بود.
قانون ارتش ایران ذلیل کردنِ دشمن را جایز نمیدانست. از این گذشته، نظامیان ایران به هیچ وجه اجازه نداشتند که برای دستگیر کردنِ کسی وارد معبد اقوام زیرِسلطه شاهنشاهی شوند. تعدی به حریم معابد در قانون ایران به کلی ممنوع بود. اگر کسی به معبدی پناه میبرد چندان به او مهلت میدادند
تا خسته شود و از معبد بیرون آمده خودش را تسلیم کند.
این رسم از زمان #کوروش_بزرگ بازمانده بود که به هنگام فتح بابل ورود نظامیان به معبد را ممنوع کرده بود؛ وگرچه ایرانیان در آن زمان کوروش را به یاد نداشتند ولی قانونی که او وضع کرده بود وارد اوستا شده