1/ سقوط ارزش ریال، فقط جنبه اقتصادی ندارد و بنیانهای اخلاقی و فرهنگی جامعه ایرانی را هم نابود خواهد کرد؛ در شرایط تورم فزاینده ناشی از سقوط ریال، دیگر کسی حاضر نخواهد شد به دیگری قرض بدهد و حتی مشاجرات و اختلافات میان طلبکاران و بدهکاران هم شدت میگیرد، چون روز به روز قدرت خرید...
2/ مطالبات طلبکاران کاهش می یابد و بدهکاران هم تا آنجا که میتوانند پرداخت دیون خود رزا به تاخیر می اندازند تا از آب تورم، کره بگیرند.
تورم، خرید و مصرف را غیر منطقی می کند و رفتار پس انداز کنندگان را تغییر می دهد که نتیجه این امر، کاهش پس انداز، و نهایتاً کاهش سرمایه گذاری است...
3/ در دوران ثبات اقتصادی، مردم به دور از حرص و ولع و شتابزدگی در خرید، فقط کالاهای ضروری و مورد نیاز خود را آن هم به اندازه مصرف خریداری می کنند اما با سقوط مداوم ارزش پول ملی و ظهور ابر تورم، روش خرید یک روش کاملاً غیر منطقی است، تا جایی که افراد نه تنها با درآمد واقعی خود...
4/ بلکه با اخذ وام و یا خریدهای اقساطی اقدام به خریدهایی می نمایند که چه بسا به آن خریدها نیازی هم نداشته باشند و گاهی حتی بدون توجه به ارزان بودن و یا گران بودن آن کالاها این خریدها را انجام می دهند و فقط از ترس آینده و اینکه مبادا این اجناس یا کالاها در آینده گران تر شود،...
5/ با ادامه این روند به تدریج پس اندازها در جامعه تضعیف شده و پس انداز کنندگان که باید با پس اندازهای خود زمینه های سرمایه گذاری مولد و سالم را فراهم کنند به سمت سرمایه گذاریهای کاذب رفته و به دنبال آن نوع از سرمایه گذاری میروند که بتوانند هر چه زودتر با قیمت گران تر بفروشند...
6/ مانند سرمایه گذاری در ارز، طلا، زمین و مسکن؛ در این شرایط روابط عادی اقتصادی مختل شده و هیچکس به آینده اقتصاد زندگی خود اطمینان و اعتماد نمی کند و این بی اعتمادی اثرات روانی زیانباری را بر روابط انسانی تحمیل میکند، که تحت عنوان آثار روانی تورم مطرح می شوند.
7/ "عطش پول" یکی از مهمترین آثار روانی تورم است، چون تورم، پول و ثروت را به موضوع اصلی مراودات مردم تبدیل میکند. پیگیری مداوم قیمتها، تلاش برای پیشبینی بازار و خرید سریعتر و بیشتر، نتیجه تداوم و افزایش تورم در جامعه است. در این شرایط مردم گرفتار عطش پول میشوند...
8/ زیرا مدام نگرانند که ارزش پولشان از بین برود.
در چنین جامعهای پول به معیار اصلی ارتباطات انسانی تبدیل میشود. ارتباط بین فرزندان و والدین و ارتباط زوجین تحت تأثیر مسائل مالی قرار میگیرد و ثروت به یکی از معیارهای اصلی ازدواج جوانان تبدیل میشود.
9/ یکی از تبعات تورم در جامعه، احساس شکست و زیانی است که به مردم القا میشود. با افزایش مداوم قیمتها مردم حتی اگر مصرف کننده آن کالاها هم نباشند احساس زیان میکنند. از نظر روانی مردم ناخودآگاه روند قیمتها را دنبال میکنند و با محاسبه میزان سود از دست رفته خود حسرت میخورند.
10/ شوکهای تورمی اوج این احساس شکست است که افراد احساس میکنند چه فرصت ارزشمندی را برای ثروتاندوزی از دست دادهاند. این مسئله جایی حیاتی میشود که این احساس زیان بر تصمیمات اقتصادی مردم تأثیر میگذارد.
11/ مخربترین تأثیر افزایش مداوم تورم، تخریب ارزش و جایگاه کار و تلاش در جامعه است. ثروتهای بادآورده برخی افراد را یک شبه ثروتمند میکند و باقی افراد جامعه باید فشار ناشی از آن شوک تورمی را تحمل کنند. در چنین شرایطی دلالی رواج یافته و ارزش کارآفرینی و تولید به شدت کاهش مییابد.
12/ در نتیجه مردم به امید سود باد آورده حاصل از تورم، ریسک بالای سرمایهگذاری در ارز، طلا و حتی احتکار کالا را به سرمایهگذاری اصولی برای رونق صنعت و تولید داخلی ترجیح میدهند.
13/ تلخترین پیامد تورم تشدید اختلاف طبقاتی که ثروتمندان را ثروتمندتر و فقرا را فقیرتر میسازد. زیرا طبقات مرفه جامعه داراییهای متنوعی دارند که اگر ارزش یکی بر اثر تورم کم شود ارزش دیگری بر اثر همان تورم چند برابر میشود.
بنابر این احتمال زمین خوردن طبقات مرفه بسیار کم است.
14/ در مقابل، اقشار محروم جامعه که دارایی و سرمایه خاصی ندارند روز به روز قدرت خریدشان کاهش مییابد و پس انداز و آینده روشن برایشان به رؤیایی دست نیافتنی تبدیل میشود.
15/ همیشه در شوکهای تورمی، با ظهور طبقه نوکیسه مواجهیم؛ افرادی که بدون هیچ تلاش و زحمتی به یکباره ثروت زیادی کسب میکنند که اثرات مخرب فراوانی برای جامعه دارند.
آنها مصداق عینی ثروت بادآورده هستند که الگوی بسیار بدی برای مردم و به خصوص جوانان را ایجاد میکنند.
16/ پس از ظهور این طبقه نوکیسه دیگر صحبت از ارزش کار و تولید برای جوانان در برابر رفاه و تجمل وسوسهبرانگیزی که این افراد در اختیار دارند بسیار کار مشکل و حتی غیرممکنی است.
17/ در بیان آثار اجتماعی تورم و سقوط ارزش پول ملی دیگر به گسترش سرقت خیابانی مانند پدیده موبایل زنی و کیف قاپی نپرداختم که بخشی از تجربه زیسته این روزهای همه ایرانیان است.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
1/ برغم همه غوغاسالاری ها، دکتر "سیدمحمدمهدی احمدی" مدیرعامل "بانک شهر" شد.
هیات مدیره بانک شهر در آخرین جلسه خود، به اتفاق آرا، محمدمهدی احمدی، قائم مقام مدیرعامل این بانک را به سمت مدیرعامل جدید بانک شهر برگزید و این انتخاب را برای طی مراحل بعدی به مراجع ذیربط منعکس نمود.
2/ دکتر سیدمحمد مهدی احمدی از سال ۸۵ تا ۸۸ به عنوان مدیر اداری و پشتیبانی بیمه ملت فعالیت کرده، در سال ۸۸ به سمت مشاور مدیرعامل این بیمه برگزیده شده و تا انتخاب به عنوان مشاور مدیرعامل بانک پارسیان در سال ۹۲، در این مجموعه حضور داشته، از سال ۹۳ عضو هیات مدیره بانک شهر شده...
3/ ... و به عنوان معاون ارزی و امور بین الملل این بانک هم برگزیده شده و از سال ۹۹ قائم مقام مدیرعامل بانک شهر بوده است.
دکتر احمدی، مدرک کارشناسی خود را در اقتصاد بازرگانی از دانشگاه شهید بهشتی اخذ کرده و تحصیلات کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه تهران و در رشته علوم اقتصادی...
این #رشتو که به اندیشه اقتصادی ابوالحسن #بنی_صدر، اولین رییس جمهوری ایران میپردازد را به بهانه درگذشت او نگاشتم. 1/ ابوالحسن بنیصدر از طرفداران ملی شدن صنعت نفت یا به اصطلاح مصدقی بود؛ جوانان مصدقی وقتی به عنوان دانشجو به اروپا میرفتند، رفتهرفته گرایشات چپ رادیکال پیدا میکردند.
2/ بنیصدر جزو مصدقیهایی بود که تحت تاثیر عقاید مارکسیستی قرار گرفت، اما به علت اینکه بسیار سطحی و کمسواد بود و درک درستی هم از ایدئولوژیهای چپ نداشت، مانند دکتر علی #شریعتی بیشتر حراف بود تا متفکر.
3/ کتاب «اقتصاد توحیدی» بنیصدر، نوشتهای به شدت بیسر و ته است؛ به طوریکه بخشی از آن به صورت سخنرانی و گفتوگو، حتی پرسش و پاسخهای حضار در سخنرانی است! اگر کتاب «اقتصاد توحیدی» بنیصدر را بخوانید، متوجه فکر آشفته او میشوید.
#رشتو
■چرا ممانعت از پخش سریالهای کرهای در ایران برای کره جنوبی مهم است؟
۱- دنیای امروز، دنیای تصاویر و عصر ترویج مفهومی به نام #برندینگ_ملت یا تصویرسازی ملی است؛ مثلا نام هر کدام از دو کشور سوئد و پاکستان، با خود مضامینی متفاوت را برای گوینده و شنونده آنها به بار میآورد.
۲- افزایش رقابت شهروندان در همه کشورها، برای دسترسی به گذرنامه یک کشور معتبر، بخوبی نشان میدهد که ارزش برند و تصویر ادراکی ملت و کشور، حکم طلای نامرئی را دارد.
۳- تاریخ کره جنوبی در دهۀ ۵۰ و ۶۰ میلادی، نشان میدهد که کره در این دوران، کشوری جنگزده، فقیر و با مردمانی ناامید بود.
۴- سیاستگذاران کره جنوبی، از دهه ۷۰ میلادی به بعد تلاش کردند تا به موازات توسعه صنعتی، مسیر گسترش بازار را از مسیر برندینگ ملت و تصویرسازی نو از جامعه کره جنوبی پیش ببرند.
در چارچوب پروژه هالیو، موج محصولات تصویری کرهجنوبی در یک دهه اخیر بسیاری از کشورهای جهان را درنوردیده است.