در کنارِ خطوط سیم پیام،
خارج از دِه، دو کاج روئیدند
سالیان دراز رهگذران
آن دو را چون دو دوست میدیدند
روزی از روزهای پاییزی
زیر رگبار و تازیانه باد
یکی از کاج‌ها به خود لرزید
خم شد و روی دیگری افتاد
1/4
خارج از دِه، دو کاج روئیدند
سالیان دراز رهگذران
آن دو را چون دو دوست میدیدند
روزی از روزهای پاییزی
زیر رگبار و تازیانه باد
یکی از کاج‌ها به خود لرزید
خم شد و روی دیگری افتاد
1/4
گفت: «ای آشنا ببخش مرا،
خوب درحال من تامل کن
ریشه‌هایم زخاک بیرون است
چند روزی مرا تحمل کن»
کاج همسایه گفت، با تندی:
«مردم آزار از تو بیزارم
دور شو دست از سرم بردار
من کجا طاقت تورا دارم؟»
2/4
خوب درحال من تامل کن
ریشه‌هایم زخاک بیرون است
چند روزی مرا تحمل کن»
کاج همسایه گفت، با تندی:
«مردم آزار از تو بیزارم
دور شو دست از سرم بردار
من کجا طاقت تورا دارم؟»
2/4
بینوا را سپس تکانی داد
یار بی‌رحم و بی‌مروت او
سیم‌ها پاره گشت و کاج افتاد
بر زمین نقش بست، قامت او
مرکز ارتباط دید آن روز
انتقال پیام ممکن نیست
گشت عازم، گروه پی‌جویی
تا ببیند که عیب کار از چیست
3/4
یار بی‌رحم و بی‌مروت او
سیم‌ها پاره گشت و کاج افتاد
بر زمین نقش بست، قامت او
مرکز ارتباط دید آن روز
انتقال پیام ممکن نیست
گشت عازم، گروه پی‌جویی
تا ببیند که عیب کار از چیست
3/4
سیم‌بانان پس از مرمت سیم
راه تکرار بر خطر بستند
یعنی آن کاج سنگدل را نیز
با تبر تکه تکه بشکستند
#محمدجواد_محبت
راه تکرار بر خطر بستند
یعنی آن کاج سنگدل را نیز
با تبر تکه تکه بشکستند
#محمدجواد_محبت
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
