موجودات تجزیهطلب، برای این که رنگوبوی غیرایرانی به #خوزستان زیبای ما بدن، #اهواز جاودانه رو ا.لـ.ا.حـ.و.ا.ز مینویسند! و این کهننام ایرانی رو سعی میکنند عربی جلوه بدن!
بریم سراغ ریشه و تاریخچه دو نام «خوزستان» و «اهواز»
از هزارههای دور، در جنوب ایران اقوامی زندگی میکردند به نام #عیلامی ها. این قوم، از نژاد #خوزی بودند. نژاد خوزی امروز منقرض شده و تحقیقات نشون داده همریشه با نژاد #دراویدی های هند بودهاند.
عیلامیها خوزینژاد حدود دوهزار سال تمدن فوقالعاده درخشانی در حاشیه #خلیج_فارس داشتند.
بنابراین پژوهشگران، نام خوزی رو برای نامیدن نژاد عیلامیها انتخاب کردند که نام درست و بهجایی هم هست.
بنابراین نام خوزستان، نامی صددرصد ایرانی و درست برای نامیدن این استان است. اهواز چی؟ در دو سده اول اسلامی که موقتا زبان عربی بهجای فارسی در ایران رواج پیدا کرده بود، اعراب نامهای قدیمی رو گاهی معرب میکردند. خوز و خوزستان هم بهشکل جمعمکسر، اخواز و سپس اهواز نامیده شد.
پس میبینید که هر دو نام خوزستان و اهواز، ریشهٔ در تاریخ و فرهنگ و زبان و تمدن ایرانی خودمون داره.
بریم یکم تاریخ بخونیم:
سرنوشت عیلامیهای خوزینژاد چی شد؟
عیلامیها بعد از اونکه در سال 645 پیش از میلاد در جریان یورش آشوریها منقرض شدند، دیگه نتونستند حکومت قدرتمندی تشکیل بدن. در سدههای بعد، پارسهای آریایی که به لحاظ جغرافیایی در همسایگی عیلام بودند، کم کم با عیلامیها
ترکیب شدند. همچنین اهالی جنوب ماد هم به مرور طی ازدواجها و مراودهها، با خوزیها تخلیط شدند البته کمتر از پارسها. با روی کار آمدن حکومت ملی هخامنشیان و به زیر یک پرچم درآمدن تمام فلات ایران، عیلامیها هم به عنوان یک ایالت از کشور متحد ایران، شناخته میشدند.
به تدریج چون جمعیت آریاییها از خوزیها بیشتر بود، این خوزیها بودند که کمکم با ازدواجها و تخلیط دو نژاد، طی چند قرن، در نژاد غالب (آریایی) حل شدند. اما فرهنگ عیلامی رو کاملا در فرهنگ پارسی جاانداختند و فیالمثل در نگاره مربوط به کوروش در پاسارگاد، میبینیم که ردای زیبایی
که بر تن #کوروش_بزرگ هست، یک ردای عیلامی است (اطلاعات بیشتر در کتاب کتیبههای کوروش).
فرهنگ عیلامی با حل شدن در فرهنگ آریایی، تبدیل به بخشی جداناشدنی از فرهنگ ایران عزیزمان شد.
در منابع تاریخی اومده که تا زمان حمله عرب، هنوز جمعیت کوچکی از خوزیها در خوزستان به لحاظ جثه و رنگ پوست و زبان، قابل تشخیص از آریاییها بودند. اما بعد سقوط ساسانیان، در طی همون دویست سالی که زبان عربی در ایران پاگیر شد، زبان خوزی هم کاملا منهدم شد و وقتی از قرن سه هجری
به بعد، زبان فارسی احیا شد و زبان عربی خاموش شد، دیگه اثری از زبان خوزی نبود.
امروزه مقداری از ژنتیک بخشی از مردم جنوب و جنوبغرب ایران به خوزیها برمیگرده. و نام هوز و خوز، تا ابد بر این منطقه کهنسال از ایران، به دو صورت خوزستان و اهواز به یادگار خواهد ماند.
تاکور شود هر آنکه نتواند دید!
پ.ن) این رشتوها رو هرجا بخواید میتونید کپی کنید و استفاده کنید اما لطفا حتما خواهشا، نام بنده، #بهمن_انصاری، نویسنده این رشتوها رو از زیرش حذف نکنید. برای نوشتن این مطالب وقت و زمان و انرژی زیادی صرف میشه. ❤️
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
در #زبان_فارسی جداییِ جنسی وجود ندارد. ضمیر سومشخص «او» شامل زن و مرد میشود، این برخلاف زبانهای دیگر است. مثلا در عربی هنگام اشاره به یک مرد نیگوییم: «هو» و هنگام اشاره به یک زن میگوییم: «هی». این مصداق در زبان انگلیسی
٢-
هم صدق میکند. در انگلیسی برای اشاره به یک مرد میگوییم: «He» و برای اشاره به یک زن میگوییم: «She».
نکته بسیار جالب دیگ این است که در زبان فارسی، اگر جایی تاکید بر جنسیت باشد، اولویت با زنان است. این درست برعکس زبانهای لاتین میباشد.
مثلا:
٣-
ما میگوییم: خواهر و برادر
آنها میگویند:
Brother and Sister
ما میگوییم: زن و مرد
آنها میگویند:
Man an Woman
(در زبان فارسی، #زن یک واژه و مفهوم مستقل هست؛ نه مثل «wo/man» زائدهای در کنار مرد.)
ما میگوییم: زن و شوهر
آنها میگویند:
Husband and Wife
تقویم رسمی تقریبا تمام جهان، تقویم میلادیه. حتی کشورهای عربی به دلیل ناکارآمد بودن تقویم قمری، اوقات اداری و برنامههای کاری رو با تقویم میلادی هماهنگ میکنند. ولی ما ایرانیها همچنان از همان تقویم خورشیدی ساسانی که توسط خیام ویرایش و اصلاح شده، استفاده میکنیم 👈 #رگ_و_ریشه
توضیح نقشه 👆👇
سبز: کشورهایی که از تقویم میلادی استفاده میکنن.
آبی: کشورهایی که از تقویم اصلاح شده میلادی استفاده میکنن.
نارنجی: کشورهایی که از تقویم میلادی به عنوان مکمل در کنار تقویم ملی کشورشون استفاده میکن.
قرمز: کشورهایی که از تقویم میلادی استفاده نمیکنن.
تقویم میلادی هر ٣٢٢۶سال، یک روز خطا داره.
تقویم خورشیدی ایرانی هر ۱۱۶۵۲۹سال، یک روز خطا داره.
درحال حاضر تقویم ایرانی در بین تمام تقویمهای بینالمللی، رسمی و غیررسمی در تمام دنیا، دقیقترین تقویمه. این دقت رو مدیون #خیام و تیمش: #خواجه_نصیرالدین_طوسی، #خازنی و... هستیم.
هنگام پایهگذاری شهر بغداد در سال ۱۴۶ هجری، هزینه آن برای منصور خلیفه عباسی گران آمد. در آن هنگام ابوایوب موریانی به خلیفه پیشنهاد کرد که کاخ خسرو را ویران کنند و سازههای آن را برای ساخت بغداد بکار ببرند. منصور با خالد برمکی
که وزیر ایرانی و دانشمند دربارش بود، به رایزنی پرداخت. خالد برمکی، خلیفه را از این کار بازداشت و گفت هزینه ویران کردن کاخ خسرو سنگین و از سودش بیشتر خواهد بود...
منصور عباسی برآشفت و گفت تو خود ایرانی هستی و از ایرانیان پشتیبانی میکنی و به ایرانیگری دلبستهای. لذا مغرضانه مشورت دادهای پس به حرف تو گوش نخواهم داد.
میخوام در مورد دو قوم عرب و ترک مطلبی رو بگم. #رشتو
بارها دیدم که دوستان به این دو قومیت با بهانهٔ ایراندوستی و میهنپرستی، اهانت میکنند.
تاریخچه حضور اقوام در ایران از قرار زیر است:
آریایی (کُرد و لُر و گیلک و...) : بیش از ٧ هزار سال
عربتبار: ١۴٠٠ سال
تُرکزبان: ٩٠٠ سال
اگر بخوایم این موضوع رو باز کنیم، باید بگیم که هموطنان عربتبار ما بیشتر از هزار ساله که در کنار ما زندگی میکنند. همچنین زبان تُرکی نیز در حدود کمی کمتر از هزار ساله که در ایران نهادینه شده و میلیونها نفر در ایران به این زبان صحبت میکنند (از جمله خانواده بنده).
این که یهمشت انسان نادان و جاهل، اقدام به عربستیزی و ترکستیزی میکنند، درواقع دارند با هزار سال تاریخ ایران میجنگند! دقت کنید: 1000 سال. صحبت یک روز و دو روز و سک نسل و دو نسل نیست. هزار ساله در تاریخ ما که تبار عرب و زبان ترکی با فرهنگ ایرانی پیوند خورده و در هم تنیده شده.
امشب میخوام متن یه کتاب از دوره ساسانی رو براتون بذارم تا ببینید ساسانیان (ایرانیان پیش از اسلام) چطوری حرف میزدند.
این متنی که میخوایم درموردش حرف بزنیم، مال کتابی هست به اسم «یوشت فریان» بازمانده از دوران ساسانی. متن کتاب به زبان پهلوی (پارسی ساسانی) هست و به خوبی به ما
نشون میده که اجداد ما پیش از اسلام به چه شکل حرف میزدند. مطمئنا بعد از خوندن این متن شگفتزده میشید.
اما اول در مورد این متن توضیح بدم. یوشت فریان نام یکی از پیروان زرتشت بود. او در یک مناظره با جادوگری به نام اَخت، موفق شد به ٣٣ پرسش اخت جادو پاسخ بده. یوشت فریان در این مباحثه
هروقت دست به قلم بردم تا شعر، داستان یا متن ادبی بنویسم، دیدم وطنم آنچنان درد دارد که در غم #نان، فرصتی برای نوشتن از یار و غار نیست...
نشد غزل بنویسم، به خوبیِ "#حافظ"
ولی خریدم از آن بچه، «#فال_حافظ» را
برای دیدنِ فردای کودکِ معصوم
و درکِ «هَمّ و غَمِ» آن نگاهِ نافذ را 1/4 ⬇️
و درکِ سهمِ ضعیفان -که اغنیا بُردند-
و درکِ رحمِ ستمگر به کور و لال و کر
و درکِ فهمِ خری از تلاوتِ یاسین!
و درکِ وَهمِ تو از سهمِ نابرابرِ هر... 2/4 ⬇️
که نابرابر بود، سهمِ کودک از دنیا
برای «نانِ بیاتی»، بِگو مَگو میکرد
دلیلِ بختِ سیاه و گرسنگیها را
درونِ تیمِ «خدا - بنده» جستجو میکرد 3/4 ⬇️