جنس ریزش این روزهای بازار از جنس کاهش مالتیپلهاست. یعنی چه؟ یعنی اگر بازار تا دیروز بهازای هر واحد از سود ۸ واحد پول میداد، حالا میگوید من حداکثر ۶ واحد پول میدهم. یعنی سهام تو برای من کمتر ارزش دارد. چرا؟ دو دلیل عمده دارد؛ افزایش ریسکها و کاهش حاشیه سود.
چه ریسکهایی؟ عمدهی ریسکها، #ریسک_دولتمردان است؛ اعمال عوارض صادراتی، افزایش نرخ خوراک، افزایش اسپرد دلار آزاد و نیما، کنترل قیمتها در بورس کالا، قطعی برق صنایع در زمستان و تابستان. ریسک دیگر هم به اقتصاد جهانی باز میگردد که مهمترین آن کرونا در چین و نرخ بهره امریکاست.
کاهش حاشیه سود اما چند جنبه اساسی دارد؛ اولاً فرض بازار بر این است که نرخ تورم بیشتر از افزایش نرخ دلار خواهد بود. در نتیجه با خرید سهام یک شرکت کامودیتی محور و با فرض ثبات سایر عوامل، قدرت خرید او یک سال دیگر کمتر از امروز خواهد بود. در نتیجه میخواهد سهام را با تخفیف بخرد.
ثانیاً بهنظر میرسد شرکتها، حداقل در کوتاه مدت، نتوانند این حجم از افزایش قیمتها را به مشتریان منتقل کنند، بدون اینکه تعداد فروش کاهش داشته باشد. در نتیجه در کوتاهمدت، حاشیه سود و در نتیجه مالتیپل شرکتها کاهش مییابد.
در کل باید توجه داشت که وقتی قیمتها و یک متغیر (مثل سود) همراه با یکدیگر تغییر میکنند (مثلاً سود کاهش مییابد، قیمت هم کاهش مییابد در نتیجه مالتیپلها ثابت هستند) این موضوع اتفاق خیلی مهمی نیست،
اما اگر طی یک روند، قیمتها تغییر کنند اما سود تغییر نکند (یا برعکس) یا قیمت و سود در جهت معکوس هم حرکت کنند (مثل شرایط امروز بازار)، این یعنی مالتیپلها هم تغییر میکنند و تغییر آنها را باید به نحوی به فضای اقتصادی یا ساختاری بازار متصل کرد.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
بهنظرم تاکید حاکمیت بر مسئله #حجاب را میتوان در ضعف نظام در طراحی سیستمها و حل مشکلات بنیادین دانست. یعنی چه؟ یعنی نظام دید که نمیتواند به آن مدینه فاضلهای که در ابتدای انقلاب برای آن هدفگذاری کرده بود برسد،
در واقع نتوانست مشکلات سیستم آموزش و اقتصاد و درمان و محیط زیست و قضا و الخ را حل کند، پس رویکرد آسانتر را انتخاب کرد، گفت «نشانه»ها را درمان میکنم، اگر دزدی بزه کرد، دست او را قطع میکنم، با اینکه میدانم مشکل از سیستم آموزشی من است.
اگر قیمت کالایی افزایش یافت، با گرانفروش برخورد میکنم با اینکه میدانم اقتصاد من دچار مشکلات ساختاری است.
اگر شال زنی در خودرو از سرش افتاد، سریع با او برخورد میکنم، با اینکه میدانم دزدی و فساد و نابرابری اجتماعی تاثیرات بهمراتب مخربتری از بیحجابی در آن مدینه فاضله دارند.
#رشتو
شش آموزه از شش سال نامه و مجمع سالانه برکشایر هاثاوی:
۱- بزرگترین دارایی شما، خود شما هستید. وارن بافت در مجمع سالانه سال ۲۰۰۲ برکشایر یک سوال پرسید: «تصور کنید به یک جوان ۱۷ ساله یک خودرو پیشنهاد کنید، هر خودرویی که میخواهد، با یک شرط؛
آن خودرو تنها خودرویی است که در طول زندگی میتواند داشته باشد. او احتمالاً دهها بار کتابچه راهنمای آن خودرو را میخواند و روغن را دو برابر زودتر از آنچیزی که توصیه شده عوض میکند!
همهی ما در شروع زندگی، یک بدن و یک ذهن دریافت میکنیم. شما نمیتوانید آنها را تا سن ۶۰ سالگی خراب کنید و انتظار داشته باشید بتوانید آن را تعمیر کنید.»
#رشتو
روزهایی میرسید که از انبوه خبرهای نااُمیدکننده فلج میشدم، جسمم در فضای کار بود اما ذهنم کار نمیکرد. درست مثل نویسندهای که نمیداند خط اول کتاب خود را چگونه آغاز کند. حالا از آخرینباری که عامدانه یک تیتر خبر را خواندم، مدتهاست میگذرد.
یادم هست آن روز از خودم پرسیدم «آخرینباری که با اعلام یک خبر، تصمیم به سرمایهگذاری گرفتم کی بود؟» با خودم گفتم قبول، خبرهای مالی را دنبال نمیکنم ولی زمانی در شبانهروز را به خواندن خبرهای سیاسی و اجتماعی اختصاص میدهم. بالاخره آدم باید در جریان امور مملکت باشد!
یک ماه پیش اما عنوان ساده یک کتاب صوتی در فیدیبو، چشمم را به خودش جلب کرد: «پیگیر اخبار نباشید». بهدلیل مشغله زندگی از کنار آن گذشتم اما دیدم از صدای گوینده آن نمیتوان گذشت؛ عادل فردوسیپور.
#رشتو
تقریبا دیگر امیدی به اصلاح نیست!
«نه این که [نظام] نخواهد اوضاع بهتر شود، حتما میخواهد، اما دیگر توانش را ندارد. خیلی دلشان میخواهد بشود، اما نظام تدبیر چنان از اندیشمندان واقعی و انرژی خِرد جمعی تخلیه شده و...
چنان در محاصره رانتخواران قرار گرفته است که دیگر توان ایجاد تغییر ندارد.
از یکسو، ناکارآمدی سیستمی به همراه فساد رانتی، از درون تمام انرژی نظامِ تدبیر را میمکد، و از سوی دیگر اندک انرژی باقی مانده نیز صرف تنشها و درگیریهایی میشود که خودش با بیرون درست کرده است.
بدون تغییرات ساختاری و افقگشایی، امکان برون رفت از این باتلاق برای حکومت وجود ندارد. اما افقگشایی نیز نیازمند اعتماد به نفس و انرژی روانی عظیمی است که دیگر در ساختار قدرت دیده نمیشود.
#رشتو
من چند تا نکته در خصوص موضوع حقوق سال آینده عرض کنم:
۱) آیا حداقل دستمزد میشود (۵.۶ میلیون تومان سال آینده و با فرض دلار ۲۵ هزار تومان) میشود ۲۲۴ دلار؟ من خیلی وارد منطق اقتصادیَش نمیشوم اما همین را میگویم که نرخ دلار در ایران (بر مبنای برابری قدرت خرید یا PPP)
بسیار پائینتر از ۲۵ هزار تومان است. یعنی قدرت خرید ۲۲۴ دلار در ایران بسیار بیشتر از آن کشورهایی است که شما خودتان را با آن مقایسه میکنید. یعنی پایه حقوق بسیار بیشتر از ۲۲۴ دلار است. کاری ندارد، مگر شما نمیگویید کف حقوق ۵.۶ میلیون تومان میشود ۲۲۴ دلار؟
سری به سایت خیابان دلار (gapminder.org/dollar-street) بزنید و ببینید مردم در جهان با ۲۲۴ دلار چطور زندگی میکنند. بعد پی میبرید که قدرت خرید و سطح زندگی شما، بسیار بیشتر از سایر مردم است.
منظورم از این نگارش این توئیت چه بود؟ اینکه ایران در عمده شاخصهای توسعه اقتصادی (مثلاً شاخص توسعه انسانی - HDI) حول و حوش میانگین قرار میگیرد. بله ما نروژ نیستیم، اما سودانِ جنوبی هم نیستیم! پس چرا این لفظ بیشرمانه «جبر جغرافیایی» یا «شعب ابیطالب» را برای ایران بکار میبریم؟
اگر زندگی در ایران جبر جغرافیایی است، پس آن کشاورزی که در هند با ۴۶ دلار درآمد در ماه، خرج ۸ نفر را میدهد باید چه بگوید؟ چرا ما فقط خودمان را فنلاند و سوئد (یا به قول آن دوستمان با دو انحراف معیارِ مطلوب نسبت به میانگین) مقایسه میکنیم؟
آیا این به این معناست که همهچیز گل و بلبل است؟ نه! آیا دارم میگویم آخوندها موجودات مهربانی هستند و ۴۰ سال است هزینه فرصت ندادیم؟ نه! اما این حجم از نااُمیدی و تخریب کشور واقعاً عجیب است!