Mehdi Profile picture
Sep 15 15 tweets 8 min read
۱
از #ریال‌دیجیتال که گذشت
اما نقد یک پدیده مستلزم شناخت تامّ آن نیست!

«از أبَر-انسان شما را خبر می‌دهم، او شعله‌‌ی آتشین و اکسیر شیدایی‌ست! سخن #زرتشت تمام نشده بود که فریاد برخاست: به قدر کافی از بند-باز گفتی، بگذار خودش را ببینیم و بند-باز نمایش خود را بر طناب آغازید» (نیچه)
۲
بسیار اتفاق می‌افتد سیّاسانِ سالوس برای دوختن لباس حماقت بر تن ساده‌لوحان به این جمله‌-پاره چنگ می‌زنند که:
«فلان چیز را کامل نمی‌شناسیم، پس نقدش کار ما نیست»

و با این به #خیالِ خودشان استدلال، بسوی هر دهان گشوده شده به نقد، از لجنزار ذهن خود، لجن-پاره‌ای می‌اندازند که..
۳
«آیا از حقیقت آن چیز آگاهی تمام داری که نقد می‌کنی؟»

و کلمات پر طمطراق و مطنطنِ رمینه‌های تخصصی فهم تامّ آن چیز را بر #ویترین زنگار-زده‌‌ی دهان خود می‌چینند تا از یک سو ساده‌لوحان و ابلهان را مدّتی محو تماشای خویش کنند و از سوی دیگر، ناقدان را متهم به بی‌خبری و جهل.
۴
اما آیا منطقِ این گزاره، این عجوزه‌ی دلبسته به لباس نوعروس، تصدیق‌پذیر است؟
اوّل بگویم که نقد‌های جاهلانه، از این بحث نه خروج تخصیصی بلکه تخصصی دارند که صحبت بر سر نقد است نه نق.

لذا ابیات ناموزونِ اتهام این سطور به دفاع از #چرند‌یات نقد-نمایِ نق-بنا، جایی برای سرودن ندارد.
۵
پیش از این نوشته بودم که هر پدیده‌ای از وجود چهار علّت رنج می‌برد؛ و باز هم کمی پیش از این، نوشته بودم که ماهیت یک موجود مجموعه‌ای وحدت‌ یافته از ذاتیات و عرضیات است.

مثلاً حقیقت و ذات انسان غیر از طول قد، رنگ پوست، بیماری و سایر اعراض اوست (با عقلانیّت فلسفه‌ی اسکولاستیک)
۶
گزاره‌ای وجود دارد که گاه از آن، بعنوان بنیان فلسفه یاد می‌کنند:
«اگر حیثیات نبودند خبری از حکمت/فلسفه نبود»

حیثیات چیست‌اند؟
فردی را تصور کنید: این فرد هم پدر است، هم همسر، هم معلّم، هم برادر، هم فرزند و هم...
هر کدام از این عناوین یکی از حیثیات اوست.
۷
این فرد می‌تواند از حیث همسری شخصی نمونه باشد اما از حیث معلّمی خیر، و همینطور سایر حیثیات. لذا وقتی کسی او را نقد می‌کند، من می‌توانم بپرسم که از کدام منظر و حیثیت او را نقد می‌کنی؟

این مطلب در مورد هر پدیده‌ای صادق است. من #می‌توانم یک پدیده را از حیث‌های مختلف نقد کنم!
۸
آیا ضرورت اینگونه نقد، وقوف تامّ به تمام حیثیات آن پدیده است؟ آیا من هم باید بدانم آن شخص معلّم، همسر، پدر و... هست و هم باید بدانم که معلّمی، همسری، پدری و... حقیقتاً چیست، تا بتوانم او را از حیث همسر بودنش نقد کنم؟ یقیناً #خیر!

اما ربط این مطالب به مسأله‌ی #CBDC چیست؟
۹
پیش از این عموماً و این روزها خصوصاً، افرادی که تجربه‌یِ شرافتِ سکوت برایشان آنچنان ناشناخته است که عادت به باز کردن دهان و خائیدن ژاژهای هزل و هجو-مایه، جزئی انفکاک‌ناپذیر از ذاتشان شده، می‌گفتند/می‌گویند که نقدها بی‌ارزش است، چون ناقدان اشراف تام بر چیستیِ این پدیده‌ ندارند!
۱۰
و خود گویند، خود خندند، این جماعت هنر-بند!

مغالطه روشن است. برای نقد این نامشروع‌زاده (#CBDC عموماً و #ریال‌دیجیتال خصوصاً) نیازی به اشراف تامّ به چیستی این پدیده نیست (اگر اساساً چنین چیزی ممکن باشد!)

من #می‌توانم آن را از حیث هرکدام از علل وجودی‌اش به مسلخ نقد بسپارم.
۱۱
می‌توانم از حیث علّت فاعلی‌اش یعنی بانک مرکزی و تمام #فسادهای مربوط به آن؛ علّت صوری‌اش یعنی بلاک‌چین و مباحث مرتبطش؛ علّت مادی‌اش یعنی حساب‌های تجاری و..امور مربوطش و همچنین علّت غایی‌اش یعنی نظارت بیشتر، نظام مالیاتی و ...

نقدش کنم و نقدم کاملاً منطقی، درست و مفید باشد.
۱۲
همچنین می‌توانم این پدیده را از حیث عوارضش (سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی #روانی) مورد نقد قرار دهم، و نقدم کاملاً منطقی، درست و مفید باشد (بشرط مبتنی بودن نقدم بر اصول هرکدام از شاخه‌های ذکر شده)

اساساً قواعدِ «#ضرورت عقلیِ دفع ضرر محتمل» و «#ضرورت عقلیِ دفع أفسد به فاسد»
۱۳
که هم با عقلانیّت عرفی توجیه‌پذیرفته و هم در عقلانیّت‌های دینی، فلسفی، علمی مورد استناد و استفاده قرار می‌گیرد، و در صورت استقراء تام، صدها مصداق کاربرد نظری و عملی بتوان برای آن یافت، #خاستگاهش در «ضرورت آگاهی تام از ماهیت پدیده‌ای که ضرر/فساد محتمل را همراه دارد» نبوده است.
۱۴
پس با تشبث به این گزاره‌ی مندرسِ نخ‌نما شده بر تن عجوزه‌‌ی مغلطه‌گر، نه خود را سرگردان وادی #حماقت کرده و نه دیگران را به بزم #تحمیق بکشانیم.

صد البته که بانگ عریانی پادشاه، آنجا که احتمال انگ حرام‌زادگی در میان بود، #شهامت می‌‌طلبید، بعد از آن شور بودُ هیجانُ هیستری جمعی!
پی‌گفت:

کوت کردن افراد، شائبه‌ی تمنای لایک و ریت داشت.

لذا بدون انجام آن، قلباً پاس‌گزارِ تک‌تک دوستان و عزیزانی که صادقانه، متعهدانه و دلسوزانه از خیلی پیش از اینها، با نقدهای عالمانه و مفیدشان، در تلاش برای نشان دادن عریانیِ #CBDC این فرزند نامشروع فواحشِ فکری بودند، می‌باشم!

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with Mehdi

Mehdi Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @Enigmahdic

Sep 13
۱. اگر #فهم را از یک سو وابسته به طبیعت مفسِر (آنطور که یاسپرس می‌گفت) و از سوی دیگر در پیوند با تربیت مفسِر (آنگونه که ویتگنشتاین می‌گفت) بدانیم؛

و اگر فهم همانگونه که آلبرکامو می‌گفت تلاش برای وحدت بخشیدن به اجزاء پراکنده‌ی یک واقعیت باشد؛

و اگر آن سان که هایدگر اعتقاد داشت: Image
۲. « اگرچه هریک از جنبه‌های عالم، می‌تواند مستقل از یکدیگر بررسی شود اما باید بدانیم که هیچ بخشی از عالم مستقل از سایر اجزاء آن بهیچوجه وجود ندارد. در عالم بودن یک #وحدت است. تحلیلی از زندگی هر روزه‌مان نشان می‌دهد که ما مستقل از آنچه در عالم با آنها مواجه می‌شویم، وجود نداریم »
۳. آنگاه به این پرسش می‌رسیم که «فهم چیست؟»

آیا ما مضاف‌الیه یعنی «عدم تمرکز» را فهم کرده‌ و به زبانی مشترک مبتنی بر فهمی یکسان در این زمینه دست یافته‌ایم که حال صحبت از «فلسفه‌ی عدم تمرکز» یعنی تلاشی عقلانی یا تاریخی برای تحلیل یا توصیفِ فرانگرانه‌ی مضاف‌الیه به میان آوریم؟
Read 6 tweets
Feb 17
مغالطه‌ی «ریسک به ریوارد»
و «مدیریت سرمایه»

۱. ذهنیّت رایج در ارتباط با مفهوم «ریسک/ریوارد» این است که برای هر ترید، ضرورت دارد این نسبت بزرگتر از ۱ بوده، و اگر مساوی یا کوچکتر از ۱ باشد، ورود به آن ترید «منطقی» نیست. اما این ذهنیّت چه اندازه «مطابق با واقع» است؟

#تحلیل‌ذهنی
۲. پیش از شروع، توضیح مختصری در رابطه با مفهوم «ریسک/ریوارد» ضروری‌ست. نسبت ریسک به ریوارد نشان‌دهنده‌ی «وضعیّت ذهنی» تریدر در رابطه با برآیند تریدش است. به این معنا که تریدر «انتظار» دارد به ازای هر یک دلاری که «ریسک» می‌کند، چه اندازه «پاداش» دریافت نماید.
۳. بعنوان مثال اگر تریدری این نسبت را «۱/۳» تنظیم کند، معنایش این است که او «انتظار» (وضعیت ذهنی) دارد که در ازایِ هر یک دلار ریسکی که می‌کند، ۳ دلار پاداش دریافت نماید (ریسک، در ذات ترید است)
Read 15 tweets
Feb 16
چرخه‌ی تکرار ول‌انگاری
در مبلّغین پروژ‌ه‌های إسکم

«پرستش شخصیت‌های مشهور را در نظر بگیرید که باعث می‌شود مردمی که زندگی‌شان از هرگونه معنایی تهی است کاملاً مجذوب زندگی دیگران شوند» (فلسفه‌ی ملال)

#تحلیل‌روانی
۱. برای پی بردن به «إسکم» بودن یک پروژه، ضرورتاً نیازی به آشنایی با ابزارهای تحلیل تکنیکال، فاند و یا آن‌چین نیست (اگرچه دانستن اینها یقیناً بهتر است) بلکه کافیست تا با الگوهای رفتاری (روانی) کسانی که این پروژه‌ها را تبلیغ می‌کنند کمی آشنا باشیم.
۲. الگوهای رفتاری در میان مروّجین و مبلّغین یک پروژه‌ی إسکم معمولاً یکی هست (خطاهای بنیادین ذهن همه‌‌جا یکی‌ست فقط ظاهر تغییر می‌کند). برخلاف ابزارها و روش‌های فنی که ممکن است هر روز تغییر کند، الگوهای رفتاری (روانی) چون برخاسته از شخصیت فرد است، به سادگی تغییر پذیر نیست.
Read 6 tweets
Jan 28
اوراق قرضه‌ی شورشِ یونان

با ظهور «اقتصاد سیاسی» داد و ستدهای ابتدائی و غیرعلمی جای خود را به مدل توسعه‌ یافته‌ای از «شیادیِ قانونی» و مجموعه‌ی «دانشِ ثروت‌اندوزی» داد. (فردریک انگلس)

#تاریخ‌بخوانیم
۱. در سال ۱۸۲۱ یونانیان برعلیه امپراطوری عثمانی دست به شورش زدند. این شورش با همدردی حلقه‌‌های آزادی‌طلب و رمانتیک بریتانیا همراه شد. تا آن جا که لرد بایرونِ شاعر به یونان رفت تا در کنار شورشی‌ها مبارزه کند. اما «سفته‌بازان» لندنی متوجّه فرصتی شده بودند.
۲. آنها به رهبران شورشی پیشنهاد عرضه‌ی «اوراق قرضه‌ی شورش یونانی» را دادند، اوراقی که در بازار سهام لندن قابل خرید و فروش بودند. شورشی‌ها هم وعده دادند که اگر به استقلال برسند این اوراق را همراه با سودشان بازپرداخت کنند.
Read 8 tweets
Jan 27
حبابِ می‌سی‌سی‌پی
«تاریخ» چیست؟ افراد جدید در حال تکرارِ اشتباهات قدیمی (فروید)

۱. در سال ۱۷۱۷ کمپانی می‌سی‌سی‌پی که در فرانسه تأسیس شده بود، شروع به مستعمره‌سازی درّه‌‌ای در پایین‌ می‌سی‌سی‌پی کرده و شهر «نئواورلئانز» را بنا کرد.
۲. این کمپانی که ارتباطات خوبی در دربار لوئی پانزدهم داشت، برای تأمین مالی جاه‌طلبی‌های خود، سهامش را در بازار بورس پاریس عرضه‌ی عمومی کرد.
۳. جان لا دبیر این کمپانی مدیر بانک مرکزی فرانسه هم بود. علاوه براین، پادشاه او را به سمت ریاست کنترل امور مالی (معادل همان وزارت دارایی این روزها) گماشته بود. در سال ۱۷۱۷ درّه‌ی پایین‌تر می‌سی‌سی‌پی علاوه بر مرداب‌ها، تمساح‌ها و... چندین جذابیّت دیگر هم داشت.
Read 14 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Don't want to be a Premium member but still want to support us?

Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal

Or Donate anonymously using crypto!

Ethereum

0xfe58350B80634f60Fa6Dc149a72b4DFbc17D341E copy

Bitcoin

3ATGMxNzCUFzxpMCHL5sWSt4DVtS8UqXpi copy

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(