A Haddadi Profile picture
Oct 24 6 tweets 3 min read
#رشته_توییت
۱/
چند روزه آدما زیاد توجه می‌کنن به چیزنوشت‌هام.
ماجرا از اون خاطره‌ی استادیوم شروع شد.

در مخیله‌م هم نمی‌گنجید که این متن چنین بازخوردی داشته باشه. محاسبه‌ی خاصی هم روش نداشتم. اتفاقاً یکی از سریع‌ترین و کم‌ویراست‌ترین چیزهاییـه که نوشتم.
#مهسا_امینی
👇
۲/
شرایط باعث شد کارم بزرگتر از چیزی بشه که فکر می‌کردم.

حالا ۲ تا نکته بگم.

اول اینکه تمام این پلتفرم‌ها فدای یه بار دیگه رقصیدنِ #ندا_آقاسلطان و خندیدنِ #نیکا_شاکرمی و حرف زدنِ #سارینا_اسماعیل‌زاده.

این هنگامه اگر برای جان آدم‌ها نباشه چیزی نیست جز خودفروشی به قیمت لایک.

👇
دوم اینکه، ببینید! در شرایطِ عادی هم آدم نمی‌تونه همه‌ی پیامدهای کارش رو پیش‌بینی کنه، چه برسه به شرایط غیرعادی یک انقلاب مردمی.
دختری آزاد از حجاب از صخره می‌ره بالا و ملتی رو موّاج می‌کنه.
خواننده‌ای آهنگ و شعری رو سریع تهیه می‌کنه و میلیون‌ها بار دیده می‌شه.
#مجید_توکلی
دختری می‌گه «آقا بیا وسط» و همه رو تکون می‌ده.
و این وسط یکی مثل من یه خاطره می‌گه و حرفش زیاد شنیده می‌شه.
و شما خودتون به این لیست بیافرایید.‌
کارهای کوچک ضربدر انگیزه‌های بزرگ عظیم می‌شن.
#حسین_رونقی
👇
گفتم ریز‌ـ‌ریز کاری کن.
یادم رفت اضافه کنم دنیا گاهی کارهات رو بزرگ می‌کنه.
ما نمی‌دونیم کدوم کارِ کوچک نتیجه‌ای عظیم‌تر از گمانِ ما داره.
فقط عقل سلیم می‌گه باید خرده‌کارهای اخلاقی‌مون رو انجام بدیم. باید انگیزه‌های اخلاقی بزرگ داشته باشیم.
#فاطمه_سپهری
👇
ج.ا عاقبت مثلِ جالوت با سنگی که داوودِ جوان پرت کرد خواهد مُرد.
کدوم سنگ؟
هنوز نمی‌دونیم. شاید سنگِ تو، شاید توییتِ من، شاید آوازِ او.
کدوم داوود؟
هنوز نمی‌دونیم. شاید تو. شاید من، شاید او.
به انداختن و نوشتن و خواندن ادامه‌می‌دیم.
تمام.
#اعتصابات_سراسری

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with A Haddadi

A Haddadi Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @AbHaddadii

Oct 21
#رشته_توییت
1/خب اختشاش‌گرهای عزیز! بیایید یه خاطره دیگه بگم شاید به درد خورد.
سال 83، تازه دانشجو شده بودیم. همون اولش پام لیز خورد و با دو تا گاگول‌تر از خودم رفیق شدم. حالا اسماشون مثلاً آیدین بود و سعید.
سعید سفید‌ـ‌‌مفید بود و فکر می‌کرد خیلی خوش‌تیپـه.

#اعتصابات_سراسری
👇
2/ بچه‌ی تهرانسر بود. از تهرانسر یه قدم بری غرب وارد دیروز می‌شی. می‌گن کریستف کلمب بالای صفحه‌ی آخر خاطراتش نوشته «مقصدِ بعدی: تهرانسر».
آیدین مالِ شهرک غرب بود. به قول خودش «شئرک». یه مقدار هم استریل بود. از این خود‌ـ‌بچه‌بالا‌ـ‌پندارها. دئودورانت و اینا.

#پتروشیمی_عسلویه
👇
3/ منم که بچه دهات. از این هیچی ندیده‌های هنوز به دوران نرسیده. با اینا می‌رفتم بیرون دنیام بزرگ شه.
یه دفعه ما سه تا نشستیم توی یه کلاسِ خالی. من وسط بودم که یه چیزی رو توضیح بدم بهشون. درسم خیلی خوب نبود اما در مقایسه با اون دو تا یابو من اسب حساب می‌شدم.

#زن_زندگی_آزادی
👇
Read 21 tweets
Oct 18
#رشته_توییت
1/
بیایید یه خاطره بگم شاید به دردِ این روزها بخوره.
عیدِ سال 84، بازیِ ایران و ژاپن با دوست‌هام رفتم استادیوم؛ همون بازی‌ای که به خاطرِ اومدنِ قالیباف توی رختکن یه در رو بستن و ازدحام شد و 7 نفر مُردن. چه چیزهایی که ندیدیدم توی این ظلمـستانِِ جور!
#مهسا_امینی
👇
2/
قالیباف اون‌قدر آدم کُشت و آخرش شد آخرین رئیس مجلس جمهوری اسلامی.
بگذرم.
اون روز اومده بودیم ببریم. دور دورِ وحید هاشمیان بود. همون اوایل بازی گلِ اول رو زد. بعدش تیم شروع کرد به دفاعی بازی کردن. فوتبال‌مون همیشه بی‌بیضه بود. بعضی از فوتبالیستامون نه.
#سارینا_اسماعیل‌زاده
👇
3/ همین کریمی و دایی و مهدوی‌کیا اون روز توی بازی بودن.
خلاصه با ترس و لرز دفاع می‌کردیم. از کون قرض کردیم و نیمه اول رو به سر آوردیم اما می‌دونستیم می‌خوریم. گل توی هوا بود و ژاپن فقط باید می‌چیدش.
این میرزاپور رو یادتون باشه یه جوری بود.
#نیکا_شاکرمی
👇
Read 14 tweets
Oct 14
داخلی، شب
آخوندی سخنرانی می‌کند:
«دیدم دیشب یکی از برادرا براش شبهه شده بود که “آقا داریم نوجوان می‌کُشیم، دانش‌آموز می‌زنیم، به دخترها تعرض می‌کنیم، و این‌ها با قرآنِ خدا و دین محمد سازگار نیست.”
می‌خوام بگم که اتفاقاً هست.
مگر خضر اون پسر رو نکُشت که دینِ والدینش رو حفظ کنه؟⬇️
اگر کُشتنِ اون نوجوان، زدنِ اون دانش‌آموز، و خب… فرضاً ملامسه‌ی بدن اون دختر (خنده‌ی کوتاه حاضران) اینها باعث بشه که ترس بندازی توی دلِ جوان یا خانواده‌ش و دیگه نیان خیابون، شما گناه نکردی که ثواب کردی.
اگر خونِ اون کودک باعث جلوگیری از خونِ بیشتر بشه اون کودک هم می‌ره بهشت.⬇️
لذا عزیزان شک نکنن.
ما بر حقیم.
الآن همه‌ی جهان روبروی ماست.
خوش به سعادت‌تون.
ما که جز سخنرانی آزمون برنمی‌آد. (لبخند حاضران)
هم اجر اخروی دارید و هم دنیوی.
اسم نمی‌برم. سال ۸۸ یکی اومد که “عکسم با اسلحه دراومده و زندگیم خراب شده” فرستادمش پیش دوستان، الآن مدیرعامل یه شرکته. ⬇️
Read 4 tweets
Sep 15
#رشته_توییت امروز
توی اتوبوس ایستاده بودم.
توی همون قسمت دایره‌ای‌ای که توی اتوبوسای بلند گذاشتن تا بتونه بپیچه. کفِش فلزیه.
داشتم به یه چیزی گوش می‌دادم. یعنی گوش نمی‌دادم؛ فقط می‌خواستم نویز اتوبوس رو نشنوم.
همزمان داشتم یه مطلبی می‌خوندم راجع به درخت نارون./
خیلی هم نمی‌خوندم.
داشتم توی فکرم متن آماده می‌کردم برای یه ایمیلی که قرار بود بفرستم.
مثلاً مالتی‌تسک.
همون موقع پای چپم خسته شد و خواستم تکیه‌م رو به پای راست منتقل کنم. همون موقع اتوبوس توی پیچِ سرپایین به سمت چپ بود.
نیروی عمودی تکیه‌گاه کم شد.
اصطکاک رفت و سُر خوردن اومد./
در حین سقوط دو بار چنگ انداختم چیزی رو بگیرم اما نه میله‌ای بود نه حشیشةای که بهش تشبث کنم.
وسط اتوبوس، بین یه مردم، سرِ یه پیچ ساده، توی هوا غرق شدم.
مثل درخت نارون قطع‌شده افتادم.
بووم.
البته من بووم رو از داخل شنیدم چون نویز بیرون کنسل بود. صدا از اسکلتم اومد توی گوشم./
Read 6 tweets
Aug 30
1/ #رشته_توییت
من این بازار و این کو را نمی‌دانم. نمی‌دانم.

اتفاق در تابستان رخ داد. تابستانِ سالی که در بهارش من ده‌ساله شده بودم. با خانواده به مشهد رفته بودیم. از تهران، دو روز در راه بودیم. از مسیرِ شمال رفتیم تا صفایی داشته باشد.
2/ مثلِ اکثرِ مردمِ آن روزها، شب‌ها را در پارک می‌خوابیدیم. آن سال‌ها می‌شد این‌طور بود. اما در مشهد، خانه‌ای منتظرمان بود که از طرفِ محل کارِ پدرم فراهم شده بود.
3/ به جز مناظرِ سبز در مسیرِ رفت و چند ساعتی شنا در دریا و شاید روزِ آخر که به پارکِ قوری می‌رفتیم، بقیه‌ی روزها و شب‌ها را در حرمِ امامِ شماره‌ی هشت گذراندیم. سفری زیارتی بود با کمی سیاحت.
Read 41 tweets
Aug 6
1/ #رشته_توییت

شیرِ تعزیه چیست؟

تعزیه توی روستای ما سال‌هاست که اجرا می‌شه. انگار اصلاً تعزیه‌های نواحیِ اطراف تفرش و آشتیان، معروفن به قدیمی و اصیل بودن. فک و فامیل ما هم خیلی درگیرِ این داستان بودن و هستن./
2/ تعداد بارهایی که عموی من به عنوانِ امام حسین در تعزیه شهید شده، از تعداد شهاد‌ت‌های سید جواد هاشمی، بازیگر واجب‌الشهادة صداوسیما به مراتب بیشتره.
این بار دوست دارم دربارۀ یکی از مهم‌ترین کاراکترهای تعزیۀ روزِ عاشورا حرف بزنم: جنابِ شیر!/
3/ احتمالاً همه ویدئوهای مربوط به شیرِ تعزیه را دیده‌اند. یک شیرِ بدترکیب که دنبالِ بعضی از بازیگران تعزیه افتاده و گاهی هم اتفاقاتِ خنده‌داری می‌افتد./
Read 15 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Don't want to be a Premium member but still want to support us?

Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal

Or Donate anonymously using crypto!

Ethereum

0xfe58350B80634f60Fa6Dc149a72b4DFbc17D341E copy

Bitcoin

3ATGMxNzCUFzxpMCHL5sWSt4DVtS8UqXpi copy

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(