اینارو ببینید 👇🏼 اینا ی جمعی بودن بهشون میگفتن فلاسفه حلقه اِرانوس ، در حلقه این جماعت گندههاشون ، داریوش شایگان ، علی شریعتی ، احمدفردید ، احسان نراقی و سید حسین نصر بودن . رهبر و بزرگشون هم یکی بود به نام هانری کوربَن .
این جماعت ، ی اسم دیگه هم داشتن «انجمن سلطنتی
۱.
فلسفه ایران» .
همشون هم با دربار شاهنشاهی در ارتباط نزدیک بودن و نصر هم که رئیس دفتر #شهبانوفرح بود .
اینا در ۲ نکته با هم اشتراک نظر داشتن .
۱. شاگرد یا سمپات هانریکوربن و لوئی ماسینیون و جورج گوروویچ و توشیهیکو ایزوتسو بودن .
۲. دشمن تمدن غرب بودن و تمدن غرب رو دجال و
۲.
دشمن بشریت و انسانیت میدونستند .
حالا ، یکبار دیگه به ریخت و لباسشون نگاه کنید ، تمامشون لباسهای برند و آخرین مدهای لندن و پاریس رو میپوشیدن و در دانشگاه تهران و تلویزیون ملی تا میتونستند تمدن غرب و مدرنیته ایرانی رو به گوه میکشیدن .
و در محافل خصوصیشون تا میتونستن شاه
۳.
رو مسخره میکردن و به دیده حقارت و ی ادم پست و ذلیل و حقیر و خودرای و شبیسواد بهش نگاه میکردن که گول ظاهرشون رو خورده و احمق نمیدونه که دارند چکار میکنند .
این جماعت معتقد بودن که #پهلوی|ها ادمهایی اشتباهی در زمان و مکانی اشتباهی هستند ،
مردمانی از نژاد پست و حقیر
۴.
که از دل عوام پست و حقیر بلند شدن و جایگاه طبقات و مردمان بزرگ و ادمهای برتر رو به عنف گرفتهاند .
برای همین از ابتدای برامدن همیشه خاندان پهلوی رو با نامها و صفات پست و حقیر خطاب قرار میدادن .
قزاق ، بیسواد ، خرکچی قلدر و .... صفاتی بود که در محافل خصوصیشون به پهلویها
۵.
خطاب میکردن .
مهمترین دغدغه این ادمها نابودی مدرنیسمی بود که وارد ایران شده بود ، اعتقاد راسخ داشتند که ایران ارمانی ، ایران عصر قاجاریه است و باید به همون دوران برگردیم ، شاه و رضاشاه دجال زمان بودند و طی دوران پادشاهیشان ایران را نابود و آن روح پاک و
۶.
عرفانی و انسانی انسان شرقی رو ازش گرفتند .
خود هانری کوربن رئیس کل حضرات در زمان جنگ بین الملل در استانبول به مطالعه آثار سهروردی پرداخته بود و به یکباره بعد از جنگ معلوم شد که ایران شده وطن دومش و عاشق و معشوق و واله و شیدای فرهنگ و عرفان ایرانی و میگفت ایران وطن
۷.
دوم اوست .
اما همین هانری کوربن ، به همراه دوستان عزیزش مثل لوئی ماسینیون و سیمون دوبوار و ژان پل سارتر و جورج گوروویچ و ....ی ویلای معروف در سوئیس داشتند که سالی چندماه جمع میشدن اونجا و به یاد عصر طلائی دهه ۱۹۲۰ پاریس برای ماهها سکس دست جمعی (Orgy Party) برگذار
۸.
میکردن و همسرانشون (معشوقههاشون) رو با هم تعویض میکردن .
همشون ثروتمند بودن و کار نداشتن .
در اون کاخ مجلل در دامنه کوههای آلپ هم فقط دوکار میکردن
روزها دست جمعی میفلسفیدن و شبها دست جمعی میتپانیدن .
مسئله مهم این بود که همشون هم چسبیده بودن به فلسفه و عرفان و
۹.
تصوف شرق ، البته ناگفته نماند که این حضرات بجز بوار و سارتر و گوروویچ فقط و فقط در مورد ایران و عرفان و تصوف ایرانی مینوشتند و دغدغه ذهنیشون هم فقط و فقط همین بود ،( ی شاخه دیگه هم بودن که وظیفه اصلیشون بدبخت کردن اعراب ، خصوصاً مصریان بود که از لجنزار اونها هم افرادی مثل
۱۰.
محمد عبده و سیدقطب اومدن بیرون ،
البته سابقه اونا بیشتر از اینهاست و ی ۵۰ سالی قبلتر از اینها رو اعراب کارشون رو شروع کردن )
علی شریعتی ، ابوالحسن بنیصدر و صادق قطبزاده و داریوش شایگان و حسن حبیبی شاگردای لوئی ماسینیون بودن (البته در مورد قطبزاده و بنیصدر میگن که فقط
۱۱.
چندترمی شاگردش بودن) .
در نهایت با سعایت و مجاهدت شبانه روزی این دوستان ، اتمسفر طبقه روشنفکری ایران تبدیل شد به چیزی که طی سالهای دهه ۴۰ تا انقلاب دیدین ، روشنفکر ارمانیش هم شد جلال و شمس آل احمد .
لباس شلخته ، بدون کراوات بدون اتو و سیگار پشت سیگار .
۱۲.
اینها هم عین اربابان فرانسویشون زندگی دوگانه داشتن ، از اسلام و پاکی و قشنگی و معصومیت روستا مینوشتن و اینکه لجنزار شهر و زندگی شهرنشینی چه برسر انسان معصوم روستائی اورده و این انسان راهی نداره مگر بازگشت به اسلام پاک و اصل اسلام تشیع واقعی .
اما از طرف
۱۳.
دیگه همین ادمها در زندگی خصوصیشون عین اربابهاشون بود .
به شدت مشروبخور و دائم الخمر (جلال بخاطر افراط شدید در مصرف عرق سگی دچار از کارافتادگی کبد شد و سقط کرد) به شدت زن باز و متجاوز ، همگی دارای انواع پروندههای تجاوز به عنف ، کلاهبرداری و .... که همه رو هم ساواک به
۱۴.
شدت براشون لاپوشانی میکرد .
تا زمان انقلاب ، انقلاب خمینی که پیروز شد ، ریخت و پوشش تمام این ادمها به سرعت شد این👇🏼 و به قول خودشون دیگه نیازی نبود که تقیه کنند .
فردید در تمام دهه ۵۰ شمسی فیلسوف عالیمقام حکومت بود هزاران ساعت برنامه در تلویزیون ملی داشت با همین علیرضامیبدی
۱۵.
که در تمام اون سالها از مریدان وی بود و با عشق کف کفشش رولیس میزد . (میبدی تا امروز ۱ کلمه در مورد فردید حرف نزده)
بعد از انقلاب هم شد فیلسوف فلسفه آخرالزمان و ظهور تا زمانی که سقط کرد و به درک واصل شد .
این ادمها هنوز هم همشون زندهاند و با قدرت بر فضای تفکر در
۱۶.
ایران سایهای سنگین انداخته و دارند .
شاگردان این ادمها هنوز در محافل دانشگاهی در غرب و در ایران جولان میدن و حرف اول و آخر رو در زمینه فلسفه میزنند .
از شاگردان و نسل جدید امروز این جماعت میشه به ولی نصر ، مهناز شیرالی ، آرش نراقی ، عبدالکریم سروش و پنج ششتا پسراش و
۱۷.
الکساندر دوگین اشاره کرد که دقیقاً امروز هم مثل اسلاف خودشون هم حرف میزنند و هم اغلبشون زندگی کاملاً دوگانهای دارندچرا که اساس و فونداسیون تفکر این ادمها مبتنی است بر برتری نژادی ، طبقاتی ، جنسی و فکری بر دیگران و حقیر ، احمق و صغیر دانستن مردم عام ، در یک کلام ، پیروان
۱۸.
این طرز تفکر معتقدند که چون نژاد برتری هستند از ژن برتری برخوردارند چون .
آخوندزاده هستند از دیگر انسانها و دارای تفکرات عالی هستند و نقششون اینه که به زندگی انسان ایرانی و شرقی جهت ، معنی و .... بدهند ، درنتیجه حقشونه که از بهترین نعمات زندگی انسان برخوردار باشند و
۱۹.
از هرنوع قیدوبندهای اخلاقی که انسانهای عادی پست و کثیف و حقیر گرفتارشن ازاد باشند .
کلام آخر :
شما شاید بتونید جمهوری اسلامی رو سرنگون کنید و به عمرش پایان بدهید ، اما هرگز نخواهید توانست تفکری رو که منجر به ظهور و خیزش جمهوری اسلامی شد رواز بین ببرید .
۲۰.
هنوز که هنوزه خیل عظیمی از دانشگاهیان و مردم عادی این مملکت اعتقاد راسخ به این ادمها دارند و بسیار بسیار خرمتعصبتر از معتقدین به خدا و پیامبری محمد به این ادمها تعصب کور و خشک دارند .
هنوز شما جرعت نمیکنید که در فضای ازاد به نقد فردید و شایگان و
۲۱.
شریعتی بپردازید ونشون بدید که این جماعت هیچی نبودن مگر یمشت مزدور جیره خور که خالقان اصلی ۵۷ بودند ( شایگان بعدها تفکراتش عوض شد) .
شاید جمهوری اسلامی بره ، اما هر حکومتی بیاد سرکار ، در نهایت فقط طی ۴ ، ۵ دهه ، همین تفکر و منادیانش ، ی جمهوری اسلامی در
۲۲.
ورژنی دیگر جایگزینش میکنند ، تفکری که در نهایت فقط و فقط ۱ هدف داره و ان هم زندگی نکبتبار و فقیرانه و بدبخت برای میلیونها میلیون انسان ، بر روی دریائی از ثروت .
چرا معتقدند و باور دارند که از تخمه و نژاد برتری هستند
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
این 👇🏼 دو عالیجناب رو میبینید ؟
مهمترین رویداد تاریخ معاصر ایران پس از اشغال کشور ، ازادسازی #آذربایجان از دست کمونیستها و حرومزادهها بود و این مهم عملی نشد ، مگر در سایه تلاش این ۲ نفر .
خوب شاید شما تعجب کنید و بگید وایییی 😱 پس #احمدقوام چی ؟
در پاسخ شما باید بگم
۱.
که احمد قوام نقش مهمی در دیپلماسی خروج نیروهای شوروی از ایران داشت ، اما به شدت مخالف آزادسازی آذربایجان و #کردستان بود و دائم با #پیشهوری و #قاضیمحمد لاس میزد .
آخوندها و امثال #خسروفروهر شارلاتان و بهرامشتر به خوردتون دادن و در نتیجه هضم این مطلب براتون سخته هرچند که
۲.
واقعیته )
حالا چرا مخالف بود ؟
(البته میدونم که تاریخ رو چپها و تودهایها و تولههای صیغه زاده قوام معتقد بود که تا بحران هست همه در وحشت به سرمیبرند و اون میتونه در مقام نخست وزیر به کارش ادامه بده ، اما اگر بحران تموم بشه ، به علت نفرتی که همه ، اعم از شاه و
یک #خاطره
آقا وقتی انقلاب پیروز شد ، ی رفیق خانوادگی داشتیم که زن و بچه رو برداشت و برای زندگی رفت انگلیس ، یکی دو سال بعدم در انگلیس ی دختر دیگه هم گیرش اومد ، خلاصه دختره بزرگ میشه و حدود ۱۵ ، ۱۶ ساله ، که یشب نمیاد خونه و این رفیق ما و زنش هم که ایرانی از شب تا صبح یکی
۱.
شیش ، هفت بار سکته میکنند و اقایه و ننیه هم تا میاد صبح بشه ، تمام بیمارستانها ، پزشک قانونی ، پلیس و ... رو میگردن و هیچچچچ اثری از ددختره تخم جن پیدا نمیکنند که نمیکنند .
خلاصه صبح خسته و کوفته و درمونده میان خونه و ننههه دیگه داشته میمرده و آقاهه هم که دیگه نفسش
۲.
در نمیومده که
در خونه رو میزنن و اینا که فکر میکردن الان پلیس میگه جنازهاش رو گذاشتیم پزشک قانونی برای شناسائی بیائید ، هجوم میبرن سمت در که میبینن دختره کرهخر با سرووضع ژولیده و خمار و پاتیل پشت در ایستاده .
هیچی دیگه
دختره میاد تو و هرچی اقا ننش میگن پدرسگ دیشب کدوم
مهمترین فراز مصاحبه شاهزاده این بود که تکلیف همه رو روشن و واضح کرد .
الان در اپوزسیون ایران امروز ۲ طرز تفکر کاملاً متفاوت در مقابل یکدیگر قرار گرفتن و با تمام قوا در مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند .
دسته اول :
یک طرز فکر معتقده به فروپاشی تمام ساختارهای لشکری و
۱.
کشوری ایران ، طرفداران این طرز تفکر همون ۵۷تیا هستند که در سال ۱۳۵۷ هم دقیقاً همین حرفهارو میزدن .
در سال ۵۷ این جماعت با اصرار و ابرام و تعصبی تمام وایساده بودن رو ی اجر برای اجرای اصولی که همین امروز هم میخان با زور فحش خارمادر و عربده کشی در فضای مجازی به مردم
۲.
بچپونن .
در سال ۵۷ این جماعت میگفتن تمام امرای ارتش ، ژاندارمری و شهربانی کشور ، از سرگرد به بالا رو باید اعدام کرد ، از درجه سرگرد به پایین رو هم باید بفرستند اردوگاه.های کار اجباری .
همچنین معتقد بودن که تمام سرمایهداران رو باید کشت و زن و بچههاشون
یک حکایت کوتاه
البته میدونم که نمیدونیدا ، اما بدونید که #رضا_شاه_کبیر بسیار آدم باسوادی بود ، و متون بسیار سخت ادبی رو به روانی میخوند ، میگید نه ؟
خوب حقم دارید ، چرا که از بس توله آخوندها و توله چپهای زنازاده بهتون چپوندن که رضاشاه بیسواد بود ملت اسکول هم باورشون شد
۱.
البته ، رضاشاه مدرک تحصیلی نداشت .
حقم داشت ، رضاشاهکبیر توله فلان انگل اجتماع به نام آیتالله و ملا و .... نبود که پول مفتخوری میگرفتن و سگ و سگتولههاشون رو میفرستادن لندن و پاریس و سنت پترزبورگ درس بخونن .
همچنین اقای مفتخوری به نام فلان و بهمان شازده قراضه قجری هم
۲.
هم نداشت که با پول غارت ملت بفرستتش درس بخونه و مدرک فلان و بهمان دانشگاه فرنگ رو بگیره .
او یتیم بود ، هرگز پدر را ندید و ۳ ساله هم بود که مادرش مرد . (خسرو معتضد و باقی شرکا حداقل ۳ شوهر برای مادر رضاشاه تراشیدن)
رضا ، ۱۵ سالش بود که دائیش به عنوان سرباز بیجیره و
حقیقتاً پاسخ دادن به بیسوادهای خودعنپنداری مثل این گوز ماتحت نامشخص از حوصله سربرترین کارهای عالمه ، چرا که طرف انقدر شعور نداره که ببینه داره برای کی و جلوی چه کسی گوه خوری ناشتا میکنه .
این حرومزادههای مجاهد و مزدور و جوجه دانشجوهای خایه لیس چپ رو من همیشه بدون
۱.
جواب دادن بلاک میکنم .
اما این ی مورد رو استثناً جواب میدم که بدونید و مقایسه کنید و ببینید چطوری هر خری با خوندن ۱ کتاب خودش رو در حدی میدونه که با هرکسی همکلام بشه و اظهار فضله کنه .
ابتدا مطلبش رو در مورد احمد علاف بخونید ، بعد در پایان ورق پارهای رو که میگه منبعشه
۲.
ببینید .
منبعش اینه 👇🏼 ، کتاب ی شازده قراضه توله قجری که با مجوز وزارت ارشاد ایران چاپ شده .
حالا اگه این احمق ۴ تا کتاب خونده بود ، میدونست که این جفگ سراپا کسشرو شما فقط و فقط در ۱ کتاب میتونید ببینید و اونم کتابیه به نام «زندگانی سیاسی احمدشاه قاجار» نوشته
اونائی که ی ۳۰ سالیه ایران نبودن ، نمیدونن این مطلب چیه ، این مطلبو برای داخلیا مینویسم 😂🤣
داستان وَرکِش و بندازای صنف غذا و نوشیدنی از کله پز و آشفروش بگیر برو جلو تا فستفودها و رستورانهای ۵ ستاره اینجوریه که مثلاً
طرف روز اول ی رستوران میزنه و ی تنور نونوائی هم میزنه تنگش
۱.
واسمشم میزاره مثلاً (رستوران شاطراصغر)
بعدشم ی تبلیغات سنگینی میکنه که آیییی کباب مثل کبابای من نیست ، آیییی دیزیهای من ممیترکونه و ...
از فرداشم مردم میریزن برای خرید از رستوران فوق لاکچری شاطراصغر .
اما به زودی مشتریهای شاطراصغر کم و کمتر میشن و به زودی
۲.
معلوم میشه که طرف ی آشغالفروش تمام عیاره .
خلاصه به یکسال نکشیده ، میبینید رستورانی که روزای اول صندوقمیزد شبی ۱۵۰ میلیون ، الان رسیده به شبی ۱۰ ، ۱۵ میلیون که همین هم خرج هزینههاش رو نمیده .
صاحب رستوران که میبینه خداتومن خرجکرده و حالا سرمایهاش داره به گوز تبدیل