شیرین عبادی از همبستگی گفت.
تفاوتها و تکثر رو یادآور شد و گفت باید در مورد کنار زدنِ ج.ا. به توافق برسیم و همکاری کنیم.
تفاوتها رو بعد از رفتنِ ج.ا پای صندوقها رفع میکنیم.
به جای پرسیدنِ اینکه بعد از ج.ا. چی میشه، بگید اگر ج.ا. بمونه چی میشه؟
عبدالله مهتدی هم از خیلی شهرها اسم برد. یادآور شد که تکثر قومیتی وجود داره اما باید همه نوکِ پیکانِ تمرکزشون رو بگیرن سمتِ کنار زدنِ ج.ا.
هم زن زندگی آزادی رو گفت و هم ژن ژیان ئازادی رو.
گلشیفته و علی کریمی گفتن سهمی نمیخوان.
از تفاوتها گفت و لزومِ هماهنگی.
از شورای گذار گفت. شورایی که سهمخواه نخواهد بود.
تعیین شکل حکومت رو موکول کرد به انتخابات بعد از رفتنِ جمهوری اسلامی.
اون روزِ انتخابات هم تفاوتهامون رو جشن میگیریم. تا اون روز بر رفتنِ ج.ا تمرکز میکنیم.
علینژاد گفت برای اولین بار استرس داره.
منشور همبستگی و سازماندهی رو میخونه.
نام مهسا رمز همدلی بین مردم شد.
انقلاب زن زندگی آزادی.
از همه گوشه و کنار ایران نام برد و گفت همه با انقلاب همراهن.
از حقوق اجتماعی، اقتصادی، عقیدتی، و جنسی گفت.
انقلاب زن زندگی آزادی رو به رنگینکمانِ کیان پیرفلک تشبیه کرد.
بغضش رو فرو خورد.
ج.ا چند صد نفر را کشت تا بگه مهسا رو نکشته.
همبستگی و اتحاد بین مردم رو در برابر دشمن مشترک ستود.
از روز اول همه فکر میکردن چطور میشه این گروههای مختلف رو همبسته کرد و سازماندهی.
راهش اینه: توافق بر اصول حداقل مبتنی بر منشور حقوق بشر، با حفظِ یکپارچگی ایران اما تامین حقوقِ همه، برای جلوگیری از تکرار فجایع ج.ا.
این متن به زودی منتظر میشه.
تا اون موقع ما به دولتهای خارجی فشار میآریم برای فشار به ج.ا. پیگیری آزادی زندانیان سیاسی.
جهان باید خودش رو برای روزی بدون ج.ا آماده کنه. اونوقت عراق و لبنان و یکن و اوکراین امنتره.
جهان بدون ج.ا. جای امنتری برای زندگیست.
ما فقط پیام صلح به جهان میدیم.
زن زندگی آزادی.
پایان صحبت علینژاد.
اسماعیلیون شروع کرد.
سلام کرد به خانواده زندانیان و کشتهشدگان.
چهار اصل برای انقلاب برشمرد:
آزادی، دادرسی، عدالت اجتماعی، عدالت محیط زیستی.
از لزوم تشکیل کمیته حقیقت یاب برای بررسی تمام جنایات ج.ا. گفت: سینما رکس، اعدامها، جنبش سبز، ۹۶ و ۹۸.
ابراز امیدواری کرد برای این اتفاق.
کوتاه گفت و تمام.
نازنین بنیادی انگلیسی گفت.
خوشحاله که اومدن بر اهداف مشترک متحد بشن.
از کیان پیرفلک گفت و رنگینکمانش.
رنگین کمان رو نماد تکثر دونست.
گفت روی توافقی کار میکنم تا بصورت همهگیر مورد توافق همه باشه. #تمام کرد و شاهزاده شروع کرد.
در جهان دو جور آدم داریم: یک، کینهتوزانی که به همکاری تن نمیدن. و دو، کسانی که میتوان بخشی از راهها باشن و ولو با اختلافنظر حاضرن پای کار باشن تا آیندهای بهتر برای همه رخ بده.
آزاد که بشیم همهی شهروندان فارغ از قومیت و جنسیت و… در برابر قانون با هم مساوی هستن.
پیام ما به دنیا اینه و امیدوارم جهان بفهمه.
آستینها رو بزنیم بالا و کارها رو شروع کنیم.
حرفهاش تموم شد.
کریم اومد، سجادپور.
گفت هر کی هرچی دلِ تنگش میخواد بپرسه.
از حامد شروع کرد.
حامد! آیا انقلاب هنوز زندهست؟
جواب: انقلاب پروسهی تدریجیه. شاید اعتراضات بصورت موقت متوقف بشه اما ادامه داره.
از ۹۶، که اعتراضات به صورت گذر از ج.ا. مطرح شد.ج. ا. کُشت. در ۹۸، اینترنت رو بستن و مردم رو توی نیزار و خیابان کشتن.
اون همه جنایت باعث نشد مردم بترسن
معلومه که هیچکس دیگه به عقب برنمیگرده.
مردم بسیار خشمگینن و منتظر موج بعدی.
موجِ بعدی هم سهمگینتره. ما باید سازماندهی کنیم برای اون موقع. اولِ پاییز مخالفان ج.ا سازماندهیشون کمتر بود. دفعه بعد با برنامه و آمادهایم.
سوال از مسیح: نفهمیدم. (: راجع به ایرانیهای داخل بود.
مسیح: اولش بگم که انقلاب نخفته.از سرکوبها و جنایات این ۴ماه گفت. گفت تقصیر خارجیهاشت که این همه خون ریخته شد و فشار نیاوردن.
چقدر خون بریزه تا یه کاری بکنید؟
مردم داخل دارن به ماها یاد میدن چه کار کنیم. تز همبستگی گفت.
آخرش گفت چطور پوتین و اسپ و خامتهای اینقدر هوای همدیگه رو دارن، اما کشورهای دموکراتیک پشتِ دموکراسی نیستن؟
سوال بعدی از شاهزاده. (بهش میگه آرپی. (: یه جی هم بذاره خوبه.)
سوال: آرپی! تجربهی این چهل و خوردهای سالت چیه؟
پاسخ: باید فرهنگِ تنوع ایجاد کنیم. پذیرشِ چندگانگی.
دموکراسی به شرطی پایداره که فرهنگِ پذیرش چندصدایی توی فرهنگش جا بیفته.
ما فعالان باید روی این موضوع کار کنیم.
کشورهای دموکراتیک نشون میدن که فرهنگ مردمش همکاری و نظارت و چندصداییه.
اشاره کرد به سوالی که از حامد پرسیدن.
انقلاب نمُرده.
مگه کشته شدن مارتین لوتر کینگ جنبش آفریقایی آمریکاییها رو متوقف کرد؟
حرفِ من با کشورهای خارجی اینه که« اگر پشت ما بایستید، هزینههای کا رو کم میکنید».
سوال بعدی از نازنین.
(نازنین اینقدر خوشگله نفهمیدم سوال چی بود)
پاسخ نازنین جان رو میگم. سوال رو خودتون حدس بزنید.
نازنینِ نازنین میگه: ما باید صداهای مردم داخل زو بگیریم و پیامشون رو به دنیا محابره کنیم.
وقتی چین از ج.ا. نفت میخره، پولش صرف سرکوب میشه.
پس باید دو کار کرد: تقویت مردم، تضعیف ج.ا.
یه سوال دیگه از قرایی: آیا با صدور منشور دارید رهبریِ اعتراضات رو میپذیرید؟
آیا حمایتِ حکومتهای خارجی قراره ادامه پیدا کنه؟
مسیح: تا زمانی که منشور نهایی بشه باید به جی۷ فشار آورد. جهان میدونه با داعشِ مستقر طرفه. اما نمیدونم با کی حرف بزنه. خوشحالم
که از این به بعد یه اپوزیسیون متحد شکل میگیره.
مکرون هم خواست با اپوزیسیون هماهنگ حرف بزنه که اون موقع نشد.
بعد از تهیه منشور، میریم خفتِ خارجیها رو میگیریم.
حامد گفت: انقلاب قراره «در» ایران رخ بده. نسل جوان هم نقش بیشتری دارن میخوان تمام نُرمهای اجتماعی رو زیر و زیر کنن.
از طرفی قشری هستن که میخوان خیلی همه چیز دگرگون نشه.
حرف هر دو طرف شنیدنیه.
از فرهاد میکنی گفت و ایدهی خشونتپرهیزی که میتونه این مشکل رو حل کنه.
گفت اصلا نگران یکپارچگی و استبداد نیست. چیزی که مهمه، همبستگی برای سرنگونیِ ج.ا. است.
از اعتصاب گفت که نمیشه به کارگران فشار آورد برای اعتصابهای بیبرنامه. بایدبرای اعتصاب هم برنامهریزی کرد تا فشارِ هدفمند آورد به ج.ا.
نازنین اضافه کرد: وقتی از خواستهمون از خارجیها حرف میزنیم باید یادمون باشه که تحریمها فقط وضع نمیشه، باید اجرا هم بشه.
شاهزاده :
مشخص کردن مسئولیتها توی منشور خیلی مهمه.
کلی آدم داریم که کاربلدن توی قانون و اجرا، بخصوص در داخل ایران.
(حامد یه چیزی برای مسیح نوشت)
مهم اینه که برای برنامهریزی و پیادهیازی برنامه داشت.
گفت باید فرآیند گذار رو هم کارشناسان شناسایی کنن و ما مسئولیت هماهنگی رو به عهده گرفتیم.
جنیدی از بیبیسی: ائتلاف و منشور رو همه تا امروز میخواستن. چه نکته مثبتی در موردش دارید بگید؟ بینِ حرفهای میرحسین و منشور موردنظرتان خیلی شباهته. چی فکر میکنید؟
شاهزاده: ما از خارجیها فشار حداکثری میخوایم. از داخلیها هم مشارکت حداکثری.
هر کس هر جا از گذر از ج.ا و اصلاحاتش بگه، آغوش ما براش بازه.
گذر از اصولگرا و اصلاحطلب و کنار زدن دیگتاتور، خواستهی همهست. هر کس رد شد، ما باهاش همسوییم.
نازنین جان: ج.ا خواست بین ما فاصله بندازه. ما باید همبسته بشیم. این همبستگی هم شاملِ «هر کسی» میشه که دموکراسی بخواد.
مسیح:من مثل بقیه شجاعت ندارم بگم میشه برای میرحسین آغوش باز کرد. جنایتهای زیادی در زمان مسئولیتش رخ داده.
اما هر سقوطی با ریزشِ داخلیها شروع میشه و ریزشهای داخلی مبارکه.
از میرحسین استقبال میکنم اما در آینده بایدکمیته حقیقتهای نقش همه رو مشخص کرد.
حامد: سکولاریزم خیلی مهمه. بذارید ببینیم میرحسین و طرفدارهاش راجع به این چه خواهند گفت. اون وقت میشه بهتر قضاوت کرد.
محیطزیست رو ج.ا. نابود کرده برای همه. سپاه هم عاملشه. تحریم سپاه خیلی مهمه. از تجمع ۲۰فوریه گفت و بروکسل.
ابراز امیدواری کرد در منشور انحلالِ سپاه دیده بشه.
سپاه هنوز داره کولبرها رو میکشه. یک نهاد فاسده.
امیدواره که یه سازوکاری دیده بشه تا کسانی که قاتل و آمر و عامل نیستن بتونن از سپاه جدا بشن.
گفت این کار قبلا در روآندا انجام شده. زمان میبره اما میشه.
قاضیمراد از منوتو: چرا جز مهتدی هیچ نمایندهی دیگهای از قومیتها اینجا نیست؟
حامد: بحث کثرت مهمه. اینها قدمهای اوله. ما سعی میکنیم با تمام گروهها و گرایشها حرف بزنیم.
انقلاب کارِ شبانهروزیه.
از یه جایی باید شروع کرد و اینجا شروعه.
امیدواریم نهادهای مدنی به مرور قوی بشن و
درها اینجا اصلاً بسته نیست.
مسیح: انقلاب از کردستان شروع شد. خوبه که گفتید چرا بقیه نیستن. ما نباید اپوزیسیون دوشقّه باشیم.
اول با تعدا محدود شروع میکنیم، آرام شبکهسازی میشه و همبستگی شروع میشه.
نازنین جان: این دیوارهایی که توی فضای مجازی میبینید بینِ ماها وجود نداره.
ج.ا. بین ماه دیوار نااعتمادی ساخته.
شاهزاده:
سوال یه جاش اشتباهه.
اینجا دعوتی در کار نیست. مشارکتیه.
این اتوبوس بلیت نمیخواد.
تنها شرط مشارکت و همکاری هم اون اصول مشترکه. هر کس اومد
کریم گفت: #اتوبوس_مجانی هشتگ خوبیه.
شاهزاده کفت: آب و برق مجانی نیستا. ((:
خیلی قوی بود.
خب جواب آرپی رو دوست داشتم و حواسم نبود سوال بعدی چیه.
شاهزاده در پاسخش گفت: شاید سر همهچیز توافق نکنیم. مهم اینه مومنتوم از دست نره. مهم اینه #اتوبوس_مجانی به حرکتش ادامه بده.
الآن بحثِ ما فردای بعد از براندازی نیست.
امروز، نه رقابت داریم و نه ادعای رهبری.
ما برآیند نیروی عظیم ملی هستیم.
الان همهی نیرومون صرف فشار به ج.ا خواهد بود.
در فاز مبارزه، سوال اینه که سناریوهای کمهزینه برای سقوط چیه؟
عدم توافقها در مورد آینده رو به مجلس موسسان موکول میکنیم.
تمرکز بر فروپاشی، والسلام.
خارجیها هم بدونن که بهترین سرمایهتون مردم ایرانن، نه جمهوری اسلامی.
ادامه سیاست مذاکره با ج.ا. یعنی شریک جرم شدن در جنایاتِ ج.ا.
ما روی اینا اختلاف سلیقه نداریم.
تنها راه گذر از ج.ا. است و تمرکز همه روی اینه.
حامد: برای من دادخواهی مهمه و جنبش آزادیخواهیای که از ۱۵۰ سال پیش شروع شد.
ما به «توافق همه» نمیرسیم اما به «توافق اکثریت» میتونیم.
متن منشور از داخل ایران شروع شد. امیدواریم بتونیم چتر همبستگی رو بزرگ کنیم.
مسیح: این جنگ و اختلافی که ج.ا. داره توی فضای مجازی و اخبار بزرگ نشون میده، اصلاً بینِ فعالین واقعی داخل و خارج نیست.
دستِ همکاریمون سمت همه، همه احزاب، رسانهها درازه.
خانوادهی پهلوی رو همه صدا میکنن.
حامد دهها هزار نفر رو آورد برلین.
احزاب کردستان هم هستن و متنوع.
دست ما سمتِ همه رسانهها درازه.
رسانهها! رفتار رسانهها در زمان جرج فلوید رو یادتون بیاد که فقط کار خبری نکنید. شمت حقیقت باشید.
از همه خواست همدیگه رو بغل کنید. چشم.
نازنین تایید کرد.
شاهزاده از مولوی عبدالحمید و جعفر پناهی گفت.
تاکید بر تکثر و همبستگی.
چند سوال پشت هم:
ائتلاف رو گفتید بین احزابه، الآن در چه وضعیتی هستیم؟
افشینجم: گروههای زیادی هستن. گروههای دیگه چطور خودشون رو به شما برسونن.
بهار، دانشجو: آیا برنامهای دارید برای همکاری با گروههای دیگه اپوزیسیون؟ کنجکاوم چطور قراره جوانها رو در تصمیمسازی مشارکت بدید؟
از آمریکا دقیقاً چه انتظاری دارید؟
ایندیپندنت: نگرانی وجود داره که اگر این همبستگی به نتیجه نرسه، باعث یاس بشید. چه کنیم که نشه؟
سؤالها بسه. هر کس دو دقیقه جواب به همه.
حامد به بهار: ما باید تجربهی انقلابهای دیگه مطالعه کنیم. اشتباهات اونا رو تکرار نکنیم.
به صحبتهای همون انقلابی سوری اشاره کرد.
توی نشیبِ انقلاب، آدمها به هم میپرن. ما نباید اینکار رو بکنیم. تاکید بر همبستگی.
ما نباید مردم رو برای پیش گرفتن زندگی عادی تخطئه کنیم. همه نمیتونم ۲۴ساعته انقلابی باشن. بگذاریم همه زندگی کنن و موقع انقلاب ازشون کمک بگیریم.
امیدواریم بتونیم به زودی نقش نسل زِد رو در تصمیمسازیها بیشتر کنیم.
مسیح هم حامد رو تایید کرد. زندگی رو تعطیل نکنید. کنسرتها رو به راه کنید و از این پلتفزمها برای اعتراض استفاده منید.
این انقلاب زندگیه نه عزاداری.
با عجله چند تا چیز گفت.
یه لگد به نایاک زد. (دمش گرم)
دشمن خاورمیانه خامنهای و جمهوری اسلامیه.
از افغانستان و زنانش گفت. اوکراین.
نازنین جان گفت: دوست داشتیم بایدن پریروز یه چیزی بگه راجع ایران.
خیلی فعالیت داریم برای خواستن از آمریکا.
همین حذف ایران از کمیسیون جایگاه زن هم نتیجهی فعالیتهای فعالان بوده.
ما به فشار و حمایتها ادامه میدیم.
شاهزاده:
ما اینجا نیستیم که بشیم شورای رهبری. میخوایم فرآیند شکلگیریش رو شکل بدیم.
سعی میکنیم شفاف عمل کنیم اما جواب خیلی از ابهامها و سؤالها با زمان مشخص میشه.
کنار زدنِ ج.ا. بصورت آنی مشکل تهدید هستهای، اسلامگرایی رادیکال، و بحران انرژی رو حل میکنه.
اما سوال اینه که بحران آب، گردشگری، محیط زیست و … رو حل کرد؟
تا به اون مرحله که برسیم در این مسیر سازماندهی خواهیم کرد و برنامه خواهیم داشت.
توی برنامه ما هست که ارتباط بگیریم با داخل و خارج.
بخشی از خلا قدرت رو خیلیها که همین الان داخلن پر خواهند کرد.
سناریوی رو تهیه میکنیم.
زودتر باید به منشور برسیم. اصول اساسی توافق رو روشن کردیم و تقسیم کار و ...
امیدواره که خیلی زودتر از چیزی که فکر کنیم بهش برسیم.
پنجتایی دو به دو همدیگه رو بغل کردن. ده حالت. (:
پایان.
جملهای که دوست داشتم این بود که مسیح گفت «اسم همدیگه رو صدا کنید.»
شبیهش رو گفته بودم:
1از 5)
دیدید حتی وقتی «تمامِ الفاظِ جهان»، همهی طولِ زمان و همدلترین دوستان رو هم که داشته باشی، باز توی انتقالِ عمقِ رنجِ یک خاطرهی بد ناموفقی؟
«همیشه فاصلهای هست».
حسین داره اینها رو میگه اما همه میدونیم که همهی حرفش مساویِ همهی اونی که میخواد انتقال بده نیست. 👇
2 از 5)
تازه همهی حرفهاش رو هم که نمی تونه بزنه. خیلی چیزها رو به تقصیل میگه تا خیلی چیزهای دیگه رو به ایجاز هم نگه.
«چه حرفها نزدیم /كه حرفی نزده باشیم /مجاز، تمثیل، استعاره، شعر»
سخت نیست تصورِ اینکه همهی زندانیهای این روزها همینـن.
👇
3از5)
چند دههزار آدم رو ظالمانه گرفتن. خانوادههاشون رو با خوفِ تجاوز و رجای رشوهگرفتن چزوندن.
حالا هم با این بامبولِ «عفو» میخوان صد تا نشون رو با یه تیر بزنن.
به داخل و خارج بگن گَردِ گیمِ دههی هشتاد و نودیها فرو نشسته؛ شما! برید خونههاتون! شما هم بیایید سرِ میز مذاکره!👇
دوستم میگفت، 7 سال پیش، موقعی که تصمیمم برای مهاجرت نهایی شد، یه شب بابام ازم پرسید وضعیت کارهام چطوره.
گفتم: «هزار جور دردسر دارم واسه خروج، دوهزار دردسر دارم برای ویزا.»
بابام خاطرهایه. #مهسا_امینی
/2 گفت: «ما بچه که بودیم، توی یه کوچه بنبست زندگی میکردیم که دو طرفِ کوچه پنجتا خونه بود. سهتا یه طرف، دوتا روبروش. هر خونهای هم چند تا بچه داشت. همیشهی خدا کفِ کوچه ولو بودیم. یه روز شوهرِ کبری خانوم، وسطکوچهای، تلویزیون خرید.
# #مهرداد_قادرمرزی
/3 دوتا کبریخانوم داشتیم، یکی سرکوچهای بود یکی وسطکوچهای. اون موقع برنامههای تلویزیون روزی چند ساعت بود. واسه بچهها هم یه کارتونی، چیزی پخش میکرد. چند روزِ اول، هر روز، همهی بچهها میرفتیم خونهی کبریخانومـتلویزیوندار، وسطکوچهایِ سابق. #عرفان_خلیلیان
اتفاقی که برای #مهسا_امینی و در ادامه برای خیلی از کشتهها و اعدامیها و زندانیها رخ داد از سوی جامعهی امروز تحمل نشد و این 4 ماه اخیر نتیجهی تحملناپذیریِ این اتفاقها از سوی جامعهس. این جامعه بلده واکنش نشون بده.
حالا این اتفاقات هیچکدوم جدید نیست، بلکه قبلاً هم به شکلهای دیگه رخ داده اما جامعه تحملش کرده بود. این بار تحمل نکرد.
پس امور تحملناپذیرِ جامعه تغییر میکنن.
یعنی اینطور نیست که این بار بصورتِ رندُم جامعه تصمیم گرفت نسبت به قتل مهساژینا واکنش شدید نشون بده.
[ادامه در پایین]
بلکه بصورت تدریجی، جامعه به سمتی حرکت کرده که چنین چیزی براش قابل تحمل نیست.
حالا یه نکتهای وجود داره: آیا میشه امورِ تحملناپذیرِ جامعه رو شکل داد؟ آیا میشه یه کاری کرد که جامعه نسبت به اتفاقاتِ غیراخلاقی و غیرانسانیِ حال حاضر و آینده هم واکنش نشون بده؟
[ادامه در پایین]
/1 #رشته_توییت کوتاه
یه یارویی بوده توی دهاتِ ما که قبل از این که من به دنیا بیام گور به گور شد.
خیلی آدمِ ظلمی بوده.
میگن وقتی بچههاش خطایی میکردن این زنش رو جلوی بچههاش کتک میزده. بعد وقتی با زنش حرفش میشده، میگرفته بچهها رو جلوی مادرشون کتک میزده. #محمد_قبادلو
/2 مثل جمهوری اسلامی: قبلیها رو اعدام کردن که مردم ناامید بشن. مردم رو ناامید میکنن تا بعدیها رو اعدام کنن.
یه دفعه یکی از بزرگانِ فامیلشون رفته خونهشون تا یه کم مَرده رو نصیحت کنه. مَرده خونه نبوده. #محمد_بروغنی👇
/3 زنش از این یارو ریشسفیده خواهش میکنه که بره و با شوهرش حرف نزنه و نصیحتش نکنه.
وقتی دلیلش رو پرسیده، زنه گفته: «تا بگی "نزن" این باز یادش میافته زورِ زدن داره. بیشتر میزنه.»
مثل جمهوری اسلامی: بهش بگی "اعدام نکن"، یادش میافته بیشتر اعدام کنه. #محمد_حسینی👇
0/16 #رشته_توییت
وقتی صدای حسین رو شنیدم همهـتن قلب شدم.
تا پارسال خودش میخوند میفرستاد.
موقعِ دلتنگی انگار جمعیت جهان یک نفره و اون یک نفر خودتی.
قرارم با خودم اینه که اینجور موقعا بنویسم.
گفتم کمی از یلدا بگم.
اگر کارِ مهمتری دارید نخونید.
1/16
شبِ یلداست و حاضرترین چیز، غایب بودنِ نوره.
این روزها، اینجایی که من هستم، خورشید کمتر دیده میشه؛ ابره و ابر. ابر هم که نباشه، خورشید فقط نزدیکیهایِ افق سینهخیز میره. هوا سرده و برف روی زمین هم یخ بسته. #مهسا_امینی
2/16
اون باورِ طلوعِ شرقی و غروبِ غربی اینجا معتبر نیست. کمتر از هشت ساعت، خورشید از جنوبِ شرق (یا شرقِ جنوب؟) میآد و به غربِ جنوب میره. سایههای ما اینجا همیشه از خودمان بلندتره.
دو ساعت و نیم اونطرفتر، شهرِ اونایی که بیشتر از همه دوستشون دارم. #محمدمهدی_کرمی
#رشته_توییت
/1 چند سال پیش یه شب خونهی یه دوستی دعوت بودم. میزبان دوست و فامیلش رو با هم دعوت کرده بود و من اکثرِ جمع رو نمیشناختم.
همون اول در حدِ اسم با فامیلهاش آشنا شدم و همون لحظه هم اسمشون یادم رفت. اسمِ همه به جز دو نفر: «آقا مِیتی» و پسرش. #مهسا_امینی
/2 آقا مِیتی کَتِش باز بود. کَتـباز راه میرفت، مینشست، حرف میزد و احتمالاً میخوابید. فکر کنم لولای شانههاش خراب بود.
زیرِ بازوهاش جا داشت واسه صدتا هندونه؛ هندونههایی که خودش میذاشت زیرِ بغلِ خودش. #آرش_صادقی
/3 جملههاش همه اول شخص مفرد بود: «من یه ماشین خریدم...من یه موتور داشتم... من میگم فلان...». حتی جملههایی که بی ربط رو هم با من شروع میکرد: «من، بابام اینا یه ویلا خریدن شمال...».
خیلی سر و صدا میکرد و برای ساکتکردنش میزبان پیشنهاد داد با یکی شطرنج بازی کنه. #مجید_توکلی