#رشتو #کردستان بە مثابەی درب ورود بە بهشت:
در مورد حوادث پس از انقلاب ٥٧ و بە دست گرفتن قدرت و اعلان حکومت اسلامی از جانب آیت اللە خمینی و اتفاقاتی که در آن سالهای پایانی دهه ۵۰ در کردستان بر مردمانشان تحمیل شد، سخنهای زیادی رفته، مطالب متعددی نگاشته شده و حتی فیلمهای
٢٥-١
مختلفی دراینباره توسط حکومت جمهوری اسلامی ایران ساخته شده است و تمامی بازگوییهای حکومتی از رویدادها کاملا هوشیارانە، نوع و روند تاریخی اتفاقات آن دوران در راستای منافع حکومت تحریف و بازتولید شدەاست.
فضاسازیهایی که در این منطقه رخ داد و تنشهایی قومی و اتنیکی که مبتنی بر
٢٥-٢
ناسیونالیسم رمانتیسیسم سیاسی-عقیدتی و در فضای ناپایدار تغییر حکومت بر مردم کردستان تحمیل گشت،برگی دیگر بر تاریخ خونین کردستان افزود و در این میان اشخاص متعددی کە دستی در سرکوب و کشتار مردم بی دفاع کردستان داشتند در آیندەی تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران بە مقام و پستهای حساس
٢٥-٣
حکومتی دست یافتند.
مجید نداف مولف کتاب « بیست و دو روز نبرد: بررسی آزادسازی سنندج (١٣٥٩ - ١٣٥٧) در پیشگفتار این کتاب در صفحەی سیزدە چنین اشارە می نمایند: « آنچه در کردستان گذشت بهمنزله گشوده شدن درهای بهشت برای مجاهدان دلاور انقلاب اسلامی و پاسداران فداکاری بود که به عشق
٢٥-٤
اسلام و برای پاسداری از خون حضرت سیدالشهدا تحت امر ولیفقیه خود حضرت امام خمینی به کردستان هجرت و تا سالها بیوقفه در آن خطه خونرنگ مجاهدت کردند. اگر کردستان و سیل خطرهایی که از آنسو انقلاب اسلامی را تهدید میکرد نبود، کدام نقطه کشور اسلامی میتوانست دلسوزیها، رشادتها و
٢٥-٥
تدابیر برخاسته از تقوای شهیدانی چون محمد بروجردی، ناصر کاظمی، اکبر آقابابایی، شبلی، نمکی، مصطفی طیاره، سیدحسین روح الامین، ابراهیم همت، قادرخان زاده، فرید تعریف، محمود کاوه، عثمان فرشته، محمد افیونی و دهها و صدها شهید دیگر را چنین غرورانگیز و حماسهساز به نمایش گذارد؟»[١]
٢٥-٦
خلع سلاح پادگانها و شهربانی ها و تشکیل ارتش تصفیەشدە و ملی
دراوایل انقلاب گروههای مختلفی کە در انقلاب و سرنگونی حکومت شاهنشاهی پهلوی نقش ایفا کردە بودند،درخواست انحلال ارتش را مطرح می نمودند و خواستار تشکیل ارتشی جدید و ملی و پاکسازی شدە بودند. در پی درخواست منحل اعلام کردن
٢٥-٧
ارتش، آیتالله طالقانی در مراسم بزرگداشت دکتر مصدق نگرانی خود را در مورد پافشاری گروهها نسبت بە انحلال ارتش چنین نشان داد: «ارتش ما متلاشی شده است. اینقدر شعار متلاشی شدن ارتش را ندهید، خدا میداند که این شعار به مصلحت نیست. ارتش باید باشد، ارتش ملی، ارتش تصفیه شده.»[٢]
٢٥-٨
همچنین آیت اللە خمینی کە تصرف پادگانها و منحل شدن ارتش را خطری برای کشور میدیدند در پیامی اعلام می نمایند: «الان قوای انتظامی ملحق شده به ملت و در پناه اسلام واقع شد، چه قوای ارتشی و چه شهربانی و چه ژاندارمری و چه سایر قوایی که ملحق شده به ملت و در پناه اسلام واقع شدند،
٢٥-٩
احدی از مردم حق تعرض به آنها ندارد؛ تعارض به آنها تعرض به دولت اسلامی است؛ تعرض به دولت اسلامی تعارض به خداست.» این سخنان آیت اللە خمینی در واقع اولین حمایت رسمی ایشان از نیروهای ارتش و حفظ پادگانهای و ساختار نظام اسلامی آیندەی ایران بعد از سقوط سلطنت پهلوی بود.[٣] قابل
٢٥-١٠
اشارە است کە ایشان در این پیام، کشتار و بە خاک و خون کشیدن مردم را با توجیە مبحث فقە جزایی «محاربە» یا جنگ با خدا را برای حکومت آیندە تبیین و قانونی نمودند.
در ادامەی تصرف پادگانها و شهربانی ها و تخلیەی اسلحەها و ادوات جنگی توسط مردم، آیت اللە خمینی در بیستوچهارم بهمن ١٣٥٧
٢٥-١١
در اطلاعیەی مهمی فرمان خلع سلاح عمومی را صادر کردند. این اطلاعیه که در شش بند صادر شد، شامل ممنوعیت خرید و فروش سلاحهای در دست مردم، لزوم تحویل سلاحها توسط مردم و دریافت رسید، لزوم معرفی خاطیانی که از تحویل سلاح خودداری میکنند، ممنوعیت تیراندازیهای بیمورد و هدر دادن
٢٥-١٢
فشنگها، لزوم تعقیب کسانی که به اماکن عمومی حمله میکنند و نیز ممنوعیت هرگونه حمله به شهربانیها، کلانتریها، ژاندارمریها، پادگانهای ارتش، اماکن دولتی و ملی و کاخها بود. آیت اللە خمینی در این اطلاعیه از مردم خواستند که نگذارند اسلحه به دست مخالفان اسلام بیفتد.
٢٥-١٣
اطلاعیە آیت اللە خمینی بدین شرح بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم
ملت شریف و مبارز ایران! لازم است بەتذکرات زیر توجەفرمایید:
١-اسلحههایی که به دست مردم افتاده از بیت المال مسلمین است واحدی حق خرید وفروش آنها را ندارد؛و تصرف درآنها بدون اجازه مقام مسئول، حرام و موجب ضمان است.
٢٥-١٤
٢- اسلحه و آنچه از اموال دولت در دست اشخاص است، مستقیما یا توسط امام جماعت یکی از مساجد، به کمیته مخصوص که از طرف نخست وزیر تعیین شده است تحویل دهند و قبض رسید بگیرند. تخلف حرام و موجب تعقیب است.
٣- کسانی که اسلحه به دست آنان است و تحویل نمیدهند، بر عموم ملت است که مراقبت
٢٥-١٥
از آنان کنند و آنان را به همان کمیته معرفی نمایند.
٤-از تیراندازیهای بیمورد و هدر دادن فشنگها شدیدا احتراز کنید که موجب نارضایتی مردم و اتلاف اموال عمومی است.
٥-هر کسی به یکی از اماکن دولتی یا غیر آن حمله کند، مورد تعقیب واقع میشود.
٦- مردم موظفند از حمله به شهربانیها و
٢٥-١٦
کلانتریها و ژاندارمریها و پادگانهای ارتش و اماکن دولتی وملی وکاخها جلوگیری کنند؛و با برادران نیروهای هوایی و زمینی و دریایی و سایر قوای دولتی برادرانەرفتار نمایند که آنان بەملت پیوستهاند.
اهالی محترم ایران، جنود اسلامی ولی امر - عجل الله تعالی فرجه - نگذارید اسلحه به دست
٢٥-١٧
مخالفان اسلام بیفتد؛ فرصت به دشمنان خدا و ملت ندهید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
١٥ ربیع الاول ٩٩ / ٢٤ بهمن ٥٧
روح الله الموسوی الخمینی»[٤]
با توجە بە پیام فوق، وی «فساد فی الارض» کە یکی دیگر از مباحث فقە جزایی است را تبیین مینمایند و کسانی کە مرتکب اعمال فوق شوند،
٢٥-١٨
متعرض افساد شدە و بە عنوان فساد فی الارض مستحق قتل یا قطع دانستەاند و بر مبنای همین دستور، مردم و احزابی کە مسلح و دارای نیروی نظامی بودند، می بایستی اسلحەهای خود را تحویل کمیتەهای شهر و روستا و محلات می دادند و در غیر اینصورت ضد انقلاب و مفسد فی الارض محسوب میشدند.
بدین
٢٥-١٩
ترتیب بعد از مدت کوتاهی از پیروزی انقلاب خلقهای ایران، بار دیگر کردها کە دارای نیروی پیشمرگە بودند و اسلحە و مهمات پادگانها و شهربانی های تصرف شدە مانند دیگر شهرهای ایران در دست مردم کردستان بود، مورد هجوم و غضب حکومت مرکزی واقع میگردند و تمامی گروهها و احزاب کردستان بعنوان
٢٥-٢٠
گروههای ضد انقلاب و ضد اسلام محسوب می شوند و بدین ترتیب دستور سرکوب آنان صادر میگردد.
خلع سلاح پادگان مهاباد
باسرنگونی سلطنت پهلوی دربهمن ٥٧ و با اعلان بی طرفی ارتش و حمایتشان از انقلاب، در اکثر شهرها و روستاهای کردستان مانند دیگر نقاط ایران، مردم بە پادگانها و مراکز نظامی
٢٥-٢١
حملە کردند و در بسیاری از شهرها آنها را بە تصرف خود درآوردند و ادوات جنگی و اسلحەهای موجود در شهربانی ها و پادگانها بدست مردم افتاد.
با مطرح نمودن طرح خودمختاری کردستان در ٢٤ بهمن ١٣٥٧، مردم مهاباد توانستند در سی ام بهمن ٥٧ پادگان تیپ ٢ لشکر ٦٤ ارومیه در مهاباد را خلع سلاح
٢٥-٢٢
نمایند و«پـس از خلـع سـلاح پـادگان، شـورايی مرکـب از افسـران انقلابـی و روحانيـت مهابـاد اداره پـادگان را بعهـده گرفتنـد و وفـاداری خـودرا نسـبت بـه انقـلاب ايـران و رهبـری امـام خمينـی اعـلام کردنـد.»و بدین ترتیب پادگانها و شهربانیهای دیگر شهرها و روستاهای اطراف مهاباد بە
٢٥-٢٣
تصرف مردم درآمدند.[٥]
روزنامەاطلاعات در دوم اسفند ١٣٥٧ خبر خلع سلاح پادگان را چنین منتشر نمود:«افراد مسلح که خواهان خودمختاری هستند با تشکیل کمیته مشترک سربازان انقلاب ورزمندگان کرد،اداره امور پادگانهای پیرانشهر و پاوەدر نزدیکی مهاباد را بەدست گرفتند.»
لذا تهران در ٣٠ بهمن
٢٥-٢٤
٥٧هیئتی را از سوی دولت موقت برای مذاکرەبا رهبران وهیات نمایندگی خلق کرد عازم مهابادنمود.اعضای هيئت اعزامی از تهران دراجتماع مردم درميدان شهرداری مهابادحاضر شدند.دراین اجتماع قطعنامه٨مادهای توسط هیات نمایندگی خلق کرد قرائت شدکەاصلیترين خواسته آنها خودمختاری كردستان بود.
٢٥-٢٥
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
خوانشی گذرا بر منشور همبستگی برای دموکراسی و آزادی در ایران
کلیت منشور قدم بدی نیست و از همە مهمتر نگاە بالادستی "فردی"را درهم شکستە. ولی سوال اساسی این است کە آیا منشور تعهدآور است یا خیر؟کەحتما جا دارد بەآن پرداختەشود.
منشور در کل دو اصل را پیگیری میکند،یکی دستورالعملهایی
١/١٨
کە برای دیاسپورا و اپوزسیون خارج است و اصل دوم حداقلهایی برای آیندە ایران ترسیم میکند.
در ابتدا برای گذار بە سە عامل همبستگی، سازماندهی و مبارزەی مستمر اشارە مینماید. "همبستگی" بە اصول نیازمند است کە اصول حداقلی در این منشور درج شدە و
٢/١٨
"مبارزەی مستمر" هم در طول تاریخ جمهوری اسلامی وجود داشتە و دارد ولی منظور از "سازماندهی" ناروشن است کە نیاز دارد دوبارە تعریف شود.
١-نامگذاری منشور همبستگی برای دموکراسی و آزادی در ایران بنام "مهسا":
برسمیت نشناختن هویت دختری از کردستان کە نامش "ژینا"
٣/١٨
#رشتو
نقدی بر «همبستگی ناپایدار» سەگانە #شورای_گذار#شورای_تصمیم و #مشروطە سعی میکنم تناقضات را یادآور شوم.
دراین نوشتە از مقالات و خوانشهای دکتر کامران متین استفادە نمودەام.
١-مفهوم«تمامیت ارضی»درحقوق بین الملل کاربرد دارد و تعریف میشود و هیچ ارتباطی بە مسائل درون کشوری ندارد.
١
و تبدیل بە ابزار سرکوب و دیگریهای ذهنی است کە بتوان بوسیلەی این اصطلاحات برساخت «ابتذال شر» بە یک نورم طبیعی جلوە دادە شود.
در ادامەی بند اول از یک اصطلاح ترکیبی «یکپارچگی ملی» استفادە شدە کە همان «همگەن سازی» و «یکسان سازی» است. کە بر مبنای استدلالهای دکترین دولت-ملت متمرکز و
٢
تمامیت خواە تعریف شدە و این نوع نگاە همان فرآیند تشکیل «هویت ملی» بر مبنای قبول نکردن «هویتهای جمعی متفاوت» در جغرافتای سیاسی ایران است.
تاریخ تشکیل کشور ـ ملتهای اروپایی، خود گواه است بر دشواری فرایند ملت سازی. اغلب این کشورها ـ به استثناء معدودی ـ یک یک دوران نسبتاً طولانی
٣
#رشتو_٢
تاریخ حذف هویت ملی و قربانیان این گونە از سانسور حکومتی در خاورمیانە از دیر باز صفحات خونینی در ذهن و اندیشەی تاریخ سیاسی-هویتی و کلیەی ابعاد فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی کردها بە جا گذاشتە است.
دولتهای مرکزی جعرافیای سیاسی ایران با فرضیات و تئوریهای توطئە برای
١👇🏽
بقا و تثبیت و دوام شالودەی حکومتی خود همیشە نیازمند «دشمن ذهنی» بودەاند و بدین ترتیب ملیتها و اقلیتهای بیرون از حلقەی قدرت،بە بهانەهای واهی حفظ تمامیت ارضی و نگهبانی از ارزشهای ملی و حکومتی با ساختار دولت-ملت -بە معنای واحد آن-جزو قربانیان این توطئەها بودەاند. در نهایت در تقابل
٢
وتضاد بین خواستەهای مشروع ملیتها و حکومتهای مرکزی جغرافیای سیاسی ایران درطول تاریخ شاهد نقض مداوم حقوق بشر و فجایع بزرگ بشری و نسل کشی درتمامی ابعاد انسانی،فرهنگی،جنسیتی،اقتصادی و زیست محیطی و بیوساید و دیموساید بودەایم.
در ادامە نگاهی گذرا بە مفهوم نسل کشی و انواع آن میپردازم:
٣
رشتو
مروری گذرا از تاریخ نسل کشی کُردها در جغرافیای سیاسی ایران
سرکوب،کشتار و قتل و عام بعنوان ابزاری برای حذف و سانسور کُردها ازجانب حکومتهای مرکزی ایران بکار گرفتەشدە است.بدینگونە کەکشتار و نسل کشی بخشی از کردار وسیاست حکومتها علیەملت کُرد و دیگر ملل ایران تا کنون بودەاست تا
۱
از این طریق صدای هویت خواهی کُردها را در نطفە خفە نمایند و خواستەهایشان نادیدە گرفتە شود و در طول زمان بە فراموشی سپردە شوند و در آنسوی تاریخ نگە داشتە شوند.
اما خوشبختانە کُردها توانستەاند این مراحل از کشتار و حذف سیستمایک را با وجود هزینەهای گزاف انسانی با موفقیت سپری نمودە و
٢
از اضمحلال جان سالم بدر برند و از نابودی و منقرض شدن نجات یابند.
ضروری است کە مروری گذرا بە چند نمونە از کشتارهای جمعی و نسل کشی کُردها در جغرافیای سیاسی ایران در مقاطع مختلف تاریخی داشتە باشیم،تا از این طریق و در ادامەی مباحث ورودی داشتە باشیم نسبت بە کشتارهای کُردستان در عصر
٣
تودهها را خلق میکنند. تودهها را به وجود میآورند تا به ابزار دست خویش بدلشان کنند. چگونه؟
با دستکاری ذهن و زبانشان. با مختل کردن قدرت اندیشهشان که صواب را از ناصواب تشخیص ندهند. تودهها را مقلد بارمیآورند و بدون پرسش.
١👇
آنها سوال نمیکنند و نمیگویند چرا و چگونه. فقط میگویند بگویید چه را باید اجرا کنیم. توده فردی است که قدرت تخیل، تفکر انتقادی و امکان اندیشیدن مستقل و بیپروا را در خود از بین برده است. پادزهر توده همان اندیشه مستقل و آزاد است.
٢👇
ذهن و زبان انتقادی که قدرت پرسشگری و چون و چرا را درخود خفه نکرده باشد.
نژادپرستان و ناسیونالیستهای رادیکال، نئوفاشیستها هنوز به تودهها و خلق جامعه تودهای نیاز دارند. اشباح ایدئولوژی هنوز با ماست. آنها برای تحقق توهمات نژادی، زبانی و مذهبی خود باید تودهها را فریب دهند.
٣👇