در آسیبشناسی ادبیات و کارشناسان رسانههای ایران - که متأسفانه بر فضای عمده اندیشکدههای داخلی سایه میاندازند - معضلی وجود دارد به نام «توجیه مخاطب ایرانی»
با توجه به شیوع گسترده این توجیهات در فضای توییتر، در این مورد مینویسم.
(۱)
اما مشکل اینجاست که معمولا این توجیههای رسانهای، از سوی گویندگان باور میشود!!
و با مبنا قرار دادن آن به پتک تبدیل میشود!
(۲)
همه ما بارها شنیدهایم که مزیت اصلی یا علت ورود ایران به پرونده #یمن را سیطره بر «تنگه #باب_المندب» میخوانند.
عباراتی نظیر «سیطره ایران بر دو تنگه استراتژیک جهان (هرمز و باب المندب)» موضوعی است که بارها خواندهایم...
(۳)
در قسمت نخست، موقعیت میدانی (سیطره نظامی) باب المندب بررسی میشود.
در قسمت دوم نیز نسبت آن را با برنامههای ژئوپلتیکی کشورهای رقیب بررسی میکنیم.
اهمیت کمنظیر ژئوپلتیکی #باب_المندب در این مقال نمیگنجد و باید در فضای دیگری تبیین شود.
(۴)
ابوظبی یکی از بزرگترین پایگاههای نظامی در خارج از کشور با کاربری نیروی دریایی و نیروی هوایی را در این جزیره بنا کرد.
به این ترتیب سیطره امارات بر #باب_المندب تثبیت شد.
(۶)
در ادامه این رشتو (قسمت اول)، به پایگاههای #امارات در نوار ساحلی و مناطق اطراف باب المندب در کشور یمن میپردازیم:
(۸)
اما امارات به این بسنده نکرد!
بلکه در طول نوار ساحلی، تا شعاع حدودا ۱۷۵ کیلومتری شمال المخا را نیز تصرف کرد تا دیگر کسی در مرکز و شمال یمن سودای دستیابی به این تنگه را نداشته باشد.
(۱۲)
در «التحیتا» هم مقر مرکزی گروه مسلح «المقاومة التهامية» را قرار داد تا به این ترتیب یک ارتش نیابتی بومی در استان الحدیده در اختیار داشته باشد که کسی به سمت باب المندب نرود!
(۱۳)
این نکته را در جریان اخبار مربوط به «عقبنشینی امارات از یمن» نیز جدی بگیرید.
بعد از چند سال آموزش، امور به نیروهای نیابتی واگذار میشود...
در همین نوار ساحلی دریای سرخ، امارات سه نیروی نیابتی ساخته است.
(۱۴)